سربالایی دانیل سرکوبگر ، تحلیلگر سیاست خارجی و مجله ملی و ستون نویس Newsweek
اگر به برنامه زندگی ، آزادی و لوین در Foxnews نگاه کنید ، بعید است ببینید: در پشت میکروفون ، یک تن یک تن و تهدیدی برای ایران و تهدید ایران. در خط مقدم اولویت های دائمی لوین ، یک هدف طولانی برای جلوگیری از دسترسی ایران به سلاح های هسته ای وجود دارد. حتی اگر قیمت سرنگونی کامل سیستم ایران باشد. گویی که با اولین دم زندگی بشر در جهان آغاز شده است ، برای او کاملاً واضح است.
از مارک لوین تا جان بولتون ؛ جبهه دیپلماسی مقابل ایران
حساب شبکه X -social مارک لوین نیز زیاد است. دوربین آنچه همه فریاد می زنند یک پیام واحد: ایران یک تهدید اضطراری و در حال گسترش است. در این نوشته ها شنیده می شود که تهران لحظه ای نیست که اصرار بر نیاز به اقدامات نظامی برای متوقف کردن تلاش های خود برای رسیدن به یک بمب اتمی مانند یک ساعت کنه باشد.
اما مارک لوین یک قدم جلوتر رفت. “در عمل ، ایران اکنون سلاح هسته ای دارد.” این یک ادعای واضح بر خلاف ارزیابی های رسمی انجمن اطلاعات ایالات متحده است. زیرا دفتر مدیر اطلاعات ملی هنوز چنین ارزیابی ای ارائه نکرده است. در مقابل ، این مبتنی بر یک سری گزارش های خبری است که جالب است که هیچکدام از آنها چنین ادعایی را تأیید نمی کنند. لوین حتی گزارش مشکوک از اطلاعات استرالیا را بیان می کند. نه تنها با تجزیه و تحلیل جامعه اطلاعاتی آمریکا ، بلکه گزارشی که با آنها مغایرت دارد. این تجزیه و تحلیل ، که همچنان بر تأکید تهران تأکید می کند ، در حال حاضر برنامه ای فعال برای تولید سلاح های هسته ای ندارد.
البته مارک لوین در این زمینه تنها نیست. ترامپ یکی از چهره های جبهه جنگجو است که در تلاش برای غلبه بر دیپلماسی تهران با تهران است. در رده های اول جبهه ، یک نام آشنا می درخشد: جان بولتون ، مشاور سابق امنیت ملی در دور اول ریاست جمهوری ترامپ. در بیست سال گذشته ، جان بولتون زندگی حرفه ای خود را به یک هدف اختصاص داد: “سیستم را در ایران تغییر دهید”. وی به صراحت بمباران ایران را برای 4 سال فراخوانده و مقاله ای بحث برانگیز را برای ترویج همین ایده منتشر کرده است ، یکی از معماران اصلی سیاست “حداکثر فشار” ترامپ در نیویورک تایمز ، و امروز در همان پیام آشنا تکراری است: “گفتگو با ایرانیان بی فایده است.”
الیوت آبرامز ، یکی دیگر از طرفهای شناخته شده تیم امنیت ملی ترامپ ، همچنان در مورد این میدان اظهار نظر می کند و مکان وی را می توان از شرق به اندازه تولد خورشید پیش بینی کرد. از دیدگاه آبرامز ، هر راه حلی که منجر به چرخش 2 ضلعی در سیاست خارجی موجود خود شود تا تسلیم کامل و بی قید و شرط برنامه هسته ای ایران به هیچ وجه قابل قبول نیست.
