سهم ناچیز بورس اوراق بهادار از کیک اقتصاد

نسبت+وارن+بافت


بازده واقعی شاخص کل بورس اوراق بهادار دو برابر برای 2 ٪ و چهارمین سال متوالی منفی بود. با این حال ، بخش غیر نفتی اقتصاد ایران برای چهارمین سال متوالی در سال گذشته عملکرد مثبت داشت.

براساس دنیای اقتصاد ، نظرسنجی ها سه عامل برای این جدایی را تعریف می کند. اول ، سهم بالای نفت در اقتصاد ، بازار سهام تاثیری در رشد اقتصادی این کشور نداشته است. دوم ، در سالهای اخیر ، رشد اقتصادی مبتنی بر نفت تأثیر زیادی در رفاه عمومی نداشته است. بنابراین ، صنایع کوچک و کوچک بورس ، که بیشتر به قدرت خرید خانوارها وابسته هستند ، شرایط مثبتی ندارند.

سرانجام ، در صنایع بزرگی مانند فولاد ، خودرو و نفت ، مشارکت دولت در نرخ خوراک ، هزینه های انرژی و کاهش یارانه ها خطرات عملیاتی بزرگی را برای بازارهای سهام به وجود آورده است.

بررسی نسبت معروف وارن بافت نشان می دهد که ارزش بازار شرکت های بورس در پنج سال گذشته تغییر نکرده است. این مشاهدات سهم متغیرهای اسمی در بورس سهام ایران را با جدایی بازده واقعی و نرخ رشد اقتصادی شاخص تأیید می کند.

براساس دفتر سرشماری ، رشد اقتصادی بدون نفت ایران در سال گذشته حدود 3.5 درصد گزارش شده است که در مقایسه با سال قبل 4.9 درصد پیشرفت را نشان می دهد. با این حال ، این مسئله از رشد اقتصادی ایران است که هنوز برای سال چهارم برای سال چهارم برای بازار سهام مثبت است ، بر بورس سهام تهران تأثیر نمی گذارد.

به گفته تحلیلگران اقتصادی ، کاهش 4.9 درصدی در مصرف خصوصی نشان می دهد که با وجود وابستگی شدید کشور به نفت ، رفاه خانوار به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. به همین دلیل ، اگرچه نقش شجاع تورم و نرخ ارز در فرآیند عمومی سهام سهام ، انتظار می رود کاهش قدرت خرید خانوار تأثیر منفی بر صنایع ریال و بومی داشته باشد. علاوه بر این ، دولت به دلیل کاهش یارانه های غذایی توسط دولت ، هزینه ها و توضیحات و رشد اندک تشکیل سرمایه خالص ثابت ، صنایع دلار در بازار را تحت تأثیر قرار داده است.

بنابراین ، بازار سهام به عنوان یک بازار تأمین مالی به حداقل رسیده است. در این گزارش ، ضمن بررسی تأثیر رشد اقتصادی بر گرایش بازار سهام ، نقش رشد نرخ ارز ، نرخ تورم و متغیرهای قیمت نفت نیز بررسی شده است.

رشد اقتصادی باعث درد نمی شود

براساس داده های منتشر شده در وب سایت مرکز آماری ، گزارش شده است که رشد اقتصادی ایران بدون در نظر گرفتن نفت در طول سال حدود 4.9 درصد است. این امر منجر به رشد مثبت اقتصادی در اقتصاد ایران در طی چهارم سال پس از 2 سال شد.

با این حال ، طبق آمار ، با وجود نقش شجاعانه مصرف خانوار در رشد اقتصادی ایران ، این بخش در سال گذشته 4.9 درصد کاهش یافت. وابستگی بالای دولت به نفت و گاز و رشد قابل توجه هزینه های دولت نتوانست 3.5 درصد تولید ناخالص داخلی را افزایش دهد.

