4 انتقاد جدی از جنجال «فریبا نادری».

4 انتقاد جدی از جنجال «فریبا نادری».


آیندهفریبا نادری بازیگر سینما و تلویزیون چندی پیش در برنامه ای گفتار محور شرکت کرد و سخنانی ایراد کرد که با واکنش های مختلفی مواجه شد. اگر کسی گوش کند و صحبت های بازیگر زن را ببیند، حالا می داند که او با چه ماشینی یا در کدام منطقه شهر تهران زندگی می کند، شغل شوهرش چیست و وضعیت مالی او با برخی از دوستانش چگونه است!

بر اساس این گزارش; اصولاً این مسائل و برنامه های آنها در مدت کوتاهی باعث بازخورد منفی آنها شد. بنابراین در پاسخ به بحث فریبا نادری می توان چهار نقد مهم را به این بازیگر وارد کرد.

اول اینکه هنرمندان در هر کشوری از جمله ایران زندگی هنری و محبوبیت خود را از مردم خود می گیرند. می گویند هنرمندان واقعی در کنار مردم خود می ایستند و سعی می کنند آنچه را که می خواهند منعکس کنند. حال اگر از این منظر به موضوع نگاه کنیم، باید اذعان کنیم که مردم ایران در سال های گذشته و البته در شرایط فعلی با مشکلات جدی در زمینه تامین نیازهای اقتصادی و اقتصادی خود مواجه بوده اند.

تورم و عدم تناسب افزایش دستمزدها در کشور باعث شده تا بر رفاه مردم تاثیر منفی بگذارد و شاهدیم که دولت هایی که در سال های اخیر در ایران روی کار آمده اند، دغدغه اصلی خود را معطوف مشکلات اقتصادی و راه حل آن کرده اند. اما به هر حال هر سال که می گذرد شرایط زندگی مردم سخت تر و مشکلات اقتصادی آنها بیشتر شده است.

پس در چنین شرایطی آیا درست است که یک بازیگر در یک برنامه روی دارایی های خود مانور دهد و ثروت خود را به نمایش بگذارد؟ این نوع عمل چه ربطی به رسالت هنرمند در قبال جامعه اش دارد؟

پرواز کن دوم یکی از مهمترین نکاتی که هنرمندان و نام های شناخته شده در کشورهای مختلف جهان باید به آن توجه کنند این است که مسئولیت اجتماعی زیادی در قبال جوامع خود دارند و باید به این مسئولیت پایبند باشند.

وقتی مردم طوری صحبت می کنند که انگار ثروت همه چیز است و سایر امور جایی ندارد، این پیام را به مردم، به ویژه جوانان، می دهد که برای اینکه موفق به حساب آیند، باید پولدار باشند و به هر قیمتی پول در بیاورند، در غیر این صورت شکست خواهند خورد. اگر واقعاً بتوانند ماشین خاصی را برانند یا در محله خاصی از شهر زندگی کنند و … موفق می شوند و راه دیگری برای به یاد ماندن به عنوان یک فرد موفق وجود ندارد. این واقعیت که یک شخصیت عمومی آزادانه و بدون توجه به آثار گفته های خود صحبت می کند نشان می دهد که او اساساً با محدودیت ها و الزامات نقش خود و وظایف خود در قبال جامعه بیگانه است. هنرمند بودن نه تنها شهرت و فوایدی دارد، بلکه مسئولیت هایی نیز دارد که باید از آنها آگاه بود.

مشکل سوم اینکه افراد سرشناس بدون در نظر گرفتن شرایط جامعه و مردمی که در آن زندگی می کنند آشکارا از وضعیت اقتصادی و رفاه خود صحبت می کنند و ثروت خود را به نمایش می گذارند، نوعی مقایسه ذهنی برای اقشار مختلف افکار عمومی ایجاد می کند و باعث می شود که آنها از زندگی خود به شدت احساس نارضایتی کنند. مشکلی که منجر به نارضایتی اجتماعی و گاه بروز برخی رفتارهای نابهنجار در جامعه می شود. این بدان معناست که اگرچه افراد باید خود را از نظر توانایی ها و موقعیت خود ببینند، اما مقایسه خود با دیگران اشکالی ندارد.

اگرچه برخی به دلیل عدم آگاهی و عدم شناخت این کار را انجام نمی دهند، اما این بدان معناست که جامعه با برخی مشکلات اجتماعی مواجه است. برنامه هایی که مردم را در این فضا دعوت می کنند و فلسفه ای که این برنامه ها را هدایت می کند، نباید صرفاً بر ویروسی بودن حرف های جنجالی ملاک خوب بودن برنامه باشد، بدون توجه به نکاتی. برنامه ها باید به مسائلی فراتر از جلب توجه و دریافت بازدید به هر قیمتی توجه کنند.

و در نهایت نکته اصلی چهارم تاریخ نشان داده است که برخی در دنیای هنر خیلی سریع می آیند و می روند، در حالی که برخی دیگر برای همیشه می مانند. ایران و بزرگان ایرانی چون عزت الله تعظمی، علی نصیریان، خسرو شکیبایی و دیگر هنرمندان بزرگی که در دیگر رشته های هنری فعالیت می کنند هرگز فراموش نمی شوند. حال باید از برخی افراد پرسید که آیا هنرشان برگ برنده آنها در دنیای هنر و جلب لطف مردم است یا اینکه با پول خود سعی در معرفی خود به مردم دارند؟

آیا این ماده به آنها طول عمر می دهد؟ شاید برخی معتقدند سهم آنها در دنیای هنر نه در ماندگاری و مسئولیت بالقوه در قبال جامعه، بلکه در شهرت و ویروسی بودن است. اما ای کاش همه ما از موقعیت خود برای ایجاد احساس بهتر در مردم استفاده می کردیم.