پشت حجاب تعرفه های ترامپ ؛ آیا انتقام سیاسی یا توهم اقتصادی است؟

مارتین گرگ


مارتین گرگ سربالایی مارتین گرگ ستون نویس مالی تایمز است

طبق گفته های فایننشال تایمز.دونالد ترامپ ، مانند سگی که همیشه به استخوان خود برگشته است ، بار دیگر به تعرفه ها متوسل شد ، که او ابزار مورد علاقه او بود. این بار ، لیستی از کشور اصلاح شده از متحدین به برخی از فقیرترین کشورهای جهان در سیاست تجارت تهاجمی وی ؛ تعرفه هایی که باید از اول اوت اعمال شود.

آیا او مانند گذشته پس خواهد گرفت؟ جواب مشخص نیست. با این حال ، آنچه به نظر می رسد مسلم است این است که دستیابی به توافق نامه ای که می تواند عطش کار غیر ضروری و سوداگرانه را آرام کند ، بسیار کم یا حتی غیرممکن است. در مواجهه با یک مرد غیر منطقی ، رفتار منطقی نباید انتظار داشته باشد. اگر این بار واقعاً اتفاق بیفتد ، می تواند هدف آن اجرای کامل برنامه باشد ، که به طور قابل توجهی سطح مؤثر تعرفه های ایالات متحده را که در ماه مه به 4.9 درصد رسیده است ، افزایش می دهد. در چنین سناریویی ، جهان با چهره ای کاملاً جدید از اقتصاد بین المللی روبرو خواهد شد.

شوک تعرفه ترامپ ؛ یک جنگ تجاری کامل علیه اقتصاد جهانی

نگاهی کوتاه به ارائه های تعرفه جدید دونالد ترامپ ، جنبه های بی سابقه ای از سیاست تجارت را نشان می دهد. در این بسته پیشنهادی ، واردات از برزیل مشمول 5 ٪ تعرفه های سنگین خواهد بود ، در حالی که لائوس و میانمار با 2 ٪ ، 2 ٪ با تایلند ، 2 ٪ با بنگلادش ، 2 ٪ اندونزی و آفریقای جنوبی ، سریلانکا و حتی 5 ٪ اتحادیه اروپا هدف قرار می گیرند.

واردات از ژاپن و کره جنوبی نیز در این سناریو با 5 ٪ تعرفه روبرو خواهد شد. این تعرفه ها مانند مشاور اقتصادی ترامپ پیتر ناوارو در آوریل گذشته به نظر می رسید. فرمول عجیب و جنجالی مبتنی بر محاسبه ایالات متحده به عنوان باینری تا مجموع واردات دو جانبه.

این باید دوباره و با صدای بلند باشد: رویکرد ترامپ از نظر اقتصادی نه تنها غیرقابل انکار بلکه گمراه کننده و خطرناک است. هیچ نیاز منطقی یا علمی بین کشورها وجود ندارد که تجارت دو جانبه باید متعادل باشد. عدم تعادل تجاری باینری نه علامت “کلاهبرداری” است و نه علامت “سوءاستفاده”. این ایده که تجارت مازاد یک کشور به معنای رفتار ناعادلانه است در مکانیسم اقتصادی جهانی سوء تفاهم است.

علاوه بر این ، تعادل تجارت عمومی ، چه در حوزه کالا و چه در خدمات ، از جمع ساده مانده های باینری به دست نمی آید ، بلکه بازتاب پیچیده ای از جریان سرمایه ، سطح درآمد عمومی ، مدل های مصرف و از همه مهمتر ، تعادل بین پس انداز داخلی و هزینه های دولت است. این یک توهم خطرناک است که ایالات متحده نمی تواند کسری عمده بودجه ، کسری کار یا حساب جاری را حفظ کند. اگر جهان هنوز مایل به تأمین مالی این شکاف ها نیست. با این حال ، اگر روزی این اعتماد به نفس جهانی سقوط کند و سرمایه گذاران از تضمین این کسری ها خودداری کنند ، نتیجه آن واضح است: ایالات متحده اقتصاد داخلی و بحران مالی گسترده را با عواقب عمیقی برای اقتصاد جهانی به ارمغان می آورد.

اقتصاد دایناسور ؛ چرا سیاست های ترامپ متعلق به قرن گذشته است؟

در این میان ، آنچه ایجاد می شود چیزی بیش از یک سیستم تعرفه نامناسب ، پراکنده و پرهزینه نیست. به ناچار مکانیسمی که منجر به تخصیص کاذب منابع و وخامت گسترده زنجیره های تولید می شود. یکی از ساده ترین مفاهیمی که دولت ترامپ نمی تواند درک کند این است که تعرفه های کالایی اغلب به معنای مالیات غیرمستقیم برای تولید کالاهای دیگر است.

به عنوان مثال ، تعرفه های بالا در ورودی های اساسی مانند فولاد یا آلومینیوم منجر به افزایش هزینه های صنایع مستقیم (از تولید خودرو گرفته تا صنایع بسته بندی و ساخت و ساز) می شود. فقط ذخایر وارداتی تولید شده توسط این صنایع می تواند با پشتیبانی تعرفه متعادل باشد. با این حال ، این برای شرکت هایی که در بازارهای جهانی رقابت می کنند و بیشتر محصولات خود را صادر می کنند امکان پذیر نیست. آنها هزینه هزینه را بدون نیاز به مقابله با آن حمل می کنند.