دیدگاه در مورد گرایش تاریخی رشد اقتصادی سالانه و بازده سالانه شاخص کل بورس نشان می دهد که نه تنها در رشد اقتصادی تأثیر نگذاشته است ، بلکه همچنین شاخص کل بورس سهام نیز نیست ، بلکه تمایل بازار سهام نیز تا حد زیادی به متغیرهایی مانند رشد نرخ ارز و تورم بستگی دارد. در چهار سال اول دهه 1980 ، بورس اوراق بهادار با تشدید تحریم های بین المللی و سقوط تولید ناخالص داخلی به کارآیی مثبت و معناداری رسیده است. افزایش نرخ ارز مانع از این نمی شود که بورس اوراق بهادار برای سرمایه گذاری در سرمایه خانواده ، همراه با انتظارات تورم بالا ، از اوراق بهادار جلوگیری کند.

در طول سالهای توافق سیاسی ، با وجود رشد سالانه اقتصاد ایران ، بازار سهام ، سرکوب نرخ ارز و نرخ بهره تحت تأثیر بیماری هلند نمی تواند به تحولات اقتصادی پاسخ دهد. وی پس از ترک بهره وری و واسطه ترامپ ، با وجود رشد منفی اقتصادی ، وی درآمدهای نفتی در شوک کرونا ، افزایش رشد نرخ ارز و انتظارات تورم و در نهایت کاهش نرخ بهره دولت را کاهش داد.

بورس سهام عمدتاً با حمایت دولت مستقیماً از متغیرهای اسمی و سال بازده های عجیب و غریب به بورس اوراق بهادار به نمایش گذاشته است. ثمره رشد اقتصادی طی سالها به بازار سهام نرسیده است. با این حال ، بورس سهام طی سالهای مرتبط با کاهش درآمدهای نفت به ابزاری برای دولت تبدیل شده است.

رشد اقتصادی چهار ساله ، اما ناپایدار

اگرچه اقتصاد ایران برای سال چهارم با رشد اقتصادی واقعی بدون نفت همراه بود ، اما بازار سهام به جز دوره های کوتاه و موقت رکود عمده ای بود. وابستگی جدی دولت به درآمدهای نفت با کار در ایالات متحده و کاهش فشار بین المللی مهمترین اولویت کشور بوده است. از طرف دیگر ، دولت به یک مانع اساسی برای بورس سهام تبدیل شده است و با مداخلات بی شماری در این بخش ، منطقه بورس اوراق بهادار تهران باعث ناامیدی و کاهش اعتماد عمومی می شود.

نمای کلی از نسبت معروف وارن بافت یا ارزش بازار شرکتها به تولید ناخالص داخلی فعلی ، بیشتر ارزش بازار سهام را در برابر رشد تولید ناخالص داخلی بازار سهام ایران تغییر نمی دهد. به عبارت دیگر ، رشد اقتصادی از ابتدای دهه 1980 دیگر به عنوان محرک بازار سهام خدمت نکرده است.

علاوه بر این ، مقایسه سالانه تورم سالانه بورس و رشد واقعی اقتصاد نشان می دهد که بازار سهام نه تنها تحت تأثیر رشد اقتصادی قرار می گیرد بلکه اقتصاد عراق را نیز نشان می دهد.

بدیهی است که با افزایش قیمت نفت و درآمدهای دولت ، پایه پول در اقتصادهای وابسته به نفت افزایش یافته و با افزایش نقدینگی ، به اقتصاد ملی تورم بالایی داده می شود. 13. اگرچه دولت سعی می کند با اجرای سیاست های انقباض پولی مانند رشد نرخ بهره ، تورم را به 5 ٪ برساند ، اما آخرین آمار اقتصادی نشان می دهد که تورم نمره با افزایش و تکانه های نرخ ارز به 5 ٪ کانال برگشته است.

با افزایش مخارج دولت در اقتصاد ، مشاهده می شود که کسری بودجه تعداد زیادی است. اعداد مانند هزاران دلار برای بودجه ایران نگران کننده است. همانطور که در گزارش مرکز آمار مشاهده می شود ، نقش شجاعانه هزینه های دولت در تولید ناخالص داخلی منجر به حاکمیت برای تأمین این هزینه ها از مکان های مختلف شده است. دولت برای چند سال گذشته در تلاش است تا یارانه های غذایی صنایع بزرگ را برای تعادل رشد بودجه کاهش دهد.

