سربالایی مایکل Scholman ، Peugeotشورای آتلانتیک و مجله آتلانتیک
طبق مجله آتلانتیک. چین هنوز از ابرقدرت های نامشخص جهان دور است. در ماه ژوئن ، به وضوح به طور مستقیم در طول جنگ اسرائیل و ایران آشکار شد. کشوری که تا همین اواخر مهمترین شریک سیاسی و اقتصادی تهران بود ، تصمیم گرفت که در این بحران مخاطب شود و با اوپن مقابله کند و هیچ نقشی در تعادل بین ایران و اسرائیل ایفا نکرد. بی تحرکی پکن تحقق یافته است زیرا چین در سالهای اخیر تلاش های گسترده ای برای توسعه روابط با کشورهای کلیدی در خاورمیانه انجام داده و از مزایای اقتصادی مستقیم برای پایداری و امنیت منطقه برخوردار است. منطقه ای که بیش از نیمی از روغن وارداتی چین را فراهم می کند.
سیاست دو جانبه چین ؛ حمایت از ایران در سایه تلاش برای مقابله با اسرائیل
بنابراین دلیل اینکه چین از مداخله امتناع ورزید چیست؟ البته پکن سعی کرد نقش فعال تری ایفا کند. در اواسط ژوئن ، رئیس جمهور چین شی جینپینگ ، با بیان اینکه کشورش آماده بازی “نقش سازنده” در بازپس گیری آرامش است ، یک برنامه چهار نقطه ای برای متوقف کردن درگیری و شروع مذاکرات در مورد برنامه هسته ای ایران تعیین کرده است. با این حال ، ابتکار دیپلماتیک به پایان نرسید و شیء نتوانست احزاب اصلی ، به ویژه اسرائیل را به جدول مذاکره بیاورد.
حقیقت این است که هیچ وقت رابطه عمیق و استراتژیک بین اسرائیل و چین وجود نداشت و پکن پس از حمله حماس به اسرائیل در 9 اکتبر ، عصبانیت تل آویو را برانگیخت. با این حال ، آخرین پیشرفت های ارتش اسرائیل سعی در تنظیم تن مقامات چینی داشت. هنگامی که وزیر امور خارجه چین در ماه اکتبر با همتای اسرائیلی خود و مکالمه تلفنی ملاقات کرد ، پکن تأکید کرد که پکن آماده افتتاح و روابط جامع بین دو کشور است.
با این حال ، رهبران اسرائیل به دلیل روابط طولانی مدت چین با تهران ، رویکرد محتاطانه ای به پکن دارند. در سالهای اخیر ، چین به غلبه بر تحریم های بین المللی ایران و فشار ایالات متحده کمک کرده است. وی به همراه روسیه و هند ، عضو گروه Brix و سازمان همکاری شانگهای از دو نهاد مهم اقتصادی و سیاسی شد.
با توجه به این اعتیاد ، انتظار می رود پکن بر تصمیمات تهران تأثیر بگذارد. همانطور که در سال ششم ، رهبران چین ایران را به پذیرش توافق هسته ای دولت اوباما تشویق کردند و نقش آشتی بین تهران و ریاض را ایفا کردند. با این حال ، اگرچه روابط روزافزون بین چین و ایران به اسرائیل نگران است ، نزدیکی این دو بازیگر کمتر از آنچه در نگاه اول به نظر می رسد است.
چین در خاورمیانه ؛ قدرت اقتصادی بدون مسئولیت امنیتی
تهران دلایلی برای ترغیب دارد که سوء ظن در مورد تعهد کامل پکن به این همکاری را برانگیخته است. چین قول داد 5 میلیارد دلار در ایران در 5 سال آینده با عنوان “مشارکت جامع استراتژیک” در ایران سرمایه گذاری کند. با این حال ، روند تحقق این قول کند بود و تا پایان سال ، سرمایه گذاری مستقیم چین در ایران تنها به 1.5 میلیارد دلار رسید. از طرف دیگر ، پکن با استفاده از شکنندگی اقتصادی ایران ، نفت را با تخفیف های قابل توجهی خریداری می کند. در پاسخ به این شرایط ، تهران سعی در تقویت بزرگترین حریف منطقه ای چین برای تعادل و کاهش وابستگی خود به پکن ، و در نتیجه مانع از نفوذ چین در روابط دو جانبه شد.