از همه بدتر ، تمرکز وسواس دونالد ترامپ بر صنایع سنتی و کالاهای قرن بیستم پوچ است ، نه تنها به عقب. سیاست های مشابه تلاش برای احیای دایناسورها به جای برنامه ای برای آینده است. همانطور که دیوید آتور و گوردون هانسون از MTA از دانشگاه هاروارد تأکید می کنند ، چالش واقعی ایالات متحده در قرن بیست و یکم کسری تجاری با کشورهای کوچک نیست ، بلکه صعود عجولانه چین به عنوان یک ابرقدرت علمی و فناوری است.

اگر ایالات متحده بخواهد به جای جنگ دیوار و تعرفه ، در این رقابت بماند ، باید متحدین خود را جمع کند ، در تحقیق و توسعه سرمایه گذاری جدی کند و درهای خود را به توانایی های جهانی باز کند ، درست همانطور که ترامپ دریافت می کند.

شرم آور ترین تصمیم تجاری در تاریخ: چرا ترامپ به فقیرترین کشورها حمله می کند؟

تعرفه های توصیه شده توسط ترامپ نه تنها باید غیر منطقی باشد ، بلکه به طرز خطرناکی مخرب است. برای روشن کردن ابعاد این سیاست در مورد دو مثال صحبت کنید. اولین تعرفه 2 ٪ برای واردات از برزیل است. تماس ترامپ به رئیس جمهور لولا دسیلوا مستقیماً به پرونده Jaier Bolsonaro پاسخ داد. بولسونارو ، که سعی می کند نتایج انتخابات ریاست جمهوری برزیل را مختل کند. آیا این سناریو با شما آشنا نیست؟ همانطور که پل کروگمن خاطرنشان می کند ، این بخشی از “برنامه دیکتاتورها” ترامپ است. مهمتر از همه ، ترامپ حتی صلاحیت قانونی برای استفاده از تعرفه ها را در چنین مواردی ندارد.

مثال دوم استفاده از تعرفه های سنگین در واردات از کشور فقیر مانند لائوس است. یک عمل شگفت آور و بی تاب. براساس آمار صندوق بین المللی پول ، تولید ناخالص داخلی سرانه سرانه تنها 5 ٪ از ایالات متحده است و کل مازاد تجارت با ایالات متحده به سختی در سال 2 به 5 میلیون دلار رسیده است. او فکر می کند که یک ابرقدرت قصد دارد مجازات شغلی چنین کشوری ضعیف باشد ، اما واقعاً شرم آور است.

وقتی نگاهی به گذشته تاریک آمریکا در لائوس می اندازیم ، جنبه ناعادلانه این تصمیم آشکارتر می شود: طبق گفته CNN ، بیش از دو میلیون تن بمب در لائوس بین 1 تا 2 سال فرو ریخت. آلمان و ژاپن دوم. میزان بمباران در جنگ جهانی دوم. لائوس بمباران ترین کشور جهان است. آیا واقعاً طراحان این سیاست ها به خودی خود شرم ندارند؟

با این حال ، کاخ سفید دولت موجود را در سایه “بهترین مذاکره کننده تجاری در تاریخ” معرفی می کند. به نظر وی ، رهبری مأموریت خود را اصلاح “عدم تعادل ساختاری در سیستم تعرفه آمریکا” می داند. سیستمی که وی ادعا می کند سالهاست که طرفدار شرکای تجاری این کشور است. اما حقیقت این است که حتی کوچکترین فرصت برای دستیابی به توافق جامع با حدود نه کشور و حتی پنج کشور در طی چند ماه وجود نداشت. علاوه بر این ، بیشتر خواسته های دولت ایالات متحده به وضوح واقع بینانه نیست. به عنوان مثال ، درخواست مالیات بر ارزش افزوده اتحادیه اروپا است. این مالیات مطابق با اصل “هدف مصرف” معتبر نیست ، نه برای کلیه کالاها و خدمات وارد شده به بازار اروپا. سرانجام ، حتی اگر این تعرفه ها اعمال شود ، باید فرض کرد که آنها هیچ تاثیری در کسری تجارت آمریکا نخواهند داشت.

راه حل در برابر این غیر منطقی چیست؟ اول ، باید امیدوار بود که ترامپ از اجرای چنین سیاست هایی خارج شود ، اما این جو هزینه های زیادی را برای اقتصاد جهانی به همراه خواهد داشت. ثانیا ، جامعه جهانی باید به ایالات متحده تلافی کند و ترجیحاً به یک واکنش چند جانبه پاسخ دهد. ثالثاً ، کلیه اعضای سازمان تجارت جهانی باید اظهار داشته باشند که هر امتیاز تجاری که به ایالات متحده داده می شود مطابق اصل “کاملاً سودمند” به اعضای دیگر گسترش یافته است ، و سرانجام ، آنها باید به تعهدات متقابل جهان وفادار باشند. ایالات متحده قوانین تجارت جهانی را اختصاص داده است ، اما هیچ دلیلی برای سایر کشورها برای همراهی واشنگتن در این ضبط وجود ندارد.