تصادفی نیست که رمان طاعون اثر آلبر کامو در تابستان 2020 در فهرست پرفروش ترین های بین المللی قرار گرفت. چون دکتر ریو (قهرمان داستان) شجاعت، خرد و عشقی بی بدیل برای مراقبت از بیماران خود نشان داد و “انسانیت” خود را در تمام این دوران سخت حفظ کرد.
به گزارش یورونیوز، نیچه می نویسد: «هیچ شادی، امید، غرور، هدیه بدون فراموشی وجود ندارد».
برای اینکه به جلو حرکت کنیم و برای همیشه در چنگال آسیب های گذشته یا حتی توهین های روزمره که هر انسانی مورد آن قرار می گیرد گیر ندهیم، باید بتوانیم آنچه را که اتفاق افتاده پشت سر بگذاریم و سختی هایی را که باید تحمل می کردیم فراموش کنیم. .
چه کسی می تواند رانندگی کند وقتی خاطره یک تصادف وحشتناک و تهدید کننده زندگی همیشه در ذهن آنها باشد؟ چه کسی می تواند دوباره عاشق شود در حالی که مدام به طلاق دردناک خود فکر می کند؟
طبق مقاله ای در این زمینه در نشریه آنلاین «روانشناسی امروز» توسط متیو کلمنت و دیوید گودمن، «فراموش کردن» برای ادامه زندگی حیاتی است. حتی با وجود اینکه حافظه انسان سعی می کند اتفاقات رخ داده را نادیده نگیرد و مدام آن را به ما یادآوری کند. بنابراین، اگر چیزی غم انگیز به یاد می آوریم، باید سعی کنیم حواس خود را پرت کنیم و در عوض روی تجربیات موفق و معنادار خود تمرکز کنیم.
انجام این کار به ما کمک می کند تا سازگار شویم و رشد کنیم، از اشتباهات خود درس بگیریم و پروژه هایی را برای رسیدن به اهداف آینده خود اجرا کنیم.
البته، حتی زمانی که همه چیز در زندگی ما به خوبی پیش می رود، یادآوری تجربیات دردناک گذشته می تواند به ما کمک کند در زمان های موفقیت سپاسگزار و فروتن باشیم. یادآوری زمان هایی که آسیب دیدیم به ما می آموزد که از چه چیزهایی اجتناب کنیم و به چه کسانی اعتماد نکنیم.
بنابراین، نیچه می گوید که در نهایت هم توانایی به خاطر سپردن و هم نیاز به فراموشی به یک زندگی خوب کمک می کند.
بنابراین پیشرفت به چه معناست و چگونه می توانید پیشرفت کنید؟
زمانی را در گذشته ای نه چندان دور به یاد بیاورید که زندگی عادی به دلیل اپیدمی کرونا امکان پذیر نبود. این بدان معناست که چیزهای عادی مانند قدم زدن در فروشگاه های شلوغ، غذا خوردن در رستوران های شلوغ، شرکت در کنسرت ها و رویدادهای ورزشی، شرکت در مهمانی های فارغ التحصیلی، رفتن به تعطیلات گروهی غیرممکن است.
در آن زمان که عدم اطمینان، اضطراب و ترس حاکم بود، برگزاری چنین رویدادهایی غیرقابل تصور بود. در زمانی که هیچ کس نمی داند ویروس چگونه گسترش می یابد، چه کسی بیشتر در معرض خطر است، خانواده ها از ملاقات با یکدیگر منع می شوند و کلیساها، مساجد و کنیسه ها بسته می شوند.
در آن زمان رشد به چه معنا بود؟ زمانی که فعالیت های عادی زندگی اجتماعی به عنوان «غیرضروری» در بیانیه های دولت متوقف شد، درک ما از زندگی خوب چه بود؟
به نظر می رسد که «شکوفایی» در زمان رنج های بزرگ ممکن نیست، زیرا «شکوفایی» اغلب مترادف با شادی و موفقیت در نظر گرفته می شود.
در زمان همهگیری ویروس کرونا که «بقا» به ارزش غالب جامعه تبدیل شده و همه نمادهای معمول یک زندگی خوب ناگهان متوقف شدهاند، چگونه میتوانیم جلو برویم و پیشرفت کنیم؟
برنامه “شکوفایی انسان” در دانشگاه هاروارد پنج حوزه اصلی را برای ارزیابی شکوفایی انسان فهرست می کند: 1- شادی و رضایت از زندگی، 2- سلامت جسمی و روانی، 3-معنا و هدف، 4- شخصیت و فضیلت، 5-روابط اجتماعی نزدیک.
شکی نیست که این پنج اصل عناصر اساسی یک زندگی خوب هستند. با این حال، به دلیل اپیدمی کرونا در ماه های اول سال 2020، اجرای این پنج اصل اساسی ممکن نبود. از آنجایی که افسردگی، اضطراب و نارضایتی در جوامع بشری بسیار رایج بود، همه از خانه های خود منع شدند.
اما، به گفته ارسطو، دقیقاً در چنین لحظات ناامیدی اخلاقی و وجودی است که مردم به الگوهایی نیاز دارند که به آنها کمک کند زندگی خود را بهتر شکل دهند و شاید حتی راهی برای رسیدن به رفاه بیابند.
در زندگی عادی، این الگوها را می توان در خانواده ها، محل کار، کلیساها و جوامع محلی یافت. اما در مواقع بحران، از جمله دوران انزوای عمیق اجتماعی، باید آنها را در تاریخ، ادبیات و آثار هنری یافت.
چرا که در این آثار می توان افرادی را یافت که در شرایط سختی مشابه شرایط فعلی ما قرار گرفته اند و با اراده و اراده به موفقیت های درخشانی دست یافته اند.
تصادفی نیست که رمان طاعون اثر آلبر کامو که اولین بار در سال 1947 منتشر شد، در تابستان 2020 وارد فهرست پرفروشترینهای بینالمللی شد. چون دکتر ریو (قهرمان داستان) شجاعت، خرد و عشقی بی بدیل برای مراقبت از بیماران خود نشان داد و “انسانیت” خود را در تمام این دوران سخت حفظ کرد.
بنابراین گفته می شود که «هنر» حتی در قالب آثار ادبی داستانی، نقش مهمی در پرورش زندگی خوب دارد.
اگر در «حالا» با چالشهای زندگی دست و پنجه نرم میکنید، پناه بردن به آثار هنری و ادبی میتواند راه خوبی برای فراموش کردن زمان حال و نجات خود از واقعیتهای سخت آن باشد و در عوض لحظات زیبای زندگی را به یاد بیاورید. بودن
پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک های جهان، در نامه اخیر خود به اهمیت تخیل ادبی اشاره کرده و بر “ارزش خواندن رمان و شعر به عنوان بخشی از سفر فرد به سوی بلوغ شخصی” تاکید می کند.
او با تاکید بر قدرت ادبیات، می افزاید که خواندن «به ما کمک می کند در دام افکار وسواسی که می توانند مانع رشد شخصی ما شوند، نیفتیم».
همچنین به ما این امکان را میدهد که از خودمان فراتر برویم، خود را در یک کتاب خوب گم کنیم و از کسانی که عمیقاً در مورد معنای خوب زیستن فکر کردهاند، درسهایی در هنر زندگی بیاموزیم.
به عنوان سی. کیو لوئیس، نویسنده مشهور ایرلندی، گفت: با خواندن آثار بزرگ ادبی، من هزار مرد می شوم و با این حال، خودم باقی می مانم. به مدد ادبیات، در عشق، اعمال اخلاقی و معرفت، مانند فردی متدین از خود پیشی میگیرم و در عین حال هرگز نمیتوانم بیشتر از آنچه هستم باشم.
آیا این جوهر معنای «زندگی خوب» نیست؟ آیا این همان «شکوفایی» نیست که هر یک از ما بدون توجه به آنچه در دنیای اطراف ما می گذرد به آن فرا خوانده می شود؟
ارسال پاسخ