داستان آخرین شایعات در مورد Mohsen Chavoshi در مورد “درمان”

داستان آخرین شایعات در مورد Mohsen Chavoshi در مورد "درمان"


روایت کاظم باهمانی ، شاعر آهنگ “درمان” از شب محسن چاووشی تصمیم به انجام این کار می کند.

او نوشت. [در باب علاج و مردم]

شب ها با هم قدم می زدیم.

بعد از صحبت زیاد ، من هم به او گفتم

ترس

او گفت من از جنگ نمی ترسم ، اما این “مردم” با دسته بیگانگان نمی توانند باور کنند که دوباره مورد تجاوز قرار گرفته اند … “مردم بسیار نگران بودند … همه گریه می کردند … آرزو می کنم … آرزو می کنم کاری انجام دهم.

[برگشتیم خونه اش]

ساعت 4/5 بعد از ظهر بود. صدای دفاع را نمی توان قطع کرد.

Fawadian قهوه درست کرد که بخوابد

من تا صبح در بند نوشتم و بند بند را خواندم

فاوادیان ساعت 9 صبح در خواب بودند.

اما او هنوز اصرار داشت که به چهره خود نگاه کند که گویی نخ را از چشمانش خریداری کرده است.

من در اتاق روی میز نشسته بودم و هر چهارم می نوشتم ، بنابراین نخوابیدم و سعی می کردم با سخنان او به او هشدار دهم.

کاظم ، مردم آنچه را که ما به “مردم” می گوییم می گویند.

آنها قرص درست می کنند

از این صداها برای این کار نترسید

اثر یاس!

“ما یک شبح خدا داریم …”

کاظم پیچیده است. ساده و باز ننویسید

همه مردم “مردم” را درک می کنند …

ساعت 9 صبح … من تمام شد. من نمی توانم در مورد فشار خواب به او بگویم و بسته و بسته و بسته و

حسابی من سرد بود …

09:00 …

چشمانم را با صدای سخنگوی فشار دادم و از صندلی برگشتم و لبخند رضایتمندی

گفت! (نمی دانم چند ساعت)

یک لایه به رم کشیده شد و در اتاق بسته شد.

امروز دیدم که اگر واقعاً درست باشد ، کسی چند میلیارد دلار برای معالجه نوشت! زیرا او نمی داند که محسن بیشتر پول خود را خرج می کند. اگر او خودش را صرف کرده بود ، اکنون در یک خانه 2 متری نخواهد بود

همه “