1- بهار آمد و مادرم گفت: “به اندازه مهمانی چیزی نخورید!” نوروز پر از فندق و دسرها است (می توانید بخورید!)
2- نوروز نزدیک است ، گویی که آنها باید از این پدیده تا روز سیزدهم بیایند!
3- هر کجا که به مهمانی بروید ، فراموش نکنید که آجیل ها را به خود نزدیک کنید و جملات فلسفی را سرگرم کنید که هیچ کس متوجه نشده است که چقدر نخورده اید!
4- آخرین روزهای سال … اگر همه آنها ملایم باشند ، آنها خانه یا جشن هستند!
5- نوروز نزدیک ، یعنی وقتی مادر فرش های شستشو را تمیز کرد ، پنجره ها ، کمد ها بریده می شوند و پدران فقط تماشا می کنند و می گویند: “عالی!”
6- اگر متوجه شدید که خانواده شما یک روز شما را دوست دارند ، آنها به شما احترام می گذارند ، بدون عید یا جشن تحویل زیادی دریافت می کنند!
7. هدف اصلی چهارشنبه: پرش از آتش!
هدف اصلی شب عید: زیر میز پرش کنید و از حزب دشمن پنهان شوید!
8 “امسال به جایی نرو ، کجا می رویم؟”
9- آیا او دهه شصت آنها را به یاد می آورد؟ ما یک بار یک جشن را روی خوک می گذاشتیم ، سپس مادر می گفت: “من تو را نگه می دارم!” … هنوز هیچ خبری در مورد این پول نیست!
خانواده ما در نوروز خاص هستند: ما برای سال اول مقیاس قرار می دهیم ، وزن خود را کنترل می کنیم. سیزده بعد می بینیم که مقیاس ها خراب است!
ارسال پاسخ