علی ورامینی در هممهان نوشت: بدهی عمومی واژه ای است که اغلب با تصاویر فاجعه، ورشکستگی دولت ها و تحمیل بار بر دوش نسل های آینده همراه است. در گفتمان عمومی، بدهی های کلان نشانه بی انضباطی، بی ثباتی و در نهایت سقوط است. بنابراین، آیا این روایت که تاریخ اقتصادی را در آینه ای شکسته منعکس می کند، کامل و دقیق است؟
در دفاع از بدهی عمومی، کتاب جدید روشنگر پروفسور بری آیکنگرین و همکارانش چالشی اساسی برای این کلیشه مالی است.
این مطالعه که حاصل تحقیق تاریخ دو هزار ساله مدیریت مالی است، ما را به این نتیجه می رساند: بدهی عمومی نه تنها یک شر ضروری است، بلکه در دستان عاقل، یک ابزار ساختاری حیاتی برای توسعه، ثبات و حتی تقویت دموکراسی بوده است. از آنجایی که دولتهای جهان اکنون با کوههای بیسابقهای از بدهیها در پی بحرانهای اخیر مواجه هستند، این کتاب چراغی را برای فراتر رفتن از الگوی ترس و دستیابی به استراتژیهای عملیاتی فراهم میکند.
بخش اول: بدهی، سنگ بنای دولت مدرن
تاریخ نگاری اقتصادی به ما می آموزد که توانایی دولت ها برای استقراض یک شکست نیست، بلکه یک موفقیت بزرگ نهادی است. آیکنگرین و تیمش نشان میدهند که در قرون وسطی و اوایل دوران مدرن، موفقیت یک ایالت یا شهر در ایجاد ارتش، ایجاد زیرساختها و حتی بقای رقابت ژئوپلیتیکی مستقیماً به توانایی آن در متقاعد کردن سرمایهگذاران برای خرید اوراق قرضه بستگی داشت.
این توانایی برای استقراض نه تنها منبع تامین مالی بود، بلکه شاخصی از قابلیت اطمینان بود. دولت هایی که توانستند بدهی های خود را به صورت شفاف و با ثبات مدیریت کنند (از جمله جمهوری های دوره رنسانس در ایتالیا و انگلیس پس از انقلاب شکوهمند) به تدریج نهادهای مالی و حقوقی قوی ای ساختند که حقوق طلبکاران را تضمین می کرد.
در واقع، بدهی نه تنها جنگ ها را تأمین مالی می کند، بلکه مکانیزم های پاسخگویی و کنترل را نیز تقویت می کند. شهروندان و بانکهایی که پولهایشان را قرض میدادند، حق داشتند بدانند پولهایشان در کجا خرج میشود، و این سنگ بنای ظهور دولتهای حسابدار مالی و در نهایت، دموکراسیهای مدرن شد. بدهی اساساً یک قرارداد اجتماعی مالی بود.
بخش دوم: عملکرد اصلی “حضور امن”
یکی از قویترین استدلالهای کتاب، نقش بدهی عمومی بهعنوان «دارایی مطمئن» در سیستم مالی است. در هر اقتصاد پیچیده، نیاز به دارایی هایی با ریسک نکول نزدیک به صفر، نقدینگی بسیار بالا و پذیرش جهانی وجود دارد. در غیاب چنین داراییهایی، بازارهای مالی فلج میشوند زیرا منبع قابل اعتماد ذخیره ارزش یا وثیقه وجود ندارد.
در طول تاریخ، اوراق قرضه دولتی (اوراق خزانه) این نقش کلیدی را ایفا کرده است. این اوراق به ستون فقراتی تبدیل شدند که نظام های بانکی مدرن، بیمه و بازارهای سرمایه پیچیده بر روی آن شکل گرفتند. یک بانک بخشی از ذخایر خود را در اوراق قرضه دولتی نگه می دارد. این نه تنها برای سود بلکه برای اطمینان از ثبات انجام می شود.
ایکنگرین استدلال می کند که حتی اگر نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی بالا باشد، تا زمانی که بازار آن را به عنوان یک دارایی قابل نقد و مطمئن بپذیرد، به جای بحران، منبع ثبات سیستمی خواهد بود. این دیدگاه ما را متوجه میکند که نمیتوانیم بدهی دولت را به سادگی حذف کنیم. زیرا حذف آن در واقع زیرساخت امنیتی بازارهای مالی را از بین می برد.
