چرا ایران بزرگترین مانع “مسیر ترامپ” خواهد بود؟

تصویر 2025-08-17 161959


سربالایی الدر ماموف ، کارشناسی ارشد روابط بین الملل ، کوینسی

طبق گفته Rispanbeel Craft ، انتخابتو ، در روزهای اخیر ، جنبش های دیپلماتیک شدید بین پیش نویس توافق صلح در کاخ سفید و ارمنستان و جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان ، که به اوج خود رسیده اند ، به عنوان یک نقطه عطف تاریخی در صلح قفقاز جنوبی تعریف شده اند. اما در پشت این جو پر از شعارهای جشن ، یک واقعیت پیچیده تر وجود دارد. این یک واقعیت است که روایت های پیروزی بر تنش های غیرقابل پیش بینی مانند پرده نازک سایه می زنند. در این صحنه ، آشتی واقعی و پایدار نیست ، بلکه یک نیروی نظامی است که قوانین بازی را تعیین می کند.

دیپلماسی درام و حقایق میدانی ؛ چرا صلح قفقازی دور است؟

نخست وزیر ارمنستان ، نیکول پاشینیان و رئیس جمهور آذربایجان ، ایلهام علیف ، رئیس جمهور ایالات متحده ، دونالد ترامپ “مراسم رسمی امضای صلح” را در مورد شبکه اجتماعی واقعی اعلام کرد. با این حال ، حقیقت جلسه بسیار فروتن تر از وعده ها بود: نتیجه فقط “اعلامیه مشترک” بود. بقیه متون و مقررات ، که فقط به موضوعات واقعی درگیری می پردازند ، چیزی غیر از تعمیم مسالمت آمیز و ستایش اغراق آمیز واسطه ترامپ نبود.

مهمترین نکته در انتشار نسخه موقت و اتصال بود. از آنجا که گواهی صلح توسط روسای ایالت ها نبود ، بلکه توسط وزرای خارجی هر دو طرف نیز بود. چند روز بعد ، انتشار متن کامل نشان داد که این “توافق” چیزی جز عود اصول قدیمی نیست: ترکیبی از ارائه اعلامیه آلماتی ، که منجر به نیاز به احترام به مرزها ، حاکمیت ملی و یکپارچگی منطقه ای و فروپاشی کشورهای مستقل می شود. این منابع نامشخص و تکراری نشان می دهد که موانع جدی در امضای توافق صلح واقعی و پایدار وجود دارد.

پیش نویس تأکید بر اصل “عدم برخورد با فضای داخلی” به معنای زیادی در عمل نیست. باکو با اشاره به “ناگورنو کوهستانی” از قانون اساسی ارمنستان ، همچنان بر تمایل سرسخت خود اصرار دارد. این همان زمینی است که منجر به دو جنگ خونین در دهه 1980 و سال 2 شد و با پیروزی نظامی و مشارکت اجباری آذربایجان با بیش از 6000 ارمنی داخلی به پایان رسید. لغو چنین مشکل اساسی از متن توافق نامه ، شکاف عمیق بین بازی دیپلماتیک در واقعیت های بین المللی و دشوار را نشان می دهد.

این ادعا برای نیکول پاسیینیان به یک مشکل جدی سیاسی تبدیل شده است. تحت فشار جدی است که مردم به چیزی غیر از “تحقیر تسلیم” علیه باکو ، عملکرد بخش بزرگی از جامعه خود فکر نمی کنند. نخست وزیر ارمنستان ، که به یک شخصیت بسیار بحث برانگیز تبدیل شده است ، همچنین در درگیری های ساینده با دیاسپورا ارمنی و کلیسای آپوستیکا ارمنستان نیز درگیر است.

Pasinian مجبور است با دقت در انتخاب های پارلمان قدم بزند. هرگونه تلاش برای تغییر قانون اساسی قبل از این به همه پرسی استرس زا نیاز دارد. این امر نه تنها حوزه سیاسی کشور را تشدید می کند ، بلکه روندی را نیز که موضع شکننده نخست وزیر را تهدید می کند. از طرف دیگر ، الهام علیف ، که هدف اصلی آن تقویت دستاوردهای نظامی و تمرین بیان پیروزی باکو است ، بعید است که چنین تأخیرها و افکار را تحمل کند.