نرخ تغذیه پتروشیمی ، مواد اولیه زنجیره ای فولادی ، معادن و نرخ بهره نرخ ارز وابستگی و تورم بالا و حتی بیشتر از تورم ، علائم دولت برای جبران سودآوری دولت است.

علاوه بر این ، با وجود 5 ٪ این بخش در تولید ناخالص داخلی ، کاهش 4.9 درصدی در مصرف نهایی خانوارها نشان می دهد که با وجود رشد اقتصادی بالای آن ، رفاه خانوار کاهش یافته است. در اقتصاد ایران ، بیش از 5 ٪ رشد اقتصادی اکنون می تواند قدرت خرید و رفاه مردم را افزایش دهد ، درست همانطور که کتابهای اقتصادی از شاخص تولید ناخالص داخلی برای ارزیابی رفاه خانواده انتقاد می کنند.

بنابراین ، طبق آمار فوق و تورم بالا ، بیش از 5 ٪ در ماه های اخیر گزارش شده است ، قدرت خرید خانوار کاهش یافته است و این نقش مهمی در تقاضای کالاهای تولید شده در RIAL های کوچک یا بیشتر خواهد داشت. بنابراین ، این صنایع احتمالاً نمی توانند سودآوری خود را در مقایسه با تورم افزایش دهند ، در حالی که تورم از مواد اولیه رنج می برد.

آیا بازار سهام سیاسی است یا اقتصادی؟

متغیرهای واقعی نه تنها برای چند سال گذشته تأثیر مثبتی در بورس اوراق بهادار تهران داشته اند ، بلکه این متغیرها همواره بهانه ای برای مداخله دولت در بورس سهام بوده اند. رشد اقتصادی بالا عمدتاً به دلیل افزایش درآمدهای نفتی است که دولت را مجبور به سرکوب نرخ ارز و مداخله در صنایع به جبران کسری و هزینه می کند.

از طرف دیگر ، فقدان سرمایه گذاری اقتصادی و تشکیل سرمایه منجر به پوشیدن صنعت سهام شده است. صنایع متصل به یکدیگر و هر صنعت می توانند برای محصولات دیگر در صنایع غذایی باشند. برق و گاز دقیق گسترده ، که در سالهای اخیر متمرکز شده است ، نمونه مهمی از استهلاک صنایع و تأثیر مهم آن در سایر بخش های اقتصاد بوده است.

با این حال ، متغیرهای اسمی مانند گذشته بورس اوراق بهادار تهران را جابجا کرده اند. در سالهای گذشته ، افزایش نرخ ارز منجر به ضرب شاخص عمومی از طریق تکانه های دلار شد. طی چند سال گذشته ، تورم بالا و خوراک مستقیم و هزینه های عمومی دلار را در منبع بازگشت دلار افزایش داده است. این در نهایت نقش سپر سهام را برای محافظت از سرمایه در برابر تورم کاهش داد.

طبق دلایل ، نقش انتظارات در سیاست و سیاست خارجی ایران افزایش یافته است. در تصمیم سرمایه گذار ، عوامل سیاسی -اقتصاد ایران در یک کشور بحرانی قرار دارد و هرگونه توافق صلح و سیاسی باعث بهبود سرمایه گذاری اقتصادی به صنایع می شود.

به همین دلیل ، فعالان تغییر در انتظار عقب ماندگی اقتصادی سالهای اخیر با برقراری روابط ایران -غربی و از بین بردن خطرات سیاسی هستند و بورس اوراق بهادار تهران بر خلاف سالهای گذشته به جای تأثیرگذاری بر تورم با رشد اقتصادی خاص و تشکیل سرمایه واقعی در شرکت های بورس ، به یک انفجار یا مدار باز خواهد گشت.