Tafal to Hafez در سه شنبه 23 مه ؛ ما کمکی نمی بینیم.

Tafal to Hafez در سه شنبه 23 مه ؛ ما کمکی نمی بینیم.

Tafal to Hafez در سه شنبه 23 مه ؛ ما.webp

فلاپی سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات قدیمی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این سرزمین حق داشتند از کلمه ای که فکر می کردند بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

کمک کنید و هیچ کس نمی تواند ببیند چه اتفاقی برای رفقای افتاده است
دوستی بیرون آمد. چه چیزی از عاشقان آمده است

آب حیوان تاریک خدر فاروک بود
قطره خون از گل بهار. چه اتفاقی برای بهار افتاد

هیچ کس نمی گوید این به دوستی کمک می کند
با حقوق خود چه کار کردید؟ اصحاب چه کاری انجام دادند

لالی سالها از مروات نیامده است
اتفاقی که برای خورشید افتاد و سعی کنید باد کنید و سعی کنید

آیا شهر زخمی و خاک ملایم این سرزمین بود
آنچه را شاهزاده ها انجام می دهند ادامه دهید

موفقیت و عزت توپ
هیچ کس در این زمینه قرار نمی گیرد. چه اتفاقی برای سواران افتاد

صدها گل و انفجار مرغ
اتفاقی که برای Endaliban افتاد. چه اتفاقی برای هزاران نفر افتاد

زهره از آن لذت نمی برد مگر اینکه خوانده شود
اتفاقی که برای مستی میگرن افتاد

اسرار الهی Hafiz نمی داند
در حالی که می پرسید چه اتفاقی برای آن روز افتاده است

فرهنگ لغت: خون مروات: مال من

نظرات عرفانی:

2. ویژگی ها: شما: اخلاقی ، فقدان دوستان واقعی ، عزاداری ، مد ، شیک ، گردش خون ، معمولی ، جذاب ، جذاب ، کودک و خانواده عاشق و صادقانه.

1- هافیز در بیت اول تا چهارم می گوید:

* من دوستان را در کسی نمی بینم. اتفاقی که برای دوستان افتاد و چگونه آنها بودند و چه زمانی تمام شدند.

* آب زندگی سیاه و مات بود. پیامبر (ص) کجاست؟ گل مبارک قدم خود را از دست داد. زیرا باد بهاری دیگر در حال سوختن نیست.

* هیچ کس نمی گوید حق دارد دوستانه باشد. کسی نیست که این حرف را بزند. بنابراین شما به حقوق چه می گویید و رفقای کجا رفتند؟

جای پادشاهان و مهربانی گونه ها و دوستداران عشق. پس چه موقع مهربانی به پایان رسید و پادشاهان چگونه بودند؟

اکنون باید اهداف خود را تفسیر کنید.

نظر غزل:

شما کسی را نمی بینید که سزاوار دوستی و عشق شما باشد. با سنت قرارداد و رفیق ، شما هنوز هم از این طریق رنج می برید ، اما هیچ کس شما را نمی شناسد. در زندگی شما انتظار معجزه ای دارید که یک روز خواهد بود. با این حال ، هیچ کس فردا به جز خدا نمی داند.