با این حال ، این تنها مانع روند صلح نیست. در سطح نظری ، شناسایی متقابل یکپارچگی منطقه ای ممکن است ضامن ثبات مرزها باشد ، اما در عمل ارمنستان در وضعیت شکننده تری قرار دارد. در نقاط حساس ، سه آذربایجان (کرکی ، سناریوی یوخاری و سوفولولو) وجود دارد. شریان اصلی ارتباط این کشور با دنیای خارجی مکانی نزدیک به مسیرهای حیاتی ارمنستان ، از جمله بزرگراه ارگان -ترانس ، است. هیچ تغییر نقشه ساده ای برای بازگشت این مناطق به کنترل باکو وجود نخواهد داشت. در مقابل ، این می تواند روابط دنیوی ارمنستان با جورجیا را به طور جدی تضعیف کند و در عمل دسترسی به ایروان را در معرض خطر جدی برای یکی از چند روش استراتژیک قرار می دهد.

چرا آذربایجان از توافق منطقه ای خودداری می کند؟

تغییر سیاه ممکن است یک راه حل روی کاغذ به نظر برسد ، اما در عمل ، ایروان در چنین معادله ای دست بالایی ندارد. بر خلاف باکو ، منطقه ارمنستان در قلمرو آذربایجان برای تجارت در دسترس نیست. علاوه بر انگیزه برای نادیده گرفتن برتری تاکتیکی این آذربایجان نامتعادل ، و بنابراین ، اعمال فشار منطقه ای در باکو باقی خواهد ماند.

چنین بازوی نه تنها ابزاری قدرت در جدول مذاکره خواهد بود ، بلکه یک برگ نیز خواهد بود که در هر درگیری احتمالی در آینده پیروز می شود. عاملی که می تواند تعادل آذربایجان را تغییر دهد. همین واقعیت نقص اساسی “توافق صلح” را نشان می دهد: سندی که به جای بازتاب یک سازش متعادل ، مظهر پیروزی نظامی باکو است. آذربایجان پس از تقویت موفقیت خود در میدان نبرد ، دیگر نیازی به ارائه امتیازات معنی دار ندارد.

تاریخ هشدار می دهد که با صلح پایدار نباید پیروزی نظامی حاصل شود. نمونه بارز این پیروزی کوتاه مدت ارمنستان در سال ششم است که نشان می دهد در قفقاز چقدر مسلط و شکننده است که به زودی مقاله را برگرداند. بدون شک آذربایجان امروز مزایای ساختاری قابل توجهی دارد. مناطق بیشتر ، جمعیت بالاتر و منابع طبیعی غنی. با این حال ، تسلط امروز تضمینی برای فردا نیست. تغییر در اتحادیه های کارگری منطقه ای یا تحولات داخلی می تواند به سرعت معادلات قدرت را تغییر دهد. خطر اصلی در اینجا است: توافق فعلی ، نشانه واقعی سازش ، بیش از ایجاد “صلح تحمیل شده توسط فاتح”. چنین صلح زخم های گذشته را بهبود نمی بخشد و یا سکویی برای پایدار در کنار هم فراهم نمی کند. در مقابل ، این نارضایتی انباشته شده در زیر خاکستر و گاو را برای درگیری های آینده حفظ می کند.

این حقایق نشان می دهد که چرا الام علیف همچنان بر حداکثر موقعیت خود اصرار دارد. برتری فعلی آذربایجان ، “انتقام ارمنی” باکو در تلاش است تا به طور دائم امکان تماس را از بین ببرد. این استراتژی به خوبی در ماده 8 توافق نامه صلح منعکس شده است. تعمیم که مبارزه علیه “جدایی” را ارزیابی می کند.

چنین تفسیری از دو هدف اصلی پیروی می کند: اول ، محرومیت عملی از حق بستن پرونده هرگونه ادعاهای منطقه ای ارمنی در مورد داگورنو و دومی و بازگشت جمعیت ارمنستان در منطقه. در همین زمینه ، مهاجرت اجباری سال نه تنها یک اقدام نظامی متقاطع بلکه تلاش برای ایجاد “حقایق بدون تغییر” در جهان بود.

معمای امنیتی کریدور صلح ؛ سربازان آمریکایی در مرزهای ارمنستان؟

با این حال ، این تنش های محلی به شکل معادلات ژئوپلیتیکی منطقه ای بسیار پیچیده تر است. رقابت قدرتهای بزرگ نه تنها به حل بحران کمک می کند ، بلکه یک نیروی محرک جدید برای بدتر شدن آن نیز کمک می کند. واسطه گری واشنگتن بدون شک تأثیر سنتی روسیه در قفقاز جنوبی را تضعیف کرده است ، اما در عین حال با همان معضل طولانی روبرو شده است که چندین دهه است که ایالات متحده و کرملین را مختل کرده است: “باکو و اوان تعادل شکننده ای دارند.”

