Tafal to Hafez در سه شنبه 23 مه ؛ دوش در سپیده دم از غم و اندوه من نجات یافت …

Tafal to Hafez در سه شنبه 23 مه ؛ دوش در سپیده دم از غم و اندوه من نجات یافت ...

Tafal to Hafez در سه شنبه 23 مه ؛ دوش

فلاپی سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات قدیمی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این سرزمین حق داشتند از کلمه ای که فکر می کردند بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

دوش مرا از غم و اندوه نجات داد
من تعجب می کنم که تاریکی آن شب زندگی من را می بخشد

من به طبیعت شعر شعر رسیدم.
تجلی ویژگی های من

چه نعمت و چه اتفاقی افتاد
وقتی این جدید آن شب پیروزی را می دهد

بعد از آن و آینه جمال
جایی که آنها ظاهر طبیعی من را گزارش می کنند

اگر کامرووا تماس می گیرد و چه تعجب می کنم
من سزاوار بودم و آنها را به زکات دادم

Hatef آن روز خبرهای خوبی از آن دولت به من داد
این به من صبر و ثبات داد

همه این شهد و شکر در مورد من صحبت می کنند
صبر این شاخ قند من بود

تلاش هافیز یک جادوگر بود
که مرا با غم و اندوه نجات داد

فرهنگ لغت: شعر: تابش و روشن

نظرات عرفانی:

1- هافیز در نیش های چهارم تا ششم می گوید:

از این پس ، درخشان ترین ضمیر دوستی که در آن ویژگی های آینه من و ابدی ظهور می کند و ظهور جوهر حق در این آینه است.

* اگر به قلب قلب و خوشحال برسم ، این تعجب آور نیست. زیرا من سزاوار این خوشبختی بودم و آنها آنها را به عنوان خیریه دوست داشتند.

سوره انجیلی آن روز را به من داد ، جایی که آنها در درد عشق اثبات شدند.

اکنون باید اهداف خود را تفسیر کنید.

نظر غزل:

اخیراً ، شما به یک رونق فراوان ، نتیجه درد و زمان عزم خود رسیده اید. اگر در کار خود طولانی و صبر داشته باشید ، روز به خوبی به شما نشان می دهد و برای دیگران دعا می کند.