فلاپی در تاریخ 6 ژوئن ، مبارزان ایالات متحده بدون اقدام تحریک آمیز و چهارده بمب سنگین وارد فضای هوایی ایران شدند. ادامه همان تجاوز غیرقانونی اسرائیل که جان دو ایرانی را به خود اختصاص داد.
این صحنه به یادآوری الگوی تکراری و طولانی امپراتوری: بمباران مردم بی گناه در یک چارچوب انتزاعی و شرقی به نام “خاورمیانه” می پردازد. در آن شب ، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریكا با دستیار و دو عضو كابینه پیام خود را به جهانیان ارسال كرد: “ایران ، كه قلدر منطقه است ، اکنون باید صلح باشد.”
دیپلماسی غربی: من از حمله قربانی عذرخواهی می کنم
پشت این صحنه یک حقیقت تلخ و ترسناک است. هنگامی که بمب گذاری ها در دیپلماسی و تخریب تقدیس می شوند ، آنها را با پوششی به نام “ثبات” به عموم مردم فروخته می شود. این نه تنها یک وخامت است ، بلکه یک جرم علیه واقعیت است. اما در این نظم جهانی ، صلح به معنای این است که غرب تسلیم اراده غرب شد؟ و دیپلماسی چیزی جز تقاضای فروتنی و عذرخواهی قربانی از مهاجمان نیست.
در طول دوازده روز حملات غیرقانونی اسرائیل به ایران ، هیچ تصویری از کودکان آسیب پذیر ایرانی که از آوار خارج شده بودند ، نمی توانند جایی در بالای رسانه های غربی پیدا کنند. در مقابل ، روایت اصلی در رسانه های بین المللی کانون اسرائیلی ها بود که در پناهگاه ها گذراندند. رسانه های غالب بر قربانیانی که به روایت های جنگ مورد نظر خود خدمت می کنند ، تأکید می کند.
این روش محدود به روایت ایران نیست. به مدت بیست ماه ، مردم غزه تحت محاصره ، گرسنگی و آتش گرفتند. آمار رسمی مرگ بیش از 6000 نفر را نشان می دهد. با این حال ، ارزیابی های مستقل تعداد مردگان واقعی را برای چند صد هزار پیش بینی می کند. تقریباً تمام بیمارستان های غزه مورد هدف قرار گرفتند و مدارس یکی پس از دیگری از بین رفتند.
سازمان های حقوق بشر ، از جمله سازمان عفو بین المللی و سازمان نظارت بر حقوق بشر ، اسرائیل را به نسل کشی رسمی متهم کردند. با این حال ، بیشتر رسانه های غربی تمایلی به استفاده از این اصطلاح ندارند. حتی اگر او کلمه “نسل کشی” را در تلویزیون تشویق و صحبت کند ، توضیحات ابدی ، افکار و محدودیت ها اضافه می شود. برای مدیران رسانه و ویراستاران ، نادیده گرفتن یا رد خشونت ساختاری و بی نهایت اسرائیل آسان تر است.
تهدید هسته ای ایران ؛ افسانه به دلیل تسلط غربی
با وجود شواهد متعدد اثبات شده و دقیق در مورد جنایات جنگی ، ارتش اسرائیل تقریباً هرگز مورد انتقاد ، اتهامات و حتی بررسی جدی رسانه ها قرار نگرفت. ژنرال های اسرائیل بارها و بارها جلسات نظامی را در نزدیکی غیرنظامیان برگزار کرده اند ، اما هیچ سوال رسانه ای وجود ندارد که آیا از اسرائیلی ها به عنوان “سپر انسانی” استفاده می شود. ارتش و مقامات دولتی اسرائیل بارها و بارها اطلاعات دروغین ارائه داده اند یا حتی موضوع نسل کشی را برای عموم ابراز کرده اند ، اما توضیحات آنها همچنان “واقعیت” است.
آخرین تحقیقات نشان می دهد که هر فداکاری اسرائیلی در شبکه بی بی سی نسبت به هر قربانی فلسطینی به رسانه های بیشتری تقسیم می شود. با این حال ، نسبت فلسطین به اسرائیل قاتل 2 به 1 است. چنین تعصب آشکار در رسانه های غربی یک استثنا نیست بلکه یک قانون دائمی است.
