آیا اسرائیل با گسترش رزمایش های ایران، واشنگتن را به سمت گزینه نظامی سوق می دهد؟

جمال زهالکا

جمال زهالکا آینده جمال زحلقه، تحلیلگر ارشد امور خاورمیانه در روزنامه القدس العربی

به گزارش انتخابتو به نقل از روزنامه القدس العربی، بنیامین نتانیاهو و دفترش تعدادی از مواضع و افشاگری های هدفمند را ارائه کرده اند. در این زمینه ادعا می شود که ایران در حال بازسازی توان نظامی خود و همچنین انجام تمرینات شلیک موشک بالستیک است. اقداماتی که از دیدگاه تل آویو می تواند نقش «مقدمه» حمله تلافی جویانه به اسرائیل را ایفا کند.

در همین راستا، مقامات اسرائیلی نیز پیام هشداری به دولت دونالد ترامپ ارسال کردند و تأکید کردند که «خطر» تسلیح مجدد ایران جدی است. تحرکات، آمادگی ها و تمرین های مشاهده شده، به ویژه از سوی ایران، ممکن است برای غافلگیری اسرائیل طراحی شده باشد. یک غافلگیری معنادار در قالب حملات موشکی گسترده.

سناریوی اشباع موشکی؛ کابوس دفاعی اسرائیل

در همین راستا، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی در کنفرانس مطبوعاتی مشترکی که با همتایان یونانی و قبرس یونانی خود برگزار کرد، به اخباری مبنی بر تشدید تنش ها با ایران در پی «نمایش قدرت»، تهدیدها، افزایش تولید موشک و آزمایش های مرتبط واکنش نشان داد. در این موضع، نتانیاهو روایت اسرائیل را با محور “تصدی و تدارک” تنظیم کرد و به صراحت گفت: “ما می دانیم که ایران اخیرا در حال برگزاری رزمایش بوده است. ما این تحرکات را زیر نظر داریم و آمادگی های لازم را انجام می دهیم و می خواهم به ایران بفهمانم که هر اقدامی با پاسخ بسیار سختی مواجه خواهد شد.”

نتانیاهو همچنین مدعی شد که از موضع آمریکا اطلاع دارد و آن را ثابت و غیرقابل تغییر معرفی کرد. این موج هشدارها و اشارات آمادگی برای حمله درست قبل از دیدار ترامپ و نتانیاهو در فلوریدا در اواخر سال جاری صورت می گیرد. حوزه‌ای که پیام‌ها نه تنها امنیتی است، بلکه حاوی کدهای سیاسی و محدودکننده نیز هستند.

اما در این موج مواضع، نتانیاهو و حلقه‌اش به موضوع هسته‌ای ایران نپرداخته و موضوع را در مرکز روایت خود قرار نداده‌اند. بر اساس برآوردها، ایران در حال حاضر تلاش شدیدی برای تعمیر تاسیسات هسته ای تخریب شده توسط حملات هوایی اسرائیل و آمریکا انجام نمی دهد. در عوض، تمرکز بر فعال سازی مجدد خطوط تولید موشک و سکوهای پرتاب است. مقامات اسرائیلی این مسیر را یک “خطر بزرگ” برای اسرائیل می دانستند. به خصوص در سناریویی که تعداد زیادی موشک به طور همزمان شلیک می شود، زیرا در چنین حالتی توانایی سیستم های دفاع موشکی اسرائیل برای مقابله عملاً فلج می شود.

هماهنگی نظامی فشرده بین واشنگتن و تل آویو در سایه سوء ظن اطلاعاتی

در واکنش به این موج هشدارها، ایران اخبار «جعلی» مبنی بر آمادگی برای حمله به اسرائیل را رد کرد و حتی برخی روزنامه‌های ایرانی پا را فراتر گذاشتند و این خبر را نوعی جنگ روانی ناشی از «بحران موجودیت رژیم» توصیف کردند. مقامات ایرانی همچنین تاکید کردند که موشک‌های بالستیک برای ایران «خط قرمز» هستند، قابل مذاکره نیستند و عمدتاً برای اهداف دفاعی و بازدارندگی طراحی شده‌اند. در این زمینه، نگرانی اسرائیل به موشک های بالستیک محدود نمی شود. اما شاید بیش از آن، او نگران استقرار موشک های ضد هوایی است. موشک هایی که می توانند «آزادی» پرواز در آسمان ایران را نفی کنند.

در سطح هماهنگی مستقیم نظامی، ژنرال برد کوپر، فرمانده ناحیه مرکزی ارتش ایالات متحده، این هفته به اسرائیل سفر کرد تا با ژنرال ایال ضمیر، رئیس ستاد ارتش اسرائیل دیدار کند. جلسه ای که در آن پیام ها و ارزیابی های مستقیم به اشتراک گذاشته می شود. به گزارش رسانه ها، ضمیر در این دیدار به میهمان آمریکایی خود از تحولات ایران خبر داد. اما از سوی دیگر نهادهای اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند که هیچ اطلاعات یا نشانه ای در خصوص حمله آتی ایران در اختیار ندارند.