ایالات متحده تا کنون موفق به ایجاد دو طرف برای ایجاد “مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بین المللی” شده است ؛ واشنگتن راهی برای انتقال به ناخشیوان از قلمرو ارمنستان به ناخشیوان و سرانجام به Türkiye است. گرچه این پروژه به عنوان یک شریان اقتصادی حیاتی معرفی شده است و رسماً در معرض این موضوع قرار دارد که در معرض قانون قرار گرفته است ، چه کسی در معرض قانون است ، چه کسی در معرض قانون آرمنی است. پیمانکاران در پاسگاه ها مستقر می شوند و از همه مهمتر ، تضمین حفظ حاکمیت ارمنستان وقتی باکو اصرار دارد “گذر غیرقابل پیش بینی” ؛

پاسخ سرد و محاسبه کرملین به توافق واسطه گری ایالات متحده به جای نشانه پذیرش ، نشان دهنده یک استراتژی آگاهانه برای حفظ روابط خوب با دونالد ترامپ است. مهمتر از همه ، با انتقال مسکو به واشنگتن در قفقاز جنوبی ، ایالات متحده دریافت که ایالات متحده دریافت که از هر دو روش به ارث رسیده است: پاداش های احتمالی و خطرات سنگین در منطقه. با این حال ، سوال اصلی بدون جواب مانده است: چقدر هزینه و مایل به سرمایه گذاری در منطقه شش هزار مایل دورتر از مرزهای آمریکا است؟

علیرغم تمام گمانه زنی ها در مورد خروج مسکو ، روسیه روابط عمیق اقتصادی و زیرساختی خود را با ارمنستان ادامه داده است و احتمالاً سعی خواهد کرد از نزدیکترین گروه ها در انتخابات پارلمان حمایت کند. علاوه بر این ، حضور دائمی مرزبان روسیه در مرز ارمنستان با ایران لایه دیگری از پیچیدگی را به معادلات منطقه اضافه می کند. عاملی که ایالات متحده باید در محاسبات امنیتی و سیاسی راهرو پشتی در نظر بگیرد.

خط قرمز ایران ؛ چرا وجود ایالات متحده در مرزهای شمالی غیرقابل قبول است؟

در میان بازیگران منطقه ای ، ایران واضح ترین انتقاد از برنامه راهرو ترامپ را برای “مسیر ترامپ برای صلح بین المللی و رفاه بین المللی انتخاب کرده است. اگرچه ماسود لحن سازش پزشکی را انتخاب کرده است ، اما ایالات متحده هشدار داده است که وجود آن” مشکل ساز “خواهد بود. موضع مسکو در برابر جاده ترامپ.

ایران هر موجودی را در نزدیکی مرزهای ایالات متحده به عنوان یک تهدید تحریک آمیز و مستقیم خواهد دید. از این نظر ، ایران می تواند به یکی از جدی ترین عوامل در مختل کردن مسیر این توافق تبدیل شود.

قفقاز جنوبی بارها شاهد فروپاشی توافق نامه های اعلام شده در لحظه “تاریخی” بوده است ، اما در عمل زندگی بسیار کمی داشت. اگر آخرین توافق برای یافتن سرنوشت متفاوت است ، باید سطح نمادگرایی را تصویب کند و با ریشه های حل نشده اختلافات کنار بیاید. ریشه هایی که به ایجاد یک تقسیم عمیق بین ارمنستان و آذربایجان ادامه می دهند. اگر پاسخی به خواسته های اساسی اختلافات منطقه ای و اصلاحات قانون اساسی در مورد حقوق جمعیت آواره وجود نداشته باشد ، این توافق چیزی بیش از آتش بس موقت نخواهد بود. آتش بس در قلب درگیری یافت نشده است که برای دهه ها یک راه حل پایدار نبوده است. صلح واقعی بیش از اجراهای دیپلماتیک و اظهارات برجسته ، آشتی دشوار و تصمیمات پر هزینه که تاکنون یافت نشده است ، نیاز دارد. تا زمانی که چنین سازش صورت نگیرد ، وعده ثبات در قفقاز جنوبی بیش از یک میراژ نخواهد بود.