تاکر کارلسون: “بمب هسته ای ایران” ادعا می کند دروغ مکرر
با این حال ، حتی برای ایدئولوژی سطحی و آغشته به آن محدودیتی وجود دارد ، و یکی از تأثیرگذارترین چهره های آپارتمان نزدیک به سرور سابق FoxNews Tucker Carlson و Trump به مرز رسیدند. روز چهارشنبه ، با یادداشت مفصلی در حساب خود در X ، کارلسون با لحنی واضح توضیح داد که آنها حقیقت را تحریف کرده اند که چرا لوین و سایر اربابان جنگ نه تنها در تحلیل خود اشتباه بودند ، بلکه برای مبارزه با حقیقت برای انجام جنگ جدید علیه ترامپ. ارزش خواندن کل یادداشت را دارد ، اما به ویژه بخشی از چهره پشت بازی:
تاکر کارلسون گفت: “مارک لوین امروز در کاخ سفید برای جنگ با ایران حضور داشت.” باید بگویم: لوین هیچ برنامه ای برای شرکت در این جنگ یا جنگ دیگر ندارد. او می خواهد این کار را بر روی شانه های سربازان آمریکایی قرار دهد. هم اکنون معاصران ایدئولوژیک در لوین و واشنگتن استدلال می کنند که ما باید به هر قیمتی از دسترسی ایران به سلاح های هسته ای جلوگیری کنیم. “آنها می گویند ما فقط چند هفته از این نقطه فاصله داریم.”
“اگر این کلمات با شما آشنا هستند ، اگر تعجب آور نباشند ، زیرا این افراد ده سال این ادعاها را تکرار کرده اند. این یک دروغ است. حقیقت این است که ایران حتی به ساخت بمب ها نزدیکتر است ، مطلقاً هیچ چیز. برعکس ، برعکس ، زیرا می دانیم که دولت ایالات متحده فقط چند هفته به دور خواهد بود.”
ترامپ و مشاوران مبارز ؛ خطای فاجعه را در سیاست خارجی تکرار کنید
من به عنوان یک تحلیلگر ، نمی توانم پشت این داستان را به طور مستقل تأیید کنم. من نمی دانم که آیا مارک لوین واقعاً در گوش ترامپ زمزمه کرده و او را ترغیب به شروع جنگ جدید با ایران کرد. علاوه بر این ، من نمی توانم ارزیابی مفصلی از تأثیر چنین زمزمهایی ارائه دهم. اما آنچه می توانم بگویم این است که در یک بعد اساسی ، تاکر کارلسون کاملاً درست است: ترامپ نباید گوش خود را به پیشنهادات لوین بگذارد. و این هشدار نه تنها باید در مورد لوین نیز صدق کند ، بلکه برای جان بولتون ، تام کاتون ، مایک پومپئو و هر چهره دیگری که همچنان معتقد است ایران می تواند ایران را در انتهای یک رویکرد مبتنی بر میله به زانو بیاورد ، صدق کند.
اول ، باید گفت که ترامپ برای تصمیمات حیاتی در این پرونده به این افراد می رود ، زیرا جیمی دایمان ، مدیرعامل JP مورگان ، مایک تایسون را برای دریافت مشاوره مالی دعوت می کند. این قیاس می تواند در نگاه اول تیز یا ناامید شود ، اما حقایق میدانی و سوابق عمومی آن را تأیید می کنند. به عنوان مثال ، شکی نیست که تمام چهره های فوق الذکر از ترامپ می خواهند که تیپ را با صدای واضح و متزلزل ترک کند. با امید به توافق بهتر و قوی تر.
ایران به فشار متقابل در برابر افزایش فشار اقتصادی ایالات متحده پاسخ داد و نیازی به تخصص در مطالعات دکترا یا ایران در روابط بین الملل نداشت. در دنیایی که قدرتهای کوچک و متوسط در یک محیط پرخطر و متزلزل زندگی می کنند ، ناسیونالیسم و غرور تاریخی عمیق و غرور تاریخی اغلب مانع از تسلیم شدن آنها به قدرتهای بزرگ می شود. از آنجا که آنها به خوبی می دانند که چنین تسلیم می تواند آنها را در آینده بیشتر در معرض دید خود قرار دهد. ایران دقیقاً این مؤلفه ها را داشت و واکنش آن ، بیشتر ما نیز همانطور که پیش بینی می شد ظهور کرد: با عقب نشینی تدریجی محدودیت های هسته ای تحمیل شده بر برادری. با افزایش کمی و کیفی در سطح غنی سازی اورانیوم. با کاهش دسترسی بازرسان بین المللی به زیرساخت های هسته ای. به طور خلاصه: ترامپ در دور اول ریاست جمهوری از جنگ سالاران پیروی کرد و نتیجه این شد که مشکل بدتر می شود. حالا که همه این تجربیات را داریم ، چرا باید دوباره به پیشنهادات خود گوش دهید؟
چرا حمله نظامی به ایران برعکس خواهد بود؟
باید با واضح ترین آنها گفت: مارک لوین و سایر شهروندان اساساً دیگری هستند. آنها به دیپلماسی اعتقاد ندارند و به توافق نمی رسند. حمایت ترامپ از مذاکرات وی با تهران صفر است ، زیرا آنها به مذاکره واقعی با ایرانیان اعتقاد ندارند. از نظر آنها ، نشستن روی میز مذاکره فقط با دشمن یک مفهوم غیرواقعی است. بازی به معنای از دست دادن قبل از شروع است. در اینجا ، البته ، Adil: این دیدگاه محدود و افراطی نه تنها در این طیف خلاصه می شود.