هماهنگی نظامی آمریکا و اسرائیل به طور پیوسته در حال افزایش است و شامل یک سری موارد داغ و داغ است. از غزه و لبنان گرفته تا سوریه و ایران. شبکه ای از جبهه ها که همزمانی آنها دقت تصمیم گیری ها را افزایش می دهد. اما تردیدهایی در خود اسرائیل نیز شنیده می شود: برخی از احزاب اسرائیلی به جدی بودن اطلاعات در مورد تحرکات جنگی ایران تردید دارند و نسبت به “اشتباه محاسباتی” هشدار می دهند. اشتباهی که می‌تواند شعله‌ی رویارویی باشد که هیچ‌یک از طرفین واقعاً قصد آن را نداشتند. در همین راستا، تحلیلگران اسرائیلی گفتند که ایران قبل از تکمیل بازسازی نیروها و توانمندی های خود هیچ علاقه ای به وارد شدن به یک درگیری ندارد و هزینه های بیشتری نسبت به منافع خود خواهد پرداخت.

این دقیقا همان سناریویی است که اسرائیل نمی خواهد: وضعیتی که در آن ایران زمان و فرصت کافی برای افزایش توانایی خود برای مقابله با حملات به تأسیسات و مواضع خود و در عین حال تقویت ابزار دفاعی پروژه موشکی و برنامه هسته ای خود داشته باشد. بر اساس این روایت، اسرائیل در تلاش است تا آمریکا را برای هدف قرار دادن ایران سوق دهد. این قبل از آن است که تهران ظرفیت لازم برای پاسخگویی موثر به حملات و حفاظت از زیرساخت ها و دفاعی مرتبط با پروژه موشکی و برنامه هسته ای خود را به دست آورد.

چندین پیام در یک هشدار؛ بازی امنیتی تل آویو در حال کرک شدن است

در این زمینه، تصور می شود که موج تهدیدهای اسرائیل علیه ایران ممکن است یک کارزار ساختگی باشد. این کمپین علاوه بر تهدید مستقیم، بر اساس اطلاعات نادرست، اهداف دیگری را نیز دنبال می کند تا ایران را در معرض تهدید دائمی اسرائیل نگه دارد. با این حال، این بیانیه به این معنا نیست که اسرائیل از آمادگی برای حمله به ایران دست کشیده است. برعکس، برنامه فعلی ممکن است اهداف زیادی داشته باشد، که بسیاری از آنها به صورت عمومی افشا نشده و در پیام های صریح بیان نشده است.

قصد اسرائیل برای ایجاد تنش و کوبیدن بر طبل جنگ را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:

اول: این موج تهدیدها پیامی مستقیم به ایران است. پیامی که در جهت تاکید مجدد بر اصل “ممنوعیت” در استراتژی امنیت ملی اسرائیل است و در عین حال به کل منطقه هشدار می دهد.

دوم: این کمپین، این همچنین پیامی به دولت ایالات متحده است. پیامی که با اغراق در مورد خطر رزمایش ایران ارسال می شود، راه را برای فهرست خواسته هایی که بنیامین نتانیاهو به واشنگتن خواهد برد، هموار می کند.. اسراییل در آستانه امضای توافقنامه کمکی جدید با ایالات متحده است و می خواهد حمایت ها را افزایش دهد. در منطق این روایت، مطالبه ای است که با تأکید بر «تهدید ایران» تغذیه و تقویت می شود.

علاوه بر این، تل آویو می خواهد با استقرار سامانه های موشکی بیشتر، تشدید همکاری امنیتی و اطلاعاتی، و نزدیکتر کردن آن از سطح دوستی سیاسی به سطح پشتیبانی عملیاتی، مشارکت ایالات متحده در دفاع اسرائیل را گسترش دهد. نتانیاهو همچنین خواستار تقویت فوری همکاری و هماهنگی بین نهادهای امنیتی و نظامی اسرائیل و آمریکا شده است.

سوم: این کمپین همچنین پیامی برای اسرائیل دارد: وضعیت جنگ همچنان ادامه دارد نتانیاهو همچنین تلاش می‌کند نشان دهد که با «صلاحیت و توانایی‌هایی» که مخالفانش فاقد آن هستند، اوضاع را در انتخابات آتی اسرائیل مدیریت می‌کند. به همین ترتیب، او در تلاش است تا توجه عمومی را از تصمیم برای ایجاد «کمیته تحقیق ویژه» منحرف کند. بر اساس متن، این کمیته ای است که نتانیاهو در واقع اعضای آن را تعیین می کند و حدود اختیارات و مأموریت های آن را مشخص می کند. در همین روایت، اکثریت اسرائیلی‌ها با این کمیته مخالف هستند و آن را نسخه‌ای برای تبرئه نتانیاهو از مسئولیت حوادث 7 اکتبر می‌دانند. بنابراین، به جای اینکه جامعه این کمیته را زیر سوال ببرد، تمرکز افکار عمومی به «خطر موشک‌های ایران» معطوف شده است. بنابراین تهدید خارجی به ابزاری برای مدیریت فشارهای داخلی تبدیل می شود.

