کشف جدید در مورد افسردگی

کشف جدید در مورد افسردگی

فلاپی درک ما از افسردگی ، که میلیون ها نفر از مردم در سراسر جهان را تحت تأثیر قرار می دهد ، در حال پیشرفت است.

به گفته انتخابتو ، نقل قول وراثت ، برای چندین دهه ، مدل غالب تصور می کرد که افسردگی کاملاً اختلال مغزی ناشی از عدم تعادل شیمیایی در مغز است. با این حال ، تحقیقات اخیر ، این دیدگاه سنتی را به چالش می کشد ، و شواهد افزایش یافته نشان می دهد که میکروبیوم روده ، تریلیون باکتری و سایر میکروارگانیسم های زندگی در دستگاه گوارش ما نقش بسیار مهمی در سلامت روان ، به ویژه در افسردگی دارند.

مدل افسردگی سنتی ، که بیش از نیم قرن غالب است ، این بیماری را به عنوان یک اختلال بیوشیمیایی در مغز تعریف می کند. فرضیه “عدم تعادل شیمیایی” بر اساس سطح انتقال دهنده عصبی غیر طبیعی مانند سروتونین ، دوپامین و نوراپی نفرین به کانون بسیاری از تحقیقات و درمان ها ، به ویژه توسعه داروهای ضد افسردگی تبدیل شده است. بر این اساس ، داروهایی مانند مهار کننده های بازگرداندن سروتونین (SSRI) برای بازگرداندن تعادل این مواد شیمیایی در مغز تجویز شدند.

با این حال ، با گذشت زمان ، این مدل با مشکلات فزاینده ای روبرو شد. اول ، بسیاری از بیماران به دارو پاسخ ندادند یا پاسخ آنها مفقود و موقتی بود. این واقعیت نشان داده است که عوامل دیگر نیز در افسردگی دخیل هستند که فقط با تنظیم نقل و انتقالات عصبی قابل حل نیستند. ثانیا ، مطالعات نشان داده اند که در بسیاری از موارد ناهنجاری قابل توجهی در سطح انتقال دهنده های عصبی در افسردگی وجود ندارد. علاوه بر این ، تأخیر تحت تأثیر داروهای ضد افسردگی که معمولاً برای چند هفته به طول می انجامد با مکانیسم بلافاصله تنظیم شیمیایی مغایرت دارد. این مشکلات منجر به ظهور دیدگاه های جدید شد که روده را به عنوان یک بازیگر بزرگ در سلامت روان معرفی می کند.

نقش اصلی میکروبیوم روده در سلامت روان

با آخرین تحولات در علوم اعصاب و میکروبیولوژی ، توجه به رابطه پیچیده بین روده و مغز متمرکز است. میکروبیوم روده ، که مجموعه ای از میکروارگانیسم های بزرگ و مختلف است ، نه تنها به هضم کمک می کند ، بلکه یک عامل مهم در تنظیم سیستم ایمنی ، متابولیسم و ​​حتی عملکرد مغز نیز در نظر گرفته می شود. تحقیقات اخیر نشان داده است که وخامت و عملکرد میکروبیوم روده می تواند منجر به تغییرات شیمیایی و التهابی شود که مستقیماً بر خلق و خو و رفتار تأثیر می گذارد.

این اتصال باینری ، معروف به “محور روده مغز” ، حاوی چندین روش است. یکی از مهمترین راهها ، عصب واگ است که به عنوان یک ارتباط مستقیم بین روده و مغز عمل می کند. باکتری های روده می توانند از طریق این عصب سیگنال هایی را به مغز بفرستند. علاوه بر این ، می تواند انواع مختلفی از مواد شیمیایی ، از جمله فرستنده های عصبی مانند میکروبی روده ، سروتونین و دوپامین و اسیدهای چرب کوتاه (SCFA) مانند Butrat تولید کند. این مواد می توانند از طریق گردش خون به مغز برسند و بر فعالیت های عصبی و سیستم های عصبی و شیمیایی تأثیر بگذارد. به عنوان مثال ، بخش قابل توجهی از سروتونین ، معروف به هورمون خوشبختی بدن ، در روده تولید می شود.

علاوه بر این ، میکروبیوم روده نقش مهمی در تنظیم سیستم ایمنی بدن دارد. اختلال تعادل میکروبوم ممکن است منجر به فعال شدن سیستم ایمنی بدن و افزایش التهاب شود. التهاب مزمن ، که به طور فزاینده ای با بیماری روانی ، از جمله افسردگی همراه است ، می تواند به سد خونی مغزی آسیب برساند و عملکرد مغز را مختل کند. این یافته ها نه تنها به ما کمک می کند تا ریشه های فیزیولوژیکی افسردگی را درک کنیم ، بلکه افق های جدیدی را نیز برای رویکردهای درمانی بر اساس تنظیم میکروبی روده باز می کنند.

کشف نقش باکتری های روده افسرده عواقب بالینی عمیقی دارد و افق های جدیدی را برای درمان این بیماری باز می کند. این دیدگاه جدید به ما امکان می دهد تا روی یک رویکرد جامع تر که سلامت سیستم گوارشی مغز را در نظر می گیرد ، تمرکز کنیم.

رویکردهای درمانی مدرن:

  • دوره و پروبیوتیک ها: پرتوتیک و پروبیوتیک: Perbiars الیاف مواد غذایی غیر هضم شده است که به عنوان غذا برای باکتری های مفید روده و ترویج رشد عمل می کنند. پروبیوتیک ها میکروارگانیسم هایی با فواید سلامتی میزبان در صورت استفاده به اندازه کافی زندگی می کنند. مطالعات اول نشان داده است که مصرف برخی از سویه های پروبیوتیکی ممکن است علائم افسردگی و اضطراب را در برخی افراد کاهش دهد. این روانشناسی به عنوان یک کلاس درمانی بالقوه جدید برای اختلالات خلقی مورد بررسی قرار می گیرد.
  • تغییر رژیم غذایی (تغییرات رژیم غذایی): رژیم غذایی نقش بسیار مهمی در شکل گیری و عملکرد میکروبیوم روده دارد. فیبر -زنگین می تواند به تقویت باکتری های مفید روده (مانند ماست ، کفیر و کیمچی) کمک کند. کاهش مصرف غذاهای فرآوری شده ، قندهای تصفیه شده و روغنهای ناسالم همچنین می تواند به بهبود سلامت میکروبیوم روده و در نتیجه سلامت روان کمک کند.
  • روشهای درمانی ترکیبی: این اکتشافات به معنای این نیست که درمانهای سنتی مانند داروهای ضد افسردگی یا روان درمانی رها شده اند. در مقابل ، این دیدگاه جدید همچنین می تواند منجر به توسعه درمان های ترکیبی شود که روی مغز و روده تمرکز دارد. ترکیبی از دارو درمانی با مداخلات مبتنی بر میکروبی می تواند اثربخشی درمان را افزایش داده و به بهبود نتایج بالینی در افراد مبتلا به افسردگی کمک کند.

چالش ها و انتظارات آینده

با وجود نتایج امیدوارکننده ، تحقیقات هنوز در مراحل اولیه است. از جمله چالش های موجود در چالش های آینده شامل تعریف صحیح سویه های باکتریایی ، تعیین دوز و مدت زمان درمان و درک مکانیسم های قطعی اثرات آنها است. علاوه بر این ، تفاوت های فردی در پاسخ به پیچیدگی میکروبیوم روده و مداخلات نیاز به مطالعات دقیق تر و مطالعات بالینی بزرگتر دارد.

با این حال ، پتانسیل این رویکرد جدید بسیار زیاد است. اگر بتوانیم باکتری های روده را به طور موثری دستکاری کنیم ، می توانیم برای راه حل های پایدار و افسردگی به عوارض جانبی کمتری برسیم. این تحول نه تنها امید جدیدی را برای میلیون ها نفر به ارمغان می آورد ، بلکه درک ما از پیوندهای پیچیده بین بدن و ذهن را عمیق می کند.