غنی سازی اورانیوم ؛ موضوع اختلاف پادشاه با آمریکا

غنی سازی اورانیوم ؛ موضوع اختلاف پادشاه با آمریکا


در یادداشتی با عنوان “بقای درگیری شاه” ، این روزنامه به دور پنجم مذاکرات ایران -us اشاره کرد ، ضمن بررسی تفاوت های غنی سازی اورانیوم و بازسازی سوخت هسته ای بین دو کشور از دهه 1980.

سید عباس اراكچی ، پنجمین دور از وزیر امور خارجه ایران و سفیر ویژه آمریكا ، استیو ویتكاف هفته گذشته با “برخی پیشرفت ها ، اما نه پیشرفت پایان” به پایان رسید. مشکل اصلی این اختلاف همچنان ظرفیت ایران برای غنی سازی است. ایران تأکید می کند که غنی سازی طولانی مدت اورانیوم مبتنی بر حق قانونی NPT تهران است. ایالات متحده دائماً ادعای ایران را رد می کند. طبق تفسیر واشنگتن ، توافقنامه گسترش به وضوح حق غنی سازی اورانیوم است.

اکنون ایالات متحده خواستار از بین بردن کاملاً از بین بردن برنامه غنی سازی ایران است که حداکثر تقاضا است که ایران قبول نخواهد کرد. اراکچی ، که ریاست تیم مذاکره ایران را بر عهده داشت ، اخیراً بر موضع ایران تأکید کرده است و تأکید کرده است که غنی سازی اورانیوم در ایران ادامه خواهد یافت ، اگرچه این توافق نامه “در دسترس” است تا اطمینان حاصل شود که ایران نمی تواند به سلاح های هسته ای برسد. در تاریخ 6 ماه مه ، بالاترین رهبر ایران آیت الله علی خاننی ، درباره خواسته های ایالات متحده ، “هیچ کس در کشور نیست و این انتظار آن را دارد و سیاست و روش خود را ادامه خواهد داد.”

دو گروه از طرف آمریکا وجود دارد ، اما هر دو گروه به اتفاق آرا نباید به ایران اجازه دهند اورانیوم را در خاک ایران غنی سازد. Witcaf ، که در گذشته به نوعی تأیید کرده است ، ظرفیت محدود غنی سازی ایران را پذیرفت و دیدگاه خود را در تاریخ 6 ماه مه تغییر داد و گفت که ایالات متحده نمی تواند “به ایران اجازه غنی سازی ایران را بدهد”. مقامات مدیریت ترامپ می گویند اگر برنامه غنی سازی در ایران وجود نداشته باشد ، برنامه هسته ای غیرنظامی می تواند ادامه یابد.

وزیر امور خارجه مارکو روبیو در ماه آوریل ، “ایرانیان می خواهند یک برنامه هسته ای مسالمت آمیز ، آنها می توانند چنین طرحی مانند بسیاری از کشورهای جهان داشته باشند” ، “البته ،” همه آنها سوخت را وارد می کنند. “با این حال ، این موضع جدید ایالات متحده ، حتی اگر آنها هر برنامه هسته ای در ایران را در موقعیت ایالات متحده در دهه 1980 رد کردند ، حتی برای اهداف مسالمت آمیز ، این تحول نمی تواند به هر دو طرف توافق مورد نظر خود برسد. این به این دلیل است که ایران چرخه تولید سوخت هسته ای کامل نسبت به جمهوری اسلام اسلام دارد.

در حقیقت ، این موضع آغاز درگیری طولانی مدت بین ایران و ایالات متحده بود. در دهه 1980 ، شاه ایران در آن زمان نزدیک به ایالات متحده بود و برنامه بلندپروازانه هسته ای ایران درآمدهای بزرگ صادرات نفت خام را سرمایه گذاری می کرد. در ماه ژوئن ، ایران با فرانسه قرارداد 4 میلیارد دلاری امضا کرد تا راکتور هسته ای 1000 -Megawatt را امضا کند که در طول سال تکمیل شود. در نوامبر همان سال ، ایران توافق نامه ای را برای ساخت دو راکتور 2 -Megawatt (ایران و ایران 2) در اتحادیه Kraftwerk و Bushehr امضا کرد.

پس از اتمام این راکتورها با همکاری آلمان غربی ، انتظار می رفت که این قرارداد یک تسهیلات بازسازی سوخت هسته ای ایجاد کند. اگرچه ایران در آن زمان علاقه مند به خرید یک راکتور هسته ای از ایالات متحده بود ، مذاکرات با ایالات متحده دشوارتر از حد انتظار بود. در ماه مه ، پس از هند ، پس از “انفجار مسالمت آمیز هسته ای” هند (انفجار هسته ای برای اهداف غیرنظامی) ، واشنگتن به طور قابل توجهی کنترل فن آوری های صادرات به کشورهای در حال توسعه را افزایش داد.

