مرد جوان همسر خود را به دلیل مهمانی به قتل رساند

مرد جوان همسر خود را به دلیل مهمانی به قتل رساند

به گفته Etemad Online ، متهم 10 سال پیش به یک مهمانی رفت و فهمید که همسرش به همراه خانواده به یک مهمانی رفته و همسرش را به قتل رسانده و برادرش را مجروح کرده است.

10 سال پیش ، مأمورین در جنوب تهران به یک درگیری خونین رسیدند. پلیس تحقیقاتی را آغاز کرد ، دو مجروح ، یک برادر و خواهر به نام نگین و غلام ، به بیمارستان منتقل شدند و نگین ساعاتی بعد درگذشت.

خانواده نگین گفتند که داماد آنها فارشاد است. آنها گفتند: “ما اهل افغانستان هستیم ، سالهاست که در ایران زندگی می کنیم.” دو سال پیش ، ما به هموطن فرشاد ، که او نیز افغانستان است ، نگین دادیم. این دو مرد زیر 18 سال بودند و زندگی خود را آغاز کردند.

فراد 17 ساله و نگین 14 ساله بود. فرهاد بیشتر شبها به سر کار رفت. دختر ما تنها بود. آن شب ، دختر ما با ما به مهمانی آمد. من نمی دانم چه اتفاقی در وسط مهمانی فرهاد افتاد. او نگین را شلیک کرد و وقتی خدمتکار پسرم برای محافظت از خواهرش رفت.

تحقیقات بعدی نشان داد که فرهاد پس از همسر و برادرش ، ایران را ترک کرد. خانواده Negin به زندگی در ایران ادامه دادند تا اینکه فرهاد 10 سال بعد به ایران بازگشت. او فکر کرد که دیگر در اصفهان در محاکمه نیست و چند روز بعد پلیس وی را دستگیر کرد.

فرات اتهام قتل همسرش را پذیرفت و گفت: “من خیلی نگین را دوست داشتم ، زندگی خوبی داشتیم.” من همسرم را دوست داشتم ، اما خوشحال نبودم که در خانواده اش دخالت کنم و زندگی ما را خراب کنم.

متهم گفت: در روز حادثه ، نگین گفت بیایید به یک مهمانی برویم. گفتم که نمی توانم به سر کار بروم و به خانواده ام بروم. من امتناع کردم من گفتم شما هم نمی توانید در خانه بمانید. شبی که به سر کار رفتم. من نگهبان بودم و نگین بدون اطلاع من به مهمانی رفتم. با همسرم تماس گرفتم و او گفت من به مهمانی آمده ام! خیلی عصبانی شدم ، با دوستم به مهمانی رفتم و با چاقو به او ضربه زدم. البته ، من سعی داشتم همسرم را به خانه بیاورم ، اما برادرش در استدلال ما مداخله کرد و من چاقو شدم. بعد از ایران ، من فرار کردم و به افغانستان رفتم. حالا که برگشتم آنها دستگیر شدند.

پس از اتمام تحقیقات ، این پرونده به سیزدهمین شعبه دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در این جلسه ، مقامات خواستار انتقام شدند و سپس برادر مقتول از جراحات وارده بر روی بدن وی درخواست کرد.

وقتی متهم وارد شد ، او این اتهام را پذیرفت و گفت: “همسرم مشکلی داشت ، او برای افرادی که نمی شناختم پیام می فرستاد.” من آن روز مشکوک و بسیار عصبانی بودم که به من گوش نکردم. وقتی فهمیدم که به مهمانی می روم ، به مهمانی رفتم ، در را شکستم ، به اولین کسی رسیدم که آمد و ابتدا وارد برادرم شد و سپس به همسرم اصابت کرد. ما دو سال است که ازدواج کرده ایم و زندگی زیبایی داریم. از آنچه اتفاق افتاد پشیمان می شوم و بخشش می خواهم.

سرانجام ، قضات به تصمیمی رسیدند.