اتفاق عجیبی در جلسه روحانی و ظریف رخ داد/ فقط 25 نفر آمدند که 4 نفر آنها کودک بودند.

اتفاق عجیبی در جلسه روحانی و ظریف رخ داد/ فقط 25 نