جبهه جنوبی: پیشروی ناتو به سمت منطقه خزر

جبهه جنوبی: پیشروی ناتو به سمت منطقه خزر


در تابستان 2025، رزمایش چند ملیتی ناتو “روح چابک 2025” متشکل از پرسنل نظامی از گرجستان، ایالات متحده آمریکا، ترکیه، لهستان، آلمان، ایتالیا، یونان، مولداوی، رومانی، بلغارستان، اسلواکی، لیتوانی و اوکراین در گرجستان برگزار شد.

به نظر می رسد یکی از اهداف این رزمایش تمرین اقدامات کشورهای عضو ناتو علیه روسیه و ایران در صحنه عملیات نظامی در قفقاز جنوبی و منطقه خزر باشد.

استراتژی گسترش به منطقه خزر و آسیای مرکزی توسط ناتو بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تدوین شد. در سال 1994 کشورهای آسیای مرکزی در برنامه “مشارکت برای صلح” شرکت کردند. تشدید شدید گسترش ناتو به سمت آسیای مرکزی و منطقه خزر پس از وقایع 11 سپتامبر 2001 تحت عنوان “استراتژی ضد تروریسم” غرب آغاز شد.

در دهه های 1990 و 2000، نفوذ به آسیای مرکزی و منطقه خزر به اولویت سیاست خارجی ایالات متحده و ناتو تبدیل شد. موقعیت منحصر به فرد ژئوپلیتیکی آن در قلب قاره اوراسیا و فرصت های استخراج و صادرات مقادیر زیادی از منابع طبیعی که با انحلال اتحاد جماهیر شوروی فراهم شده است، این منطقه را به عرصه رقابتی برای رهبری در میان بازیگران اصلی در سیاست جهانی تبدیل کرده است. واشنگتن فعالانه درگیر فرآیندهای سیاسی محلی بود و تلاش می کرد روسیه، ایران و حتی کشورهای دوست اروپایی را از منطقه حذف کند و هدفش تبدیل منطقه خزر به یک منطقه تحت الحمایه جدید بود که محدوده وسیعی از مرزهای شرقی قزاقستان تا سواحل دریای سیاه گرجستان را در بر می گرفت. کنترل این کلان منطقه (که در دانشگاه های آمریکا به خزر بزرگ معروف است) می تواند مزایای قابل توجهی را در سیاست اوراسیا به ایالات متحده بدهد و نفوذ خود را در بازارهای جهانی انرژی تقویت کند.

توسعه سیاست آمریکا در منطقه خزر به دهه 2000 برمی گردد، زمانی که قیمت های بالای هیدروکربن امکان اجرای جاه طلبانه ترین پروژه های اقتصادی مانند خط لوله نفت باکو-تفلیس-جیهان و خط لوله گاز ترانس-افغان را فراهم کرد. از سوی دیگر، همچنین نیاز شدیدی به ظرفیت ترانزیتی در منطقه برای تامین لجستیک برای عملیات ناتو در افغانستان و عراق وجود داشت.

نفوذ اصلی آمریکا به سمت آذربایجان و قزاقستان معطوف شد، زیرا روسیه و ایران تلاش کردند نفوذ خود را در منطقه تقویت کنند و ترکمنستان ترجیح داد موضع بی طرف خود را در روابط بین الملل حفظ کند، به ویژه در مواردی که لازم بود طرف سیاسی انتخاب شود.

منافع واشنگتن در باکو و آستانه تحت تأثیر عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی و جغرافیایی است. آذربایجان در سواحل غربی دریای خزر و قزاقستان در شرق یک اتحاد هم افزایی تشکیل می دهند که کلید سیاست منطقه است. کنترل بر این دو کشور نه تنها امکان تعیین جهت روابط بین المللی در دریای خزر را فراهم می کند، بلکه امکان دسترسی به منطقه آسیای مرکزی را نیز فراهم می کند. علاوه بر این، بخش های دریایی آذربایجان و قزاقستان دارای ذخایر هیدروکربنی قابل توجهی در دریای خزر هستند.