در واشنگتن ، دی سی پر از متخصصان ، مشاوران و مقامات سابق است که دیپلماسی معادل ضعف را سوء تفاهم می کنند. در حقیقت ، این ابزاری است که در آن مشکلات بین المللی مدیریت و حل می شود. این همان کاری بود که ریچارد نیکسون با چین انجام داد ، رونالد ریگان با اتحاد جماهیر شوروی و ترامپ چند هفته پیش با حوثی ها انجام داد. اگر یکی از دستان خود را ببندید و وسایل نقلیه مذاکره را کنار بگذارید ، در واقع خود را از یکی از وسایل نقلیه اصلی دیپلماتیک محروم کرده اید ، و این به نفع منافع ایالات متحده نخواهد بود. سرانجام ، فرض کنیم که دیپلماسی در حال حاضر ناموفق است و حملات نظامی به اولین گزینه دولت ترامپ تبدیل شده است. آیا این گزینه همانطور که هواداران فکر می کنند واقعاً کار خواهد کرد؟
با این حال ، به منظور حل معضل هسته ای ایران ، متوسل شدن به قدرت نظامی مانند ایجاد چسب زخمی به بدن این بیماری است ، که در واقع به دستگاه های پشتیبانی حیاتی پیشرفته نیاز دارد. در بهترین سناریو ، چنین عملی فقط یک تاکتیک برای مدتی خواهد بود. همچنین کوتاه تر از توافق ناقص برای ایالات متحده است. بدون شک ایرانیان بعید به نظر می رسد که برنامه های هسته ای خود را در پاسخ به کسانی که اقدامات جنگ ایالات متحده را می بینند ، رها کنند. در حقیقت ، برعکس محتمل است: این امکانات دوباره تجدید می شود ، به اعماق جهان منتقل می شود و در سراسر کشور پراکنده می شود.
آژانس بین المللی انرژی اتمی ، که هم اکنون در ایران حضور دارد و می تواند فعالیت های هسته ای آن را تحت نظر داشته باشد ، در آینده پس از حمله امکان پذیر نخواهد بود. از آنجا که تهران با احتمال بسیار بالایی ، بازرسان کشور را پس از عملیات بمباران ایالات متحده اخراج می کند. با وجود همه مناطق اغراق آمیز ، ایران ، که هنوز اسلحه های برنامه هسته ای را برانگیخته است ، انگیزه مضاعف برای تسریع در بازدارندگی هسته ای در چنین مواردی و جلوگیری از عود حملات مشابه در آینده خواهد داشت.
در چنین سناریویی ، ایالات متحده خود را در برابر دو گزینه تلخ پیدا می کند: یا کمپین بمباران را شروع کرده و یک چرخه هزینه و بی پایان را وارد کنید ، یا بپذیرید که اقدامات شتاب و فروتنانه واشنگتن به طور رسمی در باشگاه هسته ای ایران شرکت کرده است. در حالی که حامیان راه حل نظامی همیشه قدرت آمریکا را اندازه می گیرند ، اما توانایی پاسخ دادن ایران را نیز دست کم می گیرد. به طور خلاصه ، همه چیز این است: اگر ترامپ به دنبال یک مشاوره عاقلانه است و باید بین مارک لوین و تاکر کارلسون انتخاب کند ، او بدون شک باید مسیر کارلسون را طی کند.
ارسال پاسخ