تفل به حافظ، دوشنبه 12 دی 1403; به من گل داد و خداحافظی کرد…

تفل به حافظ، دوشنبه 12 دی 1403 به من گل

بعدی- فال گرفتن از آثار ادبی یکی از باورهای قدیمی این کشور است. با گذشت زمان، ساکنان این سرزمین ها به نویسندگانی روی آوردند که فکر می کردند کلمات درستی دارند. اما با گذشت زمان تنها حافظ در فرهنگ عامه ما ماندگار شد.

بنفشه گل باران کرد و خداحافظی کرد
تاب من خیلی دنیا به من داد

دلم گنجینه ای از راز بود و دستم طعنه آمیز
در را بست و کلید را به دلستانی داد

من به عنوان یک دکتر شکسته پیش شما می آیم
آدرس مومیایی را داد

بگذار تنش درست باشد، بگذار قلب شاد باشد، بگذار ذهن شاد باشد
دست دادن و کمک کردن

برو خودت رو درمان کن مشاور
شراب و شهادت شیرین زیان

او به من گفت: من فقیر هستم و رقیبان من نیز همینطور.
دریق حافظ بیچاره من چه جان داد

توضیح کلمه: این غزل معنای لغوی ندارد.

تعبیر عرفانی:

1- در این هفته رازها، نیازها و گفتگوهای مختلفی با او داشتید که بی نتیجه نماند. برعکس، نتیجه رهایی از تردید و تردید بود. حتی اگر هنوز احساس می کنید کافی نیست، اما هر چه بیشتر آن را به تعویق بیندازید، خسته تر می شوید.

2- اصولاً این نیت باید برای همه خیر و سود باشد و برای شما نیز مفید باشد. زیرا اکنون رزق سازنده و ثمربخش آن روشن است. این کار را به شما تبریک می گویم پس برای من دعا کنید و سایت فردا تاشه را به دوستان خود معرفی کنید.

تفسیر شعر:

مدتها بود که قلبت مثل سینه بسته بود. اما سرنوشت، دولستانی را پیش روی شما قرار داد. به زودی علامت بسیار خوبی از او دریافت خواهید کرد که احساسات او را نسبت به شما آشکار می کند. اگر می خواهی خداوند تو را در این راه یاری کند، از کمک به افتادگان و گرفتن دست ضعیفان دریغ مکن و از انجام هر کاری که به کسی ضرر می زند بپرهیز.