پرتره سوهاب سپهری ؛ یک شاعر ساده و سخت -برای فکر کردن!

پرتره سوهاب سپهری ؛ یک شاعر ساده و سخت -برای فکر کردن!


فلاپی سهراب سپه شاعر ، نویسنده و نقاش ایرانی است. بیشتر اشعار سپهری در نیمای نوشته شده است و به دلیل ظاهر حساس و عرفانی آنها جایگاه ویژه ای در بین مردم پیدا کرده است.

به گفته انتخابتو ، سبک زندگی و اشعار سپهری کاملاً متفاوت از سایر چهره های فرهنگی ایران است. لحظات شاعر ؛ لحظات ساده ای که به نظر می رسد ناچیز به نظر می رسد پر از احساسات و عرفان در سپهر است.

زندگی سوهاب سپهری

سهراب سپهری در 15 اکتبر 1307 در قم متولد شد. او به همراه خانواده و سپس به شهر Keşan اجداد خود به هانسر نقل مکان کرد. سپه در یک خانواده فرهنگی متولد شد. پدر و مادرش هم ادبی و هم شعر و هم سپاهری بودند و در چنین خانواده ای تغذیه می کردند و ناخودآگاه به ادبیات علاقه مند بودند. پدربزرگش اولین سرآشپز تلگرام در کاشان بود. علاوه بر این ، مادربزرگ سهراب شاعر بود و بیشتر اشعار وی در دوره قوجر در نشریات مختلف منتشر شد. سهراب در کنار مادر بود ، یکی از خانواده کاشان زرابی ، که به آنووشیروان دادگر رسید. سهراب در اشعار فرزند خود ظاهر خاصی دارد. شاید این مکانی باشد که او در آن زندگی کرده است و … به همین دلیل است که سهراب بارها و بارها در اشعار خود درباره کودکی و خانواده اش صحبت می کند: “پدر من نقاشی ، نقاشی بود و ما خط خوبی داشتیم.” سهراب سپهری با ماهیت انسان بود و این دیدگاه را از طبیعت متفاوت می کرد.

او مدرسه ابتدایی خود را در مدرسه ابتدایی Khayam Kashan به پایان رساند. وی برای تحصیل در دبیرستان وارد دبیرستان پهلوی در کاشان شد و پس از اتمام تحصیلات توسط بخش فرهنگ کاشان استخدام شد. پس از مدتی ، او به تهران به تهران رفت و در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران تحصیل کرد. وی هنگام تحصیل در دانشگاه تهران ، توسط شرکت نفت استخدام شد و مدتی در آنجا کار کرد. اولین دفتر شعر سپهری در سال 1330 منتشر شد. وی همچنین مجموعه ای از نمایشگاه های نقاشی را انجام داد. سپاهری همچنین مدت طولانی در هنرستان هنر تدریس می کرد.

سپاهری در طول زندگی در بسیاری از کشورها زندگی می کرد. در این میان ، هند با بیشترین تأثیر بر سپه ، نقطه ورود بود. علاقه سهراب به فرهنگ شرقی باعث شد وی به بسیاری از کشورهای شرق سفر کند. او به وضوح تحت تأثیر عرفان شرقی قرار گرفت ، که در مضامین اشعار او دیده می شود.

شعار سپهری

شعر سهراب سپهری یکی از مهمترین نمونه های سادگی و عمق در شعر معاصر فارسی است. زبان ساده و ناخودآگاه است ، اما در پشت این سادگی ، یک فکر عمیق و فلسفی و عرفانی نهفته است. سپهری یکی از معدود شاعرانی است که جهان را از دریچه اتحادیه می بیند ، نه از نظر تضاد و تمایز. در شعر خود ، انسان جزئی از طبیعت و وجود نیست ، نه علیه او. این پیوند داخلی با طبیعت ، صدای آب ، سبزیجات درختی یا انتقال نسیم – باعث ایجاد اشیاء معمولی و چیزهای روزانه در شعر معنا و تقدس می شود.

از نظر زیبایی شناسی ، شعر سپهری مبتنی بر نقاشی های جدید و آشنایی با مفاهیم مشترک است. او به جای استفاده از نمادهای فرسوده یا شبیه سازی های مکرر ، سعی کرد به پدیده های آشنا نگاه کند و معانی جدیدی ایجاد کند. این ویژگی زبان را ساده می کند ، اما در واقع این یک ساختار پیچیده از استعاره ها و انجمن های معنایی در پشت آن است. به خصوص در مجموعه هایی مانند صدای آب وت حجم سبزسپهری توانست نوعی تصویر را با کلمات ایجاد کند. رویکردی که از تجربه نقاشی نیز ناشی می شود.

در بعد فکری ، Sebe نزدیک به عرفان و فلسفه شرقی است ، اما عرفان جهانی نیست بلکه نوعی رابطه با آن است. صوفی سنتی در شعر خود نمی داند که او رنج می برد. در مقابل ، نوعی صلح و پذیرش در برابر وجود وجود دارد. این بینش باعث شده است که سبی خود را از درگیری های مستقیم با مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود دور کند. اگرچه این رویکرد توسط برخی از نقص اجتماعی توسط برخی منتقدین مورد انتقاد قرار گرفته است ، دیگری آن را نشانه دیدگاه جهانی و اومانیستی می داند که فراتر از مرزهای ایدئولوژیک است.

از نظر زبانشناسی و ساختارگرایی ، شعر Sebe نمونه جالبی از هماهنگی بین فرم و معنی است. کارنامه ساده کلمه ، جملات کوتاه و آهنگ های نرم و موسیقی برای ایجاد زمینه شفافیت و صلح خدمت می کند. او توانست تجربه داخلی و بیان بیرونی تعادل را متعادل کند و به این ترتیب یک زبان “مستقیم” ایجاد کرد. به گفته برخی منتقدین ، ​​این زبان نزدیک به طبیعت است تا زبان انسانی شهری.