Tabal to Hafız 4 اوت شنبه ؛ بولبول خون و گل خورد …

Tabal to Hafız 4 اوت شنبه ؛ بولبول خون و گل خورد ...


فلاپی سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات قدیمی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این سرزمین حق داشتند از ادبیات تفکر بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

خون و گل
باد تلاش تا چهره خارهای سوزناک

طوطی در قلب قلب خوب بود
ناگهان سیل پایان عمل نامعتبر بود

غره آل –ین میوه قلب را به یاد می آورم
انجام این کار چقدر آسان است و کار خود را دشوار می کند

من از خدای ساروان افتادم
امید کرم

کثیف
چرخ فیروزه

آه و فریاد از چشمان مه مه شکن
خانه ای در تیراندازی با کمان ابرو

King’s Rakhsh و Death Hafiz ممکن است
چه کاری باید انجام دهم تا روز خود را بازی کنم؟

توضیحات فرهنگ لغت: باد تلاش: طوفان/ لاهاد: گور.

نظرات عرفانی:

1- هافیز در نیش های اول و ششم می گوید:

* ناجوانمردانه دچار گل شد و یک گل به دست آورد ، اما فاجعه و حسادت روز ، صد خاردار ، خسته و آشفته درد قلب او.

درد و درد پنهان از چشم زخم و درد در راز خانه در راز هلال ابروهایم. هافیز این غزل را برای عزاداری و عزاداری فرزند خود نوشت.

2. ترس از زخم های دیگران و اسرار اسرار درونی را توضیح ندهید و به کسی نگویید که زندگی شاد زندگی خود را دارید و بهتر از دیروز خواهید بود.

نظر غزل:

متأسفانه ، شما عشق قلب و عشق قلب را از دست داده اید. تجارت و فضای زندگی از دست شما افتاد. سختی و درد رفقای دائمی انسان هستند. اگرچه شما از آن قدردانی نمی کنید و آن را نادیده می گیرید ، اما تا زمانی که او یک خدا باشد ، معنایی ندارد. به خدا اعتماد کنید و به زندگی برخیزید که زندگی هنوز ادامه دارد.