در روایات رسانه های غربی ، همانطور که در مورد فلسطین دیدیم ، زبان برای وسواس و هدفمند انتخاب می شود: ایران تقریباً به عنوان یک ملت به تصویر کشیده نشده است ، اما همیشه کلمه “رژیم” نامیده می شود. نه به عنوان یک کشور ، بلکه به عنوان یک تهدید ، با نگرانی ها و امیدها محبوب نیست ، بلکه به عنوان “مشکل” ای که باید حل شود. مانند Bazchesbi ، کلمه “اسلامی” علاوه بر نام ایران بارها ذکر شده است. یک پیام ضمنی که سعی دارد از مقاومت مسلمانان در برابر تسلط غربی منزجر شود و سزاوار آن است که شایسته باشد.
ایران سلاح هسته ای ندارد. با این حال ، هر دو اسرائیل و ایالات متحده مجهز به زرادخانه هسته ای هستند. با این حال ، تنها ایران که به عنوان یک تهدید وجودی برای نظم جهانی به تصویر کشیده شده است – چرا؟ مشکل در وسایل ایران نیست ، اما آماده نادیده گرفتن آن نیست. ایران ، کودتای ، تحریم ها ، ترور و خرابکاری. تلاش های او برای گرسنگی ، اجبار یا منزوی ناکام ماند و با وجود همه خشونت ها و فشارها ، او هنوز متوقف نشده و تسلیم نشده است.
آیا این خاورمیانه جدید است یا تکرار فاجعه عراق؟ بازی رسانه ای غربی
بنابراین ، افسانه “تهدید سلاح های کشتار جمعی” همواره به یک ضرورت اجتناب ناپذیر تبدیل شده است. همان افسانه ای که بهانه ای برای اشغال غیرقانونی عراق ایجاد می کند. حدود سی سال برای رسانه های ایالات متحده گذشت تا این ادعا را تکرار کنند که “ایران فقط چند هفته از ساخت بمب های هسته ای فاصله داشت” با هشدارها و عناوین نگران کننده. مهلت تجدید بارها و بارها و تخمین هایی که هرگز رخ نداد.
با این حال ، حتی ترس که ریشه ندارد عملکرد دارد: اگر ترس را ادامه دهید ، جامعه را ساکت کنید. کافی است که یک “تهدید هسته ای” مداوم را به زبانها وارد کنید تا هیچ کس از کودکانی که به عنوان “امنیت جهانی” قربانی می شوند ، درخواست کند. این همان الگوی رسانه های غربی است: از بین بردن حقیقت ، صدور مجوز خشونت ، مخفی کردن حمله دولت در پشت کلمات فنی و تصاویر چشمگیر ، و بی حس کردن مردم به زبان خنثی و ایمن.
مجله TIME هیچ گزارشی در مورد استخوان های خرد شده کودکان آسیب پذیر در زیر آوار تهران یا رافا منتشر نمی کند. در عوض ، او ترجیح می دهد از “خاورمیانه جدید” بنویسد. این همچنین یک طراحی Keatral است که به طرز عجیبی یادآور همان نقاشی هایی است که از پنج سال پیش برای ترویج یک پروژه تغییر رژیم در عراق استفاده می شود. اما حقیقت این است که امروز دیگر یک سال نیست. پس از سالها جنگ و تماشای زنده ماندن نسل کشی ، اکثریت مردم آمریکا دیگر این شعارها و روایت های قدیمی را فریب نخواهند داد.
به ویژه ، پس از حمله اسرائیل به ایران ، یک نظرسنجی نشان داد که تنها 5 ٪ از آمریکایی ها از ورود کشورهای خود به جنگ حمایت می کنند. به دنبال طرح اعتصاب هوایی ترامپ ، یک بررسی دیگر مقاومت جامعه ایالات متحده در برابر “رضایت جعلی” را تأیید کرد: تنها 5 ٪ از شرکت کنندگان از این جنبش حمایت کردند و تنها 5 ٪ موافقت کردند که به بمباران خود ادامه دهند.
