یکی از خوانندگان اصلی در مقابل دفاع مقدس هشت ساله ، Sadegh Ahaangran ، در خاطرات روزی که امام نسبت به برخی از صداها واکنش نشان داد ، گفت. این حافظه به شرح زیر است:
در مراسم سوم یا چهل ساله از شهدای بمباران Dezful ، شعری را خواندم که با “عزیزان در پای آن بدبختانه” شروع شد و سپس شعر “یک طرف کودک” را تماشا کردم. این اشعار صحنه های دلهره آور جنگ را برای کسانی که دارند تجسم می کند. شعری که خواندم دو بار در شب منتشر شد و در روزهای بعد چندین بار با آهنگ ها و تصاویر مناسب منتشر شد.
پس از این روند در شیراز ، ما در خدمت آیت الله شیرازی بودیم تا به جنگجویان مبارزان بدهیم. پس از بازگشت ، من آقای گولام علی رجا را در آهواز دیدم ، او به من گفت: آقای انصاری با ما تماس گرفت و شما به سمت شما می رفتید. اما من به آنها گفتم که آنها به شیراز رفتند.
آقای انصاری گفت: آنها به آنها گفتند به حجی سید احمد آقا به امام گفتند: “به آنها بگویید که اشعار را بخوانند.” وقتی این خبر را شنیدم ، ذهنم روی همان شعر متمرکز شد ، زیرا صحنه های صمیمانه ابراز جنگ کردند. با وجود ریتم بسیار خوب ، شعرهای حماسی تحریک کننده نبودند و شاید فقط چند ماده حماسی وجود داشته باشد. من احتمالاً گفتم این همان شعر است. من با آقای رجا تماس گرفتم.
یک بار دیگر ، در دعای جمعه تهران ، شعرهای حماسی “یک جنگجو خانه شیر از دشمن” را خواندم. در زمینه شعر ، “ای نابود شده و …
در پایان غوا ، آنها جمران را صدا کردند ، اما آنها به من نگفتند. سپس آقای Mortezai به من گفت: حاج سید احمد آقا ، اشعار امام به این بخش رسیدند ، هنگامی که آنها با یک رودی کوچک در دست خود به خاک رادیویی رسیدند و گفتند: “به ما بگویید.”
من با خودم گفتم ، با خودم گفتم: اگر چیزی را بخوانیم که توسط امام تأیید نشده باشد ، من مطابق زمان تأیید نمی شوم و خدا آن را نمی پذیرد و برای ما خوب نخواهد بود. در جمران ، من به خدمت آقای انصاری آمدم و پرونده را به آنها گفتم و به آنها گفتم که من کار خود را توسط Ahlul -Bayt (AS) نمی دانم و من از خدا نمی دانستم. آنها می دانند.
وقتی صحبت از کودکان می شود ، آنها حساس تر هستند و ما نسبت به کار شما در جنگ های آنها حساس تر هستیم. ما شروع به خواندن اشعار حماسی کردیم و توانستیم حماسه بسازیم. بعد از مدتی به آقای انصاری آمدم ، گفت: امام راضی بود.
منبع: جمران
ارسال پاسخ