از قضا ، هنگامی که هند آزمایش هسته ای را انجام داد ، دیکسی لی ری ، رئیس کمیسیون انرژی اتمی ایالات متحده ، در تهران برای گفتگو در مورد همکاری های هسته ای و آموزش متخصصان هسته ای ایران بود. مقامات آمریكا به طور فزاینده نگران این بودند كه اگر یك سیستم سیاسی خصمانه موفقیت آمیز باشد ، چه اتفاقی می افتد. جیمز شرینگر در نامه محلی ارسال شده به وزیر دفاع آمریكا در 6 ژوئن هشدار داد: “اگر ایران به دنبال برنامه سلاح هسته ای باشد ، میزان پلوتونیوم تولید شده برای 6000 برنامه انرژی هسته ای مگاوات معادل عنوان 2 تا 5 جنگ هسته ای خواهد بود.”

آمریکایی ها همچنین در مورد اهداف واقعی شاه نگرانی داشتند. در ماه اکتبر ، روانپزشک آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) جرالد پست هشدار داد که آژانس اطلاعاتی نسبت به تعهدات شاه به سلاح های هسته ای شکاک است (من شخصاً خوانده ام). تا سال ، ارتش ایران تحت نظارت یک ژنرال محتاطانه تحقیقاتی در مورد سلاح های هسته ای انجام داد.

تفاوت اصلی در برنامه بازسازی پلوتونیوم بین ایران و ایالات متحده ، یعنی حذف پلوتونیوم از سوخت هسته ای مصرفی توسط فرآیندهای شیمیایی. از این پلوتونیوم می توان برای تولید سلاح های هسته ای استفاده کرد. ایالات متحده شاه را به سمت “سیاستمداران” در سراسر جهان سوق داد و برنامه تجدید را رها كرد و حق مقابله با سوخت مصرفی توسط راکتورهای آمریكا را پذیرفت.

این تقاضای ایالات متحده دو راه جدی برای تهران ایجاد کرده است. رئیس جمهور رئیس سازمان انرژی اتمی و پدر برنامه هسته ای ایران ، گفت: “ما نتوانستیم با آمریکایی ها همکاری کنیم زیرا اگر سوخت هسته ای بخریم ، باید از آنچه باید با سوخت مصرفی انجام دهیم خوشحال شویم.” گفت این تصمیم مهم نیست که ایران از ایالات متحده باشد ، اما سوخت هسته ای را به دست نیاورد. از دیدگاه ایران ، چنین تقاضا حاکمیت ملی ایران را زیر سؤال برد و مقاومت کرد.

مقامات ایرانی ، از جمله گون و شاه ، موضوع برنامه تنظیم ملی را به عنوان یک حقوق قانونی و حاکمیت ملی می دانستند. آنها ضمن مذاکره با آمریکایی ها ، آنها اصرار داشتند که توافق نامه NPT (NPT) دسترسی به فن آوری های هسته ای کاملاً مسالمت آمیز ، از جمله بازسازی را تضمین می کند. ایالات متحده با این موقعیت مخالفت کرد. ناسیونالیسم هسته ای نیز در سخنرانی ها ایرانیان را تحت تأثیر قرار داد. گون گفت: گون حق ندارد سیاست هسته ای را به دیگران دیکته کند.

در سخنرانی با آمریکایی ها ، شاه بسیار واضح بود: “شما می خواهید تحریم های ناسازگار با حاکمیت ملی ما.” علیرغم اختلاف در دستور راکتورهای مقامات آمریکایی ، واشنگتن ، که به دیدگاه شاه حساس بود ، سعی کرد نگرانی های خود را در مورد رفتار تبعیض آمیز با ایران کاهش دهد.

وزیر امور خارجه هنری کیسینجر ، در تلگرام فرستاده شده به ریچارد هولمز ، سپس سفیر ایالات متحده در تهران از وی خواست تا مقامات ایرانی را تضمین کند. ایالات متحده “هیچ رفتاری متفاوت ، تبعیض آمیز و مضر با ایران وجود ندارد.” حتی اگر دولت جرالد فورد سعی کند به جای اصطلاح “حق وتو” در قرارداد ، از کلمه “بسیار محافظت شده” درباره برنامه هسته ای ایران استفاده کند ، طرف ایران هنوز راضی نبود. تهران همچنین به دلیل روابط خوب آنها با همسایگان ، پیشنهاد ایجاد یک مرکز تجدید چند ملیتی در ایران را رد کرد.