بیداری ما ؛ چرا مردم دیگر تقلب نمی کنند
عدم موفقیت تلاش های ایالات متحده برای مقابله با رضایت عمومی از جنگ با ایران ، نشانه تغییر عمیق در آگاهی جمعی جامعه آمریکا است. آمریکایی ها هنوز اشغال افغانستان و عراق را به یاد می آورند. جنگ هایی که صدها هزار نفر از کشته ها را ترک می کنند و خاورمیانه را سوزانده اند. “سلاح های کشتار جمعی” و “صادرات دموکراسی” و پیامدهای مخرب هنوز به یاد نیامده است: هزاران سرباز آمریکایی کشته شدند و ده ها هزار نفر از مردم معلول شدند. جنگ بی نهایت و خونین عراق از افغانستان و عراق هنوز در یاد و خاطره گسترده آمریکایی ها زندگی می کند.
در عین حال ، شهروندان ایالات متحده با پارادوکس روبرو می شوند که دولت می گوید دولت برای مسکن ، بهداشت و آموزش پول کافی ندارد ، اما هزینه بمب ، حرفه و ماشین جنگ همیشه تأمین مالی شده است. آمار این حقیقت تلخ را نشان می دهد: بیش از 6000 آمریکایی تحت بیش از 5 میلیون خط فقر رسمی زندگی می کنند و بیش از 5 میلیون بیمه درمانی ندارند. با این حال ، بودجه نظامی ایالات متحده همچنان بزرگترین چهره جهان است.
امروز ، در میان مشکلات داخلی و افزایش ناامنی ، آمریکایی ها نسبت به ماجراهای امپریالیستی کشورهای خود در جهان نسبت به همیشه احساس مضر می کنند. نسل کشی به مدت بیست ماه از پشت ایالات متحده پیروی می کند. تصاویر دلهره آور کودکان فلسطینی بارها در تلفن های همراه خود ظاهر شده است. رسانه های اصلی همچنان اصرار بر روایت “خودآزمایی” اسرائیل دارند.
کیمیاگری طولانی مدت “تظاهرات غیر انسانی” قربانیان برای توجیه کشتن “دیگر در گذشته مؤثر نیست. عصر دیجیتال انحصار این روایت را شکست و اکنون هیچ جنگ دور نمی تواند به عنوان یک واقعه انتزاعی و اجتناب ناپذیر فروخته شود. امروز ، شهروندان آمریکایی نادیده گرفته اند و از همیشه بی احترامی می کنند.
با سیاست های Warshwashtton ، این شکاف که در رضایت عمومی در حال افزایش است ، از چشم خارج نشده است. دونالد ترامپ طبق معمول رفتار می کرد و فهمید که اکثر آمریکایی ها دیگر نیازی به جنگ ندارند. بنابراین ، در تاریخ 6 ژوئن ، وی در رسانه های اجتماعی توضیح داد: “آتش بس وجود دارد” و به اسرائیل نوشت: “از بمب دست نکشید” ؛ مبارزان اسرائیلی همچنان به هدف ایران ادامه می دهند. مانند بسیاری از نخبگان سیاسی در ایالات متحده و اسرائیل ، دونالد ترامپ می خواهد خود را صلح آمیز کند و تنش ها را در عمل تشدید کند. برای چنین رهبران ، “صلح” پدید آمده است: آزادی نامحدود برای نسل کشی و جرم بدون پاسخ به جامعه بین المللی.
با این حال ، آنها در پروژه مهندسی رضایت عمومی شکست خوردند. مردم می دانند معنای واقعی صلح چیست؟ صلح در بمب گذاری یا جنگ جنگی حاصل نمی شود و از آسمان نمی افتد. صلح در مکانهایی رخ می دهد که آزادی و عدالت در آن قرار دارد. فرقی نمی کند که چه تعداد حمله و تجاوز رخ می دهد. از فلسطین تا ایران ، مردم این سرزمین ها پایدار خواهند ماند: نامرئی و افتخار از ترور و ارعاب.
ارسال پاسخ