چنین مداخلات پرخطر و برخوردهای ناامن بین نیروهای هوایی و دریایی چین، ایالات متحده و متحدان آمریکایی در سال های اخیر افزایش یافته است و بعید است که کاهش یابد. در ماه اوت، چین ویدئویی را منتشر کرد که مدعی بود برخورد نزدیک هلیکوپترهای چینی و آمریکایی در تنگه تایوان را نشان میداد. درگیریهای سرزمینی بین کشتیهای چینی و فیلیپینی در دریای چین جنوبی به امری عادی تبدیل شده است و اوایل این هفته استرالیا اعلام کرد که یک هواپیمای جنگی چین مواد محترقه را در نزدیکی یک هواپیمای نیروی هوایی استرالیا پرتاب کرده است.
خطر اینکه یکی از این رویدادها به یک درگیری واقعی تبدیل شود هرگز بالاتر نبوده است. اما بر خلاف بن بست آمریکا و شوروی، عملاً هیچ سیستم قابل اعتمادی برای ارتباط زنده و آنی بین نیروهای نظامی ایالات متحده و چین وجود ندارد که بتواند بحران های ناخواسته را کاهش دهد.
پرزیدنت ترامپ که قرار است هفته آینده در حاشیه نشست منطقه ای در کره جنوبی با رئیس جمهور شی جین پینگ دیدار کند، به صراحت گفته است که اولویت او توافق تجاری با چین است.
اما تجارت به صلح و ثبات بستگی دارد. با تلاش برای ایجاد زیرساخت برای مدیریت بحران جاری با چین، آقای ترامپ میتواند میراث خود را به عنوان رئیسجمهوری که دو قدرت را از آستانه جنگ جهانی سوم بازگرداند، تثبیت کند.
تاریخ نشان داده است که چگونه درگیری ابرقدرت ها می تواند به سرعت به جنگ هسته ای تبدیل شود. بحران موشکی کوبا در سال 1962 شاید ترسناک ترین نمونه باشد.
آمریکا و چین بارها به مرز درگیری نزدیک شده اند. در سال 2001، یک هواپیمای جاسوسی نیروی دریایی آمریکا با یک هواپیمای جنگی چینی در دریای چین جنوبی برخورد کرد. خلبان چینی کشته شد و هواپیمای آمریکایی مجبور به فرود اضطراری در جزیره هاینان چین شد و خدمه آن دستگیر شدند. این تنش که به مدت 10 روز ادامه داشت، تنها پس از رسیدن دیپلماسی حساس دولت های چین و آمریکا به بالاترین سطوح حل شد.
مشخص نیست که آیا چنین راه حلی می تواند امروز تکرار شود یا خیر. چین بسیار جسورتر و قوی تر از سال 2001 است. علاوه بر این، تنش ها با ایالات متحده به دلیل فشارهای ملی گرایانه بر هر دو طرف انفجاری تر شده است.
وضعیت بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی متفاوت بود. آنها علیرغم اینکه دشمنان ایدئولوژیک قسم خورده بودند، از این خرد برخوردار بودند که سیستم های قابل اعتماد کنترل و تعادل را ایجاد کنند. آنها قبل از پرتاب موشک ها به یکدیگر اطلاع دادند، با مجموعه ای از الزامات شفافیت موافقت کردند تا هر طرف بداند فعالیت های طرف مقابل تمرین است و نه حمله، و پروتکل های امنیتی را دنبال کردند که احتمال برخورد را کاهش می داد. این اقدامات حتی در زمان افزایش تنش فعال باقی ماندند.
اهمیت خطوط ارتباطی باز را نمی توان نادیده گرفت.
روسیه در سال 2015 حضور نظامی خود را در سوریه به میزان قابل توجهی افزایش داد. یکی از نویسندگان این مقاله به اش کارتر وزیر دفاع وقت آمریکا و جو دانفورد رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا کمک کرد تا کانال های ارتباطی نظامی با روس ها را که یک سال قبل از حمله روسیه به کریمه قطع شده بود، بازگشایی کنند. ما برای جلوگیری از برخوردهای تصادفی در سوریه اقدامات احتیاطی انجام دادیم و چنین برخوردی رخ نداد.
تماس نظامی بین چین و ایالات متحده در طول سال ها محدود باقی مانده است، اما هرگز به ایجاد سیستم های دفاعی قابل اعتماد مشابه با سیستم های اتحاد جماهیر شوروی منجر نشده است. چین بارها به دلیل عصبانیت تمامی مبادلات نظامی خود را به حالت تعلیق درآورده است، آخرین مورد در سال 2022 پس از سفر نانسی پلوسی، رئیس پیشین مجلس نمایندگان به تایوان بود.
رئیس جمهور جو بایدن و آقای شی توافق کردند که مذاکرات نظامی را در سال 2023 از سر بگیرند. اما این توافق در پایان دوره ریاست جمهوری بایدن انجام شد و هنوز به طور کامل شکل نگرفته است. ارتباطات شکننده و ناکافی است که شامل تماس های تلفنی گاه به گاه و سایر تعاملات گاه به گاه بین مقامات ارشد دولتی یا نظامی است. این چارچوب شکننده نمی تواند به سرعت حوادث احتمالی آب و هوا و دریایی مانند ارتباطات منظم و قابل پیش بینی را کاهش دهد و در مواقع استرس آسیب پذیر است.
اخیراً نشانه های امیدوار کننده ای وجود داشته است. ماه گذشته، وزیر دفاع، پیت هگزث، با دونگ جون، وزیر دفاع چین تماس گرفت. این اولین گام واقعی دولت ترامپ برای اصلاح این نقطه کور نظامی بود. اما اقدامات قابل پیش بینی مانند تماس های تلفنی یکباره و راه اندازی خطوط تلفن کافی نیست. در بحران سال 2001، سفیر جو پروهر در آغاز بحران نتوانست با مقامات ارشد نظامی چین تماس بگیرد: “آنها به تماس های من پاسخ ندادند.” همانطور که کورت کمپبل، معاون وزیر امور خارجه سابق آمریکا خاطرنشان کرد، عدم تمایل چین در گذشته به استفاده از خطوط تلفن، منجر به تماسهای آمریکایی «ساعتها در اتاقی خالی» شده است.
چین نشانه هایی از آماده شدن برای یک تعامل جدید نشان داده است. یک سخنگوی ارتش چین در اواخر سپتامبر پیشنهاد کرد که پکن “آماده” برقراری روابط نظامی نزدیکتر با ایالات متحده برای “ثبات بیشتر” است. خود آقای شی در سال 2017 به جو دانفورد رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا گفت که روابط نظامی می تواند به عنوان نیرویی برای ثبات در روابط کلی چین و آمریکا باشد. در آن زمان حق با او بود و این موضوع هر روز اهمیت بیشتری پیدا می کند.
آقای ترامپ باید از این روند استفاده کند و سیستمی از تماس های نظامی مستمر، منظم و پر جنب و جوش ایجاد کند. این می تواند تفاوت بین جنگ و صلح باشد.






ارسال پاسخ