جالب اینجاست که کیسینجر بعداً لحن بازسازی سوخت هسته ای را در مرکز چند ملیتی تغییر داد و آن را “کلاهبرداری” توصیف کرد. سرانجام دولت فورد به دلیل مخالفت شدید تهران با خواسته های ایالات متحده نتوانست با تهران توافق کند. با این حال ، در ماه فوریه ، ایران مایل بود تقاضای خود را برای تجدید سوخت هسته ای پس بگیرد و “محبوب ترین ملت” را از ایالات متحده بگیرد و اطمینان حاصل کند که ایران همکاری های هسته ای مشابهی مانند سایر متحدین آمریکایی دارد. اگرچه توافق نامه ای برای راکتورهای هسته ای بین ایران و ایالات متحده در ماه ژوئیه امضا شد ، اما این توافق هرگز اجرا نشد زیرا شاه در ماه فوریه پس از ناآرامی های سیاسی در ایران فروپاشید.

با این حال ، آنچه پس از سقوط شاه اتفاق افتاد ، به معنای پایان جاه طلبی های هسته ای ایران نبود ، اما تکامل این جاه طلبی ها در یک سیستم جدید با همان اهداف ، یک رویکرد ضد تحریک گرایانه اتفاق افتاد. هنگامی که جمهوری اسلامی برنامه هسته ای شاه را به ارث برد ، او ابتدا متوقف شد و فعالیت های خود را از بین برد. با این حال ، به زودی ، سال دوم ، این فعالیت ها ادامه یافت و مسیری را طی کرد که دقیقاً راهی برای سیستم قبلی بود. برخلاف انتظارات بسیاری ، ایران در سال ششم به توانایی غنی سازی خود رسیده است و از آن زمان تاکنون این برنامه را گسترش داده است.

جمهوری اسلامی از برنامه هسته ای به عنوان اهرم مذاکرات برای به دست آوردن امتیازات اقتصادی و تجاری از غرب استفاده کرد. مدت زمان زیادی طول کشید تا ایالات متحده بفهمد چه اتفاقی از تهران می گذرد. دولت کلینتون هر برنامه هسته ای در ایران را رد کرد و سپس وارن کریستوفر وزیر امور خارجه در ماه مه گفت: “ما فکر می کنیم که کل برنامه هسته ای ایران باید پایان یابد.” بعداً ، مشاور امنیت ملی جورج دبلیو بوش ، Candlesa Rice پذیرفت که ایالات متحده باید به نوعی برنامه هسته ای در ایران را بپذیرد ، اما با غنی سازی صفر. در مورد باراک اوباما ، ایالات متحده فهمید که با از بین بردن برنامه هسته ای ، درخواست غنی سازی صفر از ایران نخواهد بود. این درک منجر به یک راه حل دیپلماتیک در پایان دو طرف شد.

با این حال ، برخی از هاردینرها در واشنگتن دی سی ، از جمله مشاور امنیت ملی دولت ترامپ و سناتور لیندسی گراهام ، همچنان بر خواسته های برنامه هسته ای ایران (مدل So -libya) و دقیقاً خواسته های بنیامین نتانیاهو ادامه دادند. از دیدگاه تهران ، پذیرش چنین خواسته هایی چیزی جز تسلیم نیست و مطمئناً با آن مخالفت خواهد کرد. رهبر عالی ایران ، [آیت‌الله] خامنه ای همیشه به تجربه معما قذافی ، رهبر لیبی ، که همیشه به برنامه هسته ای می داد تا تحریم را به عنوان داستان دانشجویی حذف کند ، لمس می کرد.

“قذافی تمام تجهیزات هسته ای خود را در برابر تهدیدهای مسخره جمع کرد ، آنها را با کشتی سوار کرد و از غرب خارج شد و به او گفت که آن را بگیرد.” گفت “آنها همچنین به او حمله کردند و روغن لیبی را گرفتند.” برای رهبری ایران ، چنین خواسته هایی یک استراتژی گسترده تر با هدف تغییر سیستم در ایران است ، نه برای تشویق گسترش هسته ای. اگرچه حمایت بزرگی از توافق در کشور وجود دارد ، اما پذیرش چنین شرایطی می تواند منجر به هزینه های سیاسی بسیار سنگین برای سیستمی شود که مدت هاست برنامه هسته ای خود را به عنوان یک حق ملی توصیف کرده است.

رویکرد رژیم ایران به برنامه هسته ای ، گاهی اوقات فراتر از پروژه ملی سازی صنعت نفت در سال 2. جمهوری اسلامی ، مانند سیستم سلطنتی قبل از او ، هیچ تمایلی به تسلیم تقاضای کامل چرخه سوخت هسته ای ندارد. هدف دولت ترامپ جلوگیری از عبور ایران از سلاح های هسته ای است ، یک استراتژی هوشمندانه به طور کامل ارائه نمی شود ، بلکه یک دیپلماسی مبتنی بر تأیید و امتیازات متقابل است. ایران نشان داده است که آماده است تا یک سقف غنی سازی خاص را برای لغو قابل توجه تحریم ها بپذیرد. چنین بنیادی ممکن است اساس توافق دوگانه باشد ، نه یک وضعیت تسلیم و یک جانبه.

نویسنده: سینا آزاد ، مدرس دانشگاه جورج واشنگتن