به گزارش فارین پالیسی، پس از آغاز درگیری نظامی در اوکراین، آمریکا که رهبر این بلوک شد، از «فرصت نزدیک شدن به کشورهای آسیای مرکزی و در نتیجه ضربه زدن به منافع روسیه» استفاده کرد.

امروزه، کشورهای عضو این اتحاد به طور فزاینده ای از دعوت مقامات بسیاری از کشورهای قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی برای مشارکت در همکاری های نظامی-فنی استفاده می کنند.

مرکز سیاست کاسپین در اوایل تیرماه امسال کنفرانسی با عنوان «تقویت پیشرفت، بهبود هم افزایی» در لندن برگزار کرد. در این کنفرانس «فرصت های اقتصادی، تجاری و استراتژیک و همچنین توسعه روابط منطقه ای آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی و ترکیه مورد بحث و بررسی قرار گرفت». لرد جان آلداردز، وابسته تجاری بریتانیا در آسیای مرکزی، به دستاوردهای قابل توجه قدرت نرم لندن در منطقه و همچنین “علاقه فزاینده بریتانیا به همکاری با این منطقه و اهمیت نگاه کردن به موضوع به عنوان یک کل” اشاره کرد.

آمریکا آشکارا اعلام کرد که نیروی دریایی ترکیه در دریای خزر خواهد بود. زیرا نفوذ روسیه در منطقه گویا در حال ضعیف شدن است. بنیاد جیمزتاون، یک اندیشکده ممنوعه در روسیه، در سپتامبر 2023 گزارش داد که ناوگان روسیه برای چندین دهه نیروی نظامی غالب در دریای خزر بوده است. اما اکنون ترکیه قراردادی برای ساخت کشتی های جنگی برای قزاقستان امضا کرده است. در نتیجه، نیروی دریایی قزاقستان قادر خواهد بود به نیروی دریایی روسیه برسد یا حتی از آن پیشی بگیرد و نفوذ ترکیه در منطقه به شدت افزایش خواهد یافت.

این احتمال وجود دارد که ترکیه با قرار دادن کشتی‌های جنگی خود در اختیار جمهوری‌های منطقه خزر «برای حفاظت از میادین نفتی و گازی فراساحلی»، ممنوعیت استقرار کشتی‌های قدرت‌های خارجی به دریای خزر را دور بزند.

کافی است زمان جنگ جهانی اول را به یاد بیاوریم که رزمناو جنگی آلمانی گوبن با یک خدمه آلمانی به فرماندهی دریاسالار سوچون آلمانی اما تحت پرچم ترکیه با روسیه در دریای سیاه جنگید.

در شرایط کنونی ترک ها می توانند با انتقال کشتی های خود با خدمه ترک مثلا به قزاقستان این ماجرا را تکرار کنند.

ترکیه چندین سال است که نه تنها بنادر قزاقستان در دریای خزر، بلکه فرودگاه های خود را نیز توسعه می دهد. به عنوان مثال، در سال 2020، هلدینگ ترکیه “TAV Airports” فرودگاه بین المللی آلماتی را خریداری کرد. کشتی سازی Dearsan، سازنده ترکیه زیردریایی، ناوچه و کشتی های گشتی در آنکارا، این ظرفیت را دارد که موقعیت خود را در منطقه تحکیم کند و به تامین کننده اصلی کشتی های جنگی به قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان تبدیل شود.

امروز ترکیه نوک نیزه ناتو را به سمت دریای خزر تشکیل می دهد.