مقامات ایرانی کاملاً آگاه هستند که چین در نهایت از آنها در برابر ما و ظلم اسرائیل محافظت می کند. تجارت با پکن هرگز یک جایگزین واقعی برای تحریم های غربی نخواهد بود و بعید است که پکن برای حذف این محدودیت ها واشنگتن را به چالش بکشد. اگرچه چین به تدریج ارتش خود را مدرن می کند ، اما هنوز توانایی و تمایل به نمایش قدرت نظامی در خاورمیانه ندارد و دیده می شود که چنین هدفی برای پکن نیست. زیرا آنها اساساً از اتحادهای استراتژیک و توافق های امنیتی متقابل با شرکای منطقه ای ایالات متحده دور هستند.
یون سان ، محقق ارشد سیاست خارجی و متخصص سیاست خارجی استیمسون ، می گوید: “پکن علاقه ای به ایفای نقش امنیت خاورمیانه ندارد و حقیقت این است که هیچ کس انتظار چین را ندارد.” واکنش چین به آخرین بحران بین ایران و اسرائیل این محدودیت را نشان داد. وزیر امور خارجه چین هیچ کاری فراتر از حمایت دیپلماتیک از همتای ایران انجام نداد. محمد باهار ، مدیر مرکز سیاست های عمومی دبی ، در مصاحبه خود با من گفت: “چین از دیدگاه امنیتی شریک واقعی ایران نیست. وی گفت: “حتی در شرایطی مانند این جنگ گذشته ، روابط نظامی روسیه با تهران بسیار نزدیکتر از چین است.”
برای بسیاری از بازیگران منطقه ، جلوگیری از مداخله در بحران های خاورمیانه نه تنها یک ضعف بلکه به عنوان یک امتیاز است: پکن به درگیری ایران -اسرائیل کمک نمی کند. با این حال ، این بی طرفی باعث شد چین نتواند به عنوان یک حریف واقعی یا یک نیروی متعادل در برابر نفوذ آمریکا ظاهر شود. اگرچه خلیج بصره حجم تجارت و سرمایه گذاری را با چین افزایش داده است ، اما هنوز خواستار روابط دیپلماتیک و اقتصادی عمیق و جامع با ایالات متحده است.
“جاناتان فالتون ، محقق ارشد شورای آتلانتیک ،” استقبال بی سابقه ای “،” رفتن ترامپ به خاورمیانه و استقبال بی سابقه ای از رهبران خلیج فارس هنوز شریک اصلی است. ” به گفته وی ، وی معتقد است: “چین هیچ رهبری سیاسی ، دیپلماتیک یا اقتصادی در منطقه ندارد:” فقط یک کشور وجود دارد که همه این نقش ها را همزمان بازی کند ، و این ایالات متحده است. “
دیپلماسی چین در قفل ؛ چرا برنامه های صلح شی جینپینگ شکست می خورد؟
همین مدل در جهان است. رئیس جمهور چین شی جینپینگ پس از حمله روسیه به اوکراین در سال ششم سعی در بازی واسطه ای داشت. با این حال ، حمایت عمومی پکن از مسکو اعتبار شی را به عنوان یک ابزار بی طرف نابود کرد. تلاش های چین برای ایفای نقش در سال ششم در بحران اسرائیل -hamas در غزه به دلیل حمایت متمایز فلسطینی ها نتوانست به جایی برسد. اگرچه وزیر امور خارجه چین بارها و بارها خواستار آتش بس شد ، اما این دیپلماسی ایالات متحده بود که سرانجام منجر به آتش بس شد.
در هر دو بحران ، شی جینپینگ سعی کرد از شرایط برای پیشبرد منافع ملی چین بهره مند شود. این که آیا آن را از گذشته منزوی تر و تحت فشار قرار داده است ، اتحاد روابط با ولادیمیر پوتین یا حمایت ایالات متحده از اسرائیل ، به دست آوردن قابلیت اطمینان تبلیغاتی در بین کشورهای جنوبی جهان است.
نحوه رفتار چین در این بحران ها در سیستم بین المللی نشان می دهد. تعداد زیادی از محورهای اقتدارگرا ، از جمله چین ، روسیه و کره شمالی ، مجموعه ای از رقابت های متناقض و داخلی است نه یک ائتلاف ترکیبی و هماهنگ. علاوه بر این ، اقتصاد بزرگ چین هنوز به یک قدرت سیاسی و نظامی قابل توجه تبدیل نشده است. مقامات پکن نه سازهای دیپلماتیک و نظامی نداشتند و نه اراده سیاسی خود را برای به چالش کشیدن موقعیت رهبری جهانی آمریکا نشان ندادند. حقیقت این است که برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی ، چین به چیزی فراتر از منابع و تجربه مادی نیاز دارد ، یعنی یک دیدگاه و نقش جدید در سیستم بین المللی.
ارسال پاسخ