بخش سوم: راه حل عملیاتی: فراتر از ریاضت و به سمت رشد
اما شاید حیاتیترین بخش کتاب برای سیاستگذاران امروزی، فصلهایی باشد که چگونه دولتها میتوانند از زیر «کوه بدهی» خارج شوند. نویسندگان هشدار می دهند که وسواس در مورد ریاضت فوری اغلب نتیجه معکوس می دهد. در عوض، تاریخ راهحلهای واقعیتری را پیشنهاد میکند:
اهمیت تفاوت بین نرخ رشد و نرخ بهره: مهمترین فرمول کتاب این است که اگر نرخ رشد اقتصادی (g) به طور مداوم بالاتر از نرخ بهره پرداختی به بدهی (r) باشد، نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی حتی با کسری های کوچک به طور خودکار کاهش می یابد. یک استراتژی موفق یک انقباض جدی نیست، بلکه یک سرمایه گذاری هوشمند است که رشد بلندمدت را تضمین می کند.
استفاده از ابزارهای پولی و مالی: این کتاب روشن می کند که دولت ها در دوره پس از جنگ جهانی دوم از طریق ترکیبی از مالیات های محدود بر ثروت و دوره های تورم مدیریت شده پایدار (که ارزش واقعی بدهی ثابت را کاهش می دهد) از بحران ها جان سالم به در بردند. این به معنای اتخاذ یک چشمانداز سیاستی جامع است که در آن بانک مرکزی و وزارت اقتصاد اهداف مشترکی را در زمینه مدیریت بدهی دنبال میکنند.
کیفیت بدهی: در نهایت، نویسندگان به این نکته اشاره میکنند که باید بین بدهی مورد استفاده برای هزینههای جاری غیرمولد و زیرساختهای تامین مالی بدهی و سرمایهگذاریهای توسعه تمایز قائل شد. بدهی در خدمت توسعه، خود تأمین مالی است، زیرا پایه مالیاتی و ظرفیت تولید آینده را گسترش می دهد.
در نهایت کتاب «در دفاع از بدهی عمومی» فراتر از یک تحلیل صرف، یک مانیفست راهبردی و فراخوانی برای تغییر پارادایم فکری در بالاترین سطوح تصمیم گیری است. این مطالعه به وضوح نشان می دهد که بدهی عمومی نه ذاتا خوب است و نه بد. برعکس، شمشیر دولبه قدرتمندی است که نتایج آن کاملاً به خرد و هوش حاکمان بستگی خواهد داشت.
تاریخ ثابت میکند که سوء مدیریت میتواند منجر به فاجعههایی مانند تورم شدید در جمهوری وایمار یا بحران بدهی آمریکای لاتین شود. اما از سوی دیگر، حکمرانی مبتنی بر قابلیت اطمینان و انضباط نهادی، مانند استقرار قدرت اقتصادی بریتانیا در قرن هجدهم یا بازسازی زیرساخت های آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، می تواند پایه های قدرت اقتصادی و سیاسی یک ملت را بسازد. تفاوت اصلی در شکل، زمان و هدف گذاری استقراض نهفته است.
در دوران پس از بحران، زمانی که جهان با چالشهای وجودی مانند تغییرات اقلیمی و نیاز به سرمایهگذاری فناوری مواجه است، این کتاب راهنمای ضروری برای هر سیاستگذاری است که میخواهد از ترسهای کاذب دور شده و از ابزارهای مالی دولت بهطور هوشمندانه و معنادار برای منافع ملی، ثبات بلندمدت و توسعه پایدار استفاده کند.
محسن محمودی، مترجم کتاب «در دفاع از بدهی عمومی» که سابقه ترجمه آثاری در حوزه علوم اجتماعی و نظریه های سیاسی را در کارنامه دارد، با انتخاب این اثر، توانسته تعادل ظریفی بین دقت در بیان استدلال های پیچیده اقتصادی و حفظ سیال نثر ایجاد کند. ترجمه این کتاب به خوانندگان فارسی زبان امکان دسترسی به تحلیل جامع و تاریخی نویسندگان از مفهوم بحث برانگیز بدهی عمومی را می دهد و زمینه مناسبی را برای بحث و تأمل بیشتر در این حوزه حیاتی فراهم می کند.






ارسال پاسخ