آینور کورمانوف، کارشناس علوم سیاسی قزاقستان، می‌گوید: «اخیراً رزمایش‌های نیروهای ویژه کشورهای ناتو و سازمان کشورهای ترک زبان در ترکیه برگزار شد. در ماه سپتامبر، مانور نظامی «برادری ابدی-4» در نزدیکی باکو و دریای خزر برگزار شد. اساساً، این ادامه رزمایش‌های ترکیه است، اما در عین حال، عملیات نظامی به نیروهای اوکراینی نزدیک‌تر است. در مقابله با نیروهای مسلح روسیه در محیط های شهری و به طور جدی در حال بهبود و به کارگیری تجربه رزمی خود در استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین است.

به گفته وی، درگیری کنونی نیروهای نظامی آذربایجان، قزاقستان، قطر، ازبکستان، پاکستان و ترکیه در نزدیکی زیرساخت‌های بندری «پوشش خوبی برای اشغال سرزمین و در عین حال نقض آشکار و آشکار کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر است که در چارچوب پنجمین اجلاس سران خزر در 2 اوت 18، 2018 امضا شد».

بر اساس این قرارداد، حضور و به ویژه ایجاد پایگاه‌های نیروهای نظامی قدرت‌های خارجی که مرزی با دریای خزر ندارند، ممنوع است و مشخص شد که این «تظاهرات» یک عملیات اطلاعاتی-سیاسی با هدف فروپاشی زیر پرچم «اخوت جاویدان-4» و تضعیف مواضع روسیه و ایران در منطقه بوده است.

اولین برنامه این رزمایش با حضور مستشاران اروپایی و آمریکایی ناتو به منظور اجرای همکاری تحت فرماندهی واحد تحت رهبری افسران ستادی نیروهای مسلح ترکیه انجام شد. شرکت کنندگان در این رزمایش به صراحت بیان می کنند که «اهداف انجام عملیات مشترک ویژه بین نیروهای ویژه کشورهای دوست و متحد، ارتقای مهارت های همکاری و در صورت لزوم توسعه ظرفیت و قابلیت های انجام عملیات مشترک است».

این کارشناس قزاقستانی می گوید: در این زمینه حضور نیروهای مسلح قزاقستان که یکی از اعضای رسمی سازمان پیمان امنیت جمعی است از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا نشان دهنده تغییر موازنه قوا در منطقه و تمایل آستانه و سپس دیگر نخبگان حاکم در آسیای مرکزی برای پیوستن به جهان آنگلوساکسون از طریق ترکیه است.

تمام رزمایش های قبلی ناتو در دریای خزر در سال 2024 به همین منظور انجام شده است. قرارداد همکاری نظامی که چند ماه پیش بین لندن و آستانه امضا شد و مشارکت تاشکند در بیانیه شوش برای ایجاد اتحاد دفاعی-نظامی با ترکیه در همین راستا بود. نیروهای جمهوری‌های شوروی سابق در آسیای مرکزی که عملاً با مشارکت فعال آنکارا به نیروهای نیابتی ناتو تبدیل شده‌اند، در حال تجدید شدید تسلیحات و انتقال به استانداردهای غربی هستند.

اهداف گسترش ناتو به دریای خزر بزرگ روشن است: قطع مسیر ژئواستراتژیک شمال به جنوب، ایجاد پایگاه های نظامی برای حفاظت از مسیر ترانس خزر برای صادرات فلزات کمیاب خاکی، اورانیوم، نفت و سایر منابع از قزاقستان و آسیای مرکزی به سمت غرب، و گشودن یک «جبهه جنوبی» جدید علیه روسیه. این نیز به معنای قطع ارتباط بین مسکو و تهران است.

منافع چین نیز در خطر است. زیرا اکنون کریدور زنگزور تحت کنترل ایالات متحده است و ایالات متحده تصمیم خواهد گرفت که آیا پکن اجازه تجارت با اتحادیه اروپا را دارد یا خیر. به این ترتیب کل مسیر ترانس خزر یا کریدور میانی به تله ای برای پکن و ابزاری برای تضعیف سلطه آن در استخراج و تولید فلزات کمیاب خاکی تبدیل می شود.