به گزارش خبرگزاری انتخابتو، امروز سوم شهریورماه به مناسبت روز ملی سینما، پنل نمایش آنونس های سینمای ایران در کتابفروشی راوی برگزار شد و از جمله مهمانان این نشست جابر قاسمعلی و شادمهر راستین بودند.
در ابتدای این نشست جابر قاسمعلی در خصوص واژه سینمای فرهنگی گفت: صحبت از همان واژه هایی است که در فرهنگ سینمای جهان وجود دارد مانند ژانر و سبک، اما به نظر می رسد از این مفاهیم استفاده نمی شود. بیایید با هم تعریف کنیم که آیا در سینمای آمریکا ترکیبی از سینمای فرهنگی وجود دارد در مقابل سینمای فرهنگی صحبت کنید، اما سوال اینجاست که آیا تعریفی از سینمای فرهنگی وجود دارد؟
وی در خصوص اهمیت فیلم «هامون» گفت: سینمای فرهنگی چیست و به چه معناست؟ ببینید وقتی از فیلم «هامون» صحبت می کنیم، می دانیم که به دلیل فلاش بک همه نمی توانند با آن ارتباط برقرار کنند، چون اساساً در سینمای آمریکا فلاش بک نشانه ضعف نویسنده است. این بدان معناست که نویسنده نتوانسته است داستان را در یک خط بیان کند. در عین حال آژانس ها می دانستند که احتمالاً چنین فیلمی با استقبال مواجه نخواهد شد، به همین دلیل در عوض برای جذب مخاطب اعلامیه ای اعلام کردند.
آنونس فیلم «هامون» موفقیت آمیز بود
شادمهر راستین در ادامه سخنان خود بر اهمیت آنونس در فیلم «هامون» تاکید کرد و گفت: نکته جالب این است که فیلم «هامون» رکورددار سینمای جهان است، پنج بار در یک سکانس رفت و آمد دارد. اما در آن زمان به میلیون ها تومان فروش رسید به نظر من یکی از دلایل موفقیت «هامون» همین اعلام بود.
راستین که درباره استفاده از عنوان «سینمای فرهنگی» در بین مخاطبان و اهالی سینما تحقیق کرده است، گفت: سینمای فرهنگی عنوانی است که بر روی آثار گذاشته می شود تا از گیشه و فیلم های پرفروش متمایز شود و در واقع بدن را جدا می کند. سینما را با ترسیم مرزهای سینما و تقسیم آن به دو بخش فرهنگی و غیرفرهنگی.» آنها آن را ضعیف کردند و تعریفشان این بود که اگر فیلمی نمی تواند با مخاطب گسترده ارتباط برقرار کند، فرهنگی است و سازندگان خود را پشت این عنوان پنهان کرده اند. یکی از محرکهای اصلی ماجرا تأسیس سینمای هنر و تجربه بود، میگفتند فیلمهایی که نمیفروشند باید در آنجا اکران شوند.
سینمای ژاپن در آستانه نابودی است
راستین اهمیت حمایت دولت از سینما را اینگونه بیان کرد: جشنواره سینمای مستقل در هندوستان برگزار می شود که به معنای استقلال از بالیوود است و تمامی فیلم های هنری، فرهنگی، دانشجویی و اعتراضی در جشنواره حضور دارند و دولت صددرصد حمایت می کند. از آنجایی که آنها مستقل هستند و بالیوود نیستند یا به عبارتی در فرانسه اینگونه است، اگر وضعیت به همین منوال پیش برود، فرهنگ آمریکایی از اروپا (فرانسه) و صنعت سینما پیشی خواهد گرفت. از بین خواهند رفت، بنابراین از تولیدکنندگان حمایت مالی می کنند.
وی ادامه داد: اگر در حال حاضر 10 فیلم ارزشمند را از منتقدان در هر جای دنیا بپرسیم، قطعا نام یک اثر ژاپنی در میان آثار خواهد بود، اما من از همین تریبون می گویم سینمای ژاپن تمام شده است زیرا دولت ژاپن اعلام کرد که دیگر مجبور نیست از فیلمسازان حمایت مالی کند.
آیا سینمای فرانسه در آستانه سقوط است؟
جابر قاسم علی درباره صنعت سینمای جهان گفت: حرف شادمهر درباره سینمای فرانسه کاملا درست است، زیرا می گویند سینمای آمریکا همه جا مسلط است، اما این تسلط فرهنگی یک طرف ماجراست، طرف دیگر تخریب سینماست. در صنعت سینما در فرانسه همین اتفاق در سینمای ژاپن افتاد بعد از انقلاب و در زمان جنگ، تهیهکننده میتوانست چهار فیلم را به قیمت یک فیلم وارد کند و صنعت سینما به دلیل شرایط سخت خود، واردات فیلم خارجی را ممنوع کرده بود و در آستانه سقوط بود.
راستین با اشاره به تجربه خود از پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران گفت: با توجه به همه اتفاقات سال 1401 پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران فسیل است، آیا این فیلم فرهنگ ما را بازتاب می دهد؟ ” این کار فرهنگی است یا ضدفرهنگی؟ همه معترضند که چرا این فیلم ها ساخته می شود؟ اینکه مردم سینما را رها کنند و بگویند چرا این فیلم را می سازید اشتباه است چرا که مخاطب هم یکی از اعضای این هرم است. .
چرا فیلم های وودی آلن مبتذل نیستند اما فیلم های ایرانی مبتذل هستند؟
جابر قاسمعلی در پاسخ به سوال اصلی گفت: اجازه بدهید از اینجا شروع کنم، رعایت قوانین همیشه بد نیست، من معتقدم بسیاری از فیلم های دهه 60 مانند «مسافران» بیدائی، فیلمی فصلی هستند که بر اساس آن ساخته شده است. قوانین فیلمنامه نویسی در همه جا این یک تجربه زیسته است، به ویژه در آمریکا، ما آن را سینمای فرهنگی می نامیم و به جای آن از عنوان «سینمای مبتذل» استفاده می کنیم سوژه های مبتذل بله، وودی آلن هست که در سینما زیاد به این مسائل می پردازد و در همه فیلم هایش به مسائل جنسی می پردازد، اما آن آثار اصلا مبتذل نیستند، علاوه بر این، بسیار فرهنگی و تاثیرگذار هستند.
وی ادامه داد: پس فیلم مبتذل چیست؟ آیا به موضوعاتی که در مورد آنها صحبت می کند مربوط است؟ در پاسخ به این سوال باید این را بگویم؛ همه فیلمهای فارسی از فداکاری، جوانمردی، شایستگی و فداکاری صحبت میکنند، اما چرا این حرفها به جا نیست؟ از آنجا که آنها ضعیف ساخته شده اند، در واقع نحوه ساخت یک اثر است که آن را مبتذل می کند.
وی درباره مفهوم ابتذال در آثارش گفت: معتقدم دنیایی که نویسنده یا فیلمساز خلق می کند، فارغ از موضوعی که به آن می پردازد، تعیین کننده ژانر فیلم اعم از مبتذل بودن یا نبودن آن و حتی مضامین آن است. این که مبتذل بودن یا نبودن آن به موضوع فیلم مربوط می شود، اهمیتی ندارد آیا تماشاگر و خوب می فروشد ضدفرهنگی است «کشت و آینه به نظر من یکی از سیاسی ترین فیلم های سینمای ایران است، زیرا زیر متن یک نفر آسیب دیده به سبک فیلم فارسی ساخته شده است. هیچ شعاری وجود ندارد یا صحنه سیاسی.»
من قهرمان سینما هستم!
در بخشی از این نشست از مسعود فروتن که مهمان برنامه بود برای بیان دیدگاه دعوت شد و گفت و گوی خود را با بیان داستان و تاریخ تولد خود آغاز کرد و گفت: من الان عاشق سینما هستم. تیزرها و دیدن همه مردها در فیلم، دارند می رقصند و زن ها دست می دهند، این “به این نتیجه می رسم که سینما ارزش رفتن ندارد. گاهی فریب می خورم، می روم فیلمی مثل مستی را تماشا می کنم. در عشق» و من مطمئن هستم که فریب خورده ام، اما از تلویزیون و مطبوعات عصبانی نیستم.
وی اولین خاطره خود را از رفتن به سینما اینگونه بیان کرد: اولین برخورد من با سینما تابستان سال 1334 بود، فیلم ها در آن زمان به زبان انگلیسی بود که از دماوند محل زندگیمان به خانه خواهرم آمدم. در سال 1934. یک شب در تهران به سینما رفتیم و من اولین فیلم را در پرده بزرگ تماشا کردم. سپس شرح آن صحنه ها در تصویر بعدی نشان داده می شود و کسانی که می توانند بخوانند آن را با صدای بلند می خوانند تا دیگران بفهمند و من در ده سالگی عاشق سینما شدم.
فروتن در پایان سخنان خود گفت: از دوران کودکی تا زمانی که وارد دانشگاه شدم، همیشه فکر می کردم مهمترین نقش متعلق به بازیگران است تا اینکه فرخ غفاری، هوشنگ کاووسی، هژیر داریوش و… ما را با یک نقش بسیار آشنا کردند. فیلم تاثیرگذاری که فرهنگ سینما را تغییر داد و بعد فقط بازیگران مهم بودند.” ما متوجه شدیم که سینما وجود ندارد، افراد دیگر نیز نقش بسیار جدی دارند. فیلمها، من ناراحتم که چیزی که الان میبینیم اسمش سینما نیست، شاید مردم دوست داشته باشند که بعضی مردها برقصند و خانمها هم برقصند، این سینما نیست.
سینما وابسته به فرهنگ و سنت های اجتماعی است
علی دهکردی، مدیرعامل خانه سینما که پس از فروتن روی صحنه رفته است، در توضیح اصطلاح سینمای فرهنگی می گوید: «در واقع من با استفاده از اصطلاحاتی مثل سینمای فرهنگی و هنری مشکل شخصی دارم، چون سینمای اول یک تکنولوژی ساده بود. اما با فرهنگ و آداب معاشرت مرتبط بود.
وی ادامه داد: فرهنگ امروزی وسعت معنایی عجیبی دارد، روزگاری فرهنگ به معنای آداب و رسوم اجتماعی یک قبیله بود، اما امروز می گویند برای داشتن صفحه مجازی در شبکه اجتماعی ابتدا باید فرهنگ را داشته باشیم. از آن قبیله.” در واقع نگاه ما به فیلم این امکان را به ما می دهد که بگوییم این فیلم دارای ارزش های فرهنگی است یا نه. اساساً هر فیلمی که ساخته می شود از نظر ما یک فیلم هنری یا فرهنگی محسوب می شود، همانطور که بسیاری از افراد تحت تأثیر زبان فارسی هستند. از آنجایی که این یک اثر فرهنگی است.
کنجکاو باشید تا فرهنگ سینما را زنده نگه دارید
راستین تقاضای سینما را اینگونه توضیح داد: وقتی می گوییم سینمای فرهنگی، منظورمان این است که هنوز موضوع اصلی همه صحبت های ما فرهنگ است، فروش یا عدم فروش فیلم ارتباط زیادی با وضعیت جامعه دارد، شاید فیلم هایی که ما فکر میکردیم انقلابی در سینما از آن ماست و دیگر کوچکترین اثری از آنها باقی نمانده است و «شاید فیلمهایی هستند که ما خیلی به آنها توجه نمیکنیم، اما حالا میدانیم که مورد توجه قرار گرفتهاند و یکی از آنها هستند. مهمترین آثار سینما».
وی ادامه داد: در آن زمان همه تلاش می کردند کارشان را خوب انجام دهند و یکی از دلایل آن این بود که دست اندرکاران سینما احساس وظیفه کردند که به سوالات مخاطبان پاسخ دهند، اگر این افراد سوال کننده نیستند، من تهیه کننده را می خوابانم، از شما می خواهم این پرسش فرهنگی را انجام دهید و سخت گیری کنید چون فرهنگ در دست مخاطب است، باید به او پاسخ دهم: «سینما خودش یک فرهنگ است. برای حفظ این فرهنگ پیگیر و پرسشگر باشید».
جابر قاسمعلی در پایان گفت: من می گویم سینمای ایران حق این انقلاب و ملت را دارد. در زمان جنگ و بعد از آن همه فکر می کردند ما ایرانی ها جنگ طلب هستیم وگرنه هشت سال دوام نمی آوردیم. ناصر تقوایی، بهرام بیضایی، امیر نادری و عباس کیارستمی با آثار خود به جهانیان نشان دادند که ما مردمی صلح طلب و صلح طلب هستیم و این دقیقاً شگفتی سینماست.
یاد عباس کیارستمی را گرامی می داریم
در پایان این مراسم یکی از حاضران از جا برخاست و گفت: من عظیم عزیزنیا بازیگر سریال زیر درختان زیتون هستم، همان بازیگر نقش کارگر لکنت زبان به یاد عباس کیارستمی. وی گفت: من سرباز بودم، شغلم آرایشگری بود. در تعطیلات در یک آرایشگاه کار می کردم تا هزینه هایم را تامین کنم. یک روز با یکی از دوستانم به محل تیراندازی آقای کیارستمی رفتیم. شما یک نفر را برای بازی در این نقش انتخاب کنید، آقای کیارستمی حرف من را فهمید و از من خواست همان جمله را با لکنت بگویم. و بالاخره موفق شدیم این طرح را محقق کنیم.
2455555
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین
ارسال پاسخ