یکی از سفرنامه های منتشر شده در سالهای اول پیروزی انقلاب ، شهردار مورتزا آوینی است که تحت عنوان “سفر به سرزمین نور” منتشر شده است.
طبق روایت سنگ من ، شکار او دو بار به زیارت ادامه می دهد. برای اولین بار از سال ، به عنوان عضو گروه هنری Ba’atha ، حج در دیگری با “سفر به کشور سبک” و دیگری با مستندهای ساخته شده از کاروان جانبازان و جانبازان منتشر شد.
اگرچه مستندهای تکان دهنده آویینی در مورد زائران خونین سال منتشر شد ، اما Avini او این وقایع را در Travelogue ذکر نکرد ، که از نظر خودش مهم بود.
“سفر به سرزمین نور” برای اولین بار در سال 2 منتشر شد و شامل دو بخش از مراحل زیارتی است که از همان زیارت سال نوشته شده است ، اما بخش دیگر در مورد زیارت 2 است.
در این سفر ، شکار او به یاد می آورد که مرگ باکیات در میکات را به یاد می آورد ، به خانه دوست می رود و در اطراف توف درشت می چرخد ، مانند خلقت که حول اقتدار خدا می چرخد. او بین ترس و راجا تلاش می کند و حق دارد حق را بشناسد.
عرفات می نویسد: “آیین های حج از یک سو تمثیل خدا را از مردم سیری یادآوری می کند و از طرف دیگر تاریخ زندگی بشر بر روی منظومه شمسی.
در کتاب “تجارت آفتاب” ، سالگرد شهادت سیسید Mortaza Avini: یک داستان جالب در مورد زیارت.
این کتاب می نویسد: “مورتزا ، که از این سفر بازگشت ، به سمت او رفت ، در عرفات ناپدید شد:” من خیلی تماس گرفتم تا اینکه کاروان خود را پیدا کردم. برای من خیلی عجیب بود. “انتظار آن پیرمرد در حومه شهر چیست؟”
لبخندی روی لبهایش نشست و ادامه داد: “سپس پدر را به یاد می آورم!
بیابان عرفات ، وجود پیامبر (ص) و قلب بی قرار آینی ، اگر همه اشک در جبهه بود ، او قلب بی روح خود را می دید. Hac Bin Al -Hassan ، هنگامی که او اشک را از گونه های مردان خدا پاک می کند ، دستان خود را نگه می دارد ، بنابراین او راه خود را از دست نمی دهد ، در دست هفت دره عشق با پای سید. “
ارسال پاسخ