سربالایی تریتا پارسی متخصص خاورمیانه در موسسه کوینسی است.
با تغییر قدرت در خاورمیانه و کاهش تدریجی در نفوذ منطقه ای ایران ، اسرائیل و تورکی اکنون خود را در موقعیتی برتر و پیشگام می بینند. وضعیتی که بستر رقابت ژئوپلیتیکی سنگین بین تل آویو و آنکارا را فراهم می کند. سؤال دیگر امکان درگیری نیست ، اما چگونه اداره می شود: آیا این دو نیرو مستقیماً از راه درگیری پیروی می کنند یا به سمت یک رقابت مبتنی بر تعادل حرکت می کنند؟
از آموزه محیط زیست تا ایران: تکامل استراتژی امنیتی اسرائیل
همانطور که در کتاب اتحادیه خیانت آمیز توضیح دادم ، در پایان جنگ سرد شرایط مشابهی وجود داشت. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اساساً ساختار قدرت جهان را دگرگون کرد و شکست صدام حسین در خلیج بصره به نظم ژئوپلیتیکی خاورمیانه هشدار داد. به دنبال این تحولات ، یک دو قطبی جدید به عنوان دو قدرت فوری به طور مستقیم و بدون وجود یک بازیگر واسطه ایران و اسرائیل ، مانند عراق ترتیب داده شده است. در این میان ، اسرائیل اولین بازیگری بود که به این تغییرات پاسخ داد و استراتژی سنتی خود را کاملاً تعریف کرد. استراتژی موسوم به “دکترین محیطی” مبتنی بر اسرائیل برای مقاومت در برابر قدرت دولتهای عرب مانند عراق ، سوریه و مصر ، از ائتلاف با کشورهای غیررب در حومه خاورمیانه ، از جمله ایران ، ترکیه و اتیوپی خواستار شد.
با این حال ، پس از سال 2 ، هیچ کشور عرب یک تهدید جدی نظامی سنتی برای اسرائیل نبود. در نتیجه ، دیدگاه استراتژیک اسرائیل از جهان عرب به ایران بازگشت. نخبگان امنیتی و تصمیم Tel Aviv -سازندگان این نتیجه گیری کردند که تهدید اصلی آینده از پایتخت های عرب ناشی نمی شود ، بلکه از “دایره ایران” گرفته می شود. به عبارت دیگر ، مناطقی که تأثیر استراتژیک ایران به تدریج گسترش یافت. قابل توجه است که خصومت ایران با اسرائیل در دهه 1980 برای اسرائیل اهمیت استراتژیک کمی ندارد. در آن زمان ، تمرکز اصلی تل آویو ، مواجهه با کشورهای اسلامی و عربی بود ، نه جمهوری اسلامی. به طور دقیق تر ، در آغاز انقلاب ، اسرائیل نه تنها تهدید فوری ایران را احساس کرد ، بلکه سعی در احیای روابط با تهران داشت.
در ابتدا ایران از تغییر استراتژیک اسرائیل شگفت زده شد. در این مرحله ، شور و شوق انقلابی جمهوری اسلامی در حال کاهش بود ، و دولت رافسانجانی در بازسازی اقتصادی اولویت داشت ، به ویژه به دنبال راه های جدیدی در روابط با غرب بود. تهران پیشنهاد داد که به واشنگتن دسترسی به مزارع نفتی ایران ارائه دهد و سعی کرد در معادلات جدید به ترتیب منطقه ای برگزار شود. با این حال ، پاسخ ایالات متحده ، نه تنها سرما ، بلکه ایران را نیز ترک کرد. نمونه مهم این امر ، کنار گذاشتن تهران از کنفرانس مادرید بود.
سیاست چوب و هویج ؛ چگونه اسرائیل آمریکا را در تله ایران قرار داد؟
در همین حال ، اسرائیل دولت ایالات متحده را متقاعد کرد که اگر اسرائیل و فلسطینی بخواهد در روند صلح موفق شود ، باید تهدید بزرگی برای ایران باشد. به قول دیپلمات پیشرو آمریکایی مارتین ایندیک ، انزوا منطقه ای ایران بیشتر از ایران ، انزوا منطقه ای ایران ، انزوا منطقه ای ایران. و به همین ترتیب ، فضای سیاسی برای صلح بین اسرائیل و دولت های عرب در حال گسترش بود.
رقابت واقعی بین ایران و اسرائیل از اینجا آغاز شد. تهران در پاسخ به تلاش مشترک انزوای منطقه ای ایالات متحده ، استراتژی را تعریف کرد: روند اسلو. رهبران ایران با دقت متوجه شدند که اگر این روند صلح شکست بخورد ، پروژه محدودیت ایران شکست خواهد خورد. بر این اساس ، جمهوری اسلامی حمایت گروه های فلسطینی را در برابر صلح آشکار می کند. با این حال ، این پشتیبانی با فراز و نشیب های ترور شیخ احمد همراه بود.
از آن زمان ، منطق این رقابت استراتژیک مسیر هر دو کشور را در سی سال گذشته شکل داده است. اسرائیل دائماً به دنبال انزوا کامل ایران است. از تشویق تحریم های اقتصادی برای جلوگیری از دیپلماسی ایالات متحده با تهران. تل آویو هرگونه توافق احتمالی بین واشنگتن و تهران را یک تهدید استراتژیک می دید و حتی سعی کرد ایالات متحده را به سمت درگیری نظامی با ایران سوق دهد. از طرف دیگر ، ایران این فشار را با تمام قدرت خود اغراق نکرد: در هر منطقه ممکن ، اسرائیل را از طریق گروه های مستقیم یا مقاومت به چالش کشید ، تا تل آویو بتواند راهی برای فرار از انزوا با دقت پیدا کند.
Türkiye ؛ چرا آنکارا به تل آویو بازگشت؟
تمرکز استراتژیک تل آویو از ایران اکنون روی بازیگر بعدی Türkiye تمرکز دارد. اسرائیل معتقد است که آنکارا حاوی قدرت منطقه ای آنکارا برای تحقق رویای خود از هژمونی نظامی در خاورمیانه است. زیرا در سیستم فکری و امنیتی اسرائیل ، امنیت نه تنها با تعادل بلکه از مسیر “غالب” نیز هست.
پیروزی استراتژیک Türkiye در سوریه ، تل آویو را به آنکارا تبدیل کرد. با این حال ، بر خلاف ایران ، Türkiye کاملاً متفاوت است: عضویت ناتو و گروه 2 ، یک تحریم پیچیده و مقاوم در منطقه در دهه گذشته ، یک مؤلفه و اقتصاد با نفوذ نرم گسترده یک رقیب دشوارتر برای شامل آنکارا است. با این حال ، Türkiye کسری امنیتی نیست ، از جمله مسئله کرد ، که همچنان یکی از چالش های استراتژیک طولانی مدت است.
با این حال ، تا زمانی که آموزه امنیتی اسرائیل مبتنی بر تسلط نظامی باشد نه تعادل یا بازدارندگی ، ظهور هر قدرت بالقوه منطقه ای به ناچار ، بدون در نظر گرفتن اهداف آن ، آن را به هدف بعدی تبدیل می کند. در این زمینه ، Türkiye دیر یا اواخر توجه استراتژیک اسرائیل خواهد بود. زیرا در منطق ژئوپلیتیکی ، بازیگران نمی توانند حذف شوند. در بهترین سناریو ، آنها فقط می توانند کنترل و کنترل شوند.
ارسال پاسخ