فلاپی سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات قدیمی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این سرزمین حق داشتند از کلمه ای که فکر می کردند بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
من این را برای ترک شاهد و ساگار ندارم
Mottab من را می شناسد که این کارها را کمتر انجام دهم
من بارها و بارها محروم شده ام
توبه از عصبانیت از گل
عشق دردناک است و من غواص و دریا می شوم
سرم آنجا غرق شده بود
لاله ساگار و نرگس مست و روی ما
داور یا خمیر برای قضاوت وجود دارد
نجات دم یک مادر که شهر من را ترک می کند
اشک و صورت خود را پاره کنید.
من یاقوت کبود و اشک دارم
چه زمانی در مورد لطف نور خورشید طولانی اظهار نظر می کنید؟
زیرا صبا گل را در آب شستشو داد.
من در مورد صفحه دفتر نظر خواهم داد
پیمان صورت فلکی نیست
پیمان با سودا
من التماس التماس سلطان
چه کسی حریص در گردش است
اگرچه فقر من از همام شرمنده است
اگر دامن بیشتری در آب نور خورشید دارم
او عاشق عاشقان در آتش است.
من محکم به چشمه کوسار نگاه می کنم
هاگش عزیز بود اما حافظ
من به این افسانه ها اعتقادی ندارم.
توضیحات فرهنگ لغت: هیچ کلمه ای برای این غزل وجود ندارد.
نظرات عرفانی:
1- هافیز در بیت اول تا سوم می گوید:
من خودم نیستم که شاهد و ساگار را ترک کردم. گارد مذهبی می داند که من هرگز چنین کاری نخواهم کرد.
* سالهاست که نقص و توبه کرده ام ، اگر در فصل گل از شراب توبه کنم ، دیوانه ام.
2. شما در تجارت خود مصمم و مایل خواهید بود. شما هنوز در تلاش برای استفاده از این اهداف هستید. بنابراین برای هر آنچه را که باید در نظر بگیرید تهیه آنها را بدانید. شما به خدا اعتماد دارید تا به نتیجه برسد.
نظر غزل:
شما می دانید که آنچه شما می خواهید یک جواهر ارزشمند است ، و شما کاری را که از آن غافل است انجام داده اید ، اما عزم و اعتماد به خدا با اراده عوامل اصلی پیروزی است. به رضایت شما که طرفدار او هستید تسلیم شوید.
ارسال پاسخ