چهارم: این کمپین بازتاب مستقیم نگرانی بنیامین نتانیاهو در مورد امکان مذاکره بین ایالات متحده و ایران برای دستیابی به توافق در مورد موضوع هسته ای و لغو تحریم ها است. مذاکراتی که ممکن است منجر به توافقی شود که با محاسبات و خواسته های آنها جور در نمی آید. این نگرانی زمانی بیشتر می شود که دونالد ترامپ شبانه روز ادعا می کند که «مشکل هسته ای ایران» دیگر وجود ندارد. روایتی که ذاتاً ادامه تحریم ها را غیرضروری و غیرضروری می کند.

در این زمینه، نتانیاهو تلاش می کند موضوع موشکی را در یک مذاکره احتمالی بگنجاند. اقدامی که بر اساس منطق این روایت، نسخه تضمین شده شکست مذاکرات تلقی می شود و راه توافق را از ابتدا تا انتها مسدود می کند. در عین حال، اسرائیل با تاکید بر حمایت تهران از ونزوئلا و حمایت چین از پروژه موشکی ایران به منظور «خشم» ترامپ علیه ایران، دامنه نگرانی را از خاورمیانه به یک صحنه جهانی تر گسترش می دهد.

اسرائیل و «واقعیت جدید»؛ پروژه انحصار قدرت در خاورمیانه

بر اساس این روایت، لشکرکشی اسرائیل علیه موشک های ایران از خود بزرگ بینی اسرائیل جدایی ناپذیر است. همین گستاخی در تهدیدات بنیامین نتانیاهو علیه قدرت های بزرگ منطقه ای مانند ترکیه و ایران مشهود است. دولت صهیونیستی در تلاش است تا “واقعیت جدیدی” در خاورمیانه ایجاد کند. نظمی که در آن اسراییل تنها قدرت بزرگ منطقه ای است و سایر بازیگران تنها در محدوده خاصی عمل می کنند.

در این واقعیت مطلوب، سلاح‌های هسته‌ای باید فقط در دسترس اسرائیل باشد و برای دیگران اکیداً ممنوع شود. این به معنای ایجاد انحصار هسته ای به عنوان خط اصلی قدرت است. با همین منطق، برتری نظامی باید در انحصار اسرائیل باقی بماند و از نزدیک شدن دیگران به این برتری جلوگیری شود. تا آنجا که “فاصله قدرت” نه تنها حفظ می شود بلکه نهادینه می شود. و در نهایت، اسرائیل خواهان کنترل کامل آسمان منطقه است. برای دیگران، به معنای دستی باز برای پرواز، کار و اعمال قدرت است، در حالی که سقف آسمان کوتاهتر می شود.

در این زمینه، بر اساس این روایت، اسرائیل جنگ خود را علیه ایران آغاز کرد تا اطمینان حاصل کند که هیچ رقیبی در منطقه پدیدار نشود و معادله قدرت یک جانبه و قابل کنترل باقی بماند. اما از سوی دیگر گفته می شود که ایران کشوری بزرگ و ریشه دار است که در مقابل دیکته های اسرائیل سر فرود نمی آورد و منطق «تحمیل» را نمی پذیرد. از اینجا نتیجه می گیرد که درگیری آینده بین ایران و اسرائیل تا حد زیادی اجتناب ناپذیر است. زیرا ایران نه از پروژه موشکی و نه برنامه هسته ای خود دست بر نمی دارد.

اما سوال اصلی این است: اعراب در این میان کجا ایستاده اند؟ شکاف اساسی عدم وجود یک ابتکار منسجم عربی است. ابتکاری که می تواند معادله امنیت منطقه ای را از منطق تهدید و انحصار خارج کند. آنچه نیاز است یک طرح راه حل مبتنی بر خلع سلاح کشتار جمعی در منطقه است. راه حلی که با خلع سلاح هسته ای اسرائیل آغاز می شود. منطق روایت حکم می کند که راه اندازی فوری یک کمپین خلع سلاح هسته ای یک انتخاب لوکس نیست، بلکه یک ضرورت استراتژیک است. چنین ابتکاری می تواند اولین «سهم اعراب» در مهار غفلت امنیتی و انزوای اسرائیل باشد. مشارکتی که قوانین بازی را از واکنش پذیری به کنش پذیری تغییر می دهد.