فلاپی سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات قدیمی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این سرزمین حق داشتند از ادبیات تفکر بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
من را به نور جدا کنید
آهسته
عاشقانی که دامن شما را ندارند
پیراهن
از نگاه ذخیره او
شما در Delbari به پایان خوبی رسیده اید
عاشق مفتی زمان نشوید
من از دیدن او هیجان زده ام
آن جنایتی که شما را دوست می کند
بیشتر از فرش شما
توضیحات فرهنگ لغت: هیچ کلمه ای برای این غزل وجود ندارد.
نظرات عرفانی:
2. او می گوید ، آقا ، او می گوید ، “من نور را دیده ام و آرام شده ام و زندگی خود را راحت ترک کرده ام. به همین دلیل من به شما احتیاج دارم و امیدوارم که از زخم مردم در امان باشید.
2. اگر اضطراب و اضطراب آن را به تأخیر می اندازد. سعی کنید هدف را در آغوش بگیرید و امید دهید.
2. سعی کنید پای خود را از فرش خود دراز نکنید و اندازه و اندازه خود را در همه چیز نگه دارید تا همیشه بتوانید مطابق میل خود موفق و کار کنید.
نظر غزل:
شما او را بیش از همه و همه چیز دوست دارید ، و ترس از دست دادن او به طور مداوم او را آزار می دهد. علاقه شما به او و بی حوصلگی شما به حدی است که دیگران شما را سرزنش می کنند ، اما این برای شما مهم نیست. او فقط او را سرزنش می کند ، اما می داند که هیچ کس مورد سرزنش قرار نمی گیرد. به یاد داشته باشید که همیشه باید از محدودیت های خود محافظت کنید و هرگز فراتر از حد خود نباشید ، بنابراین همیشه عاشق او هستید.
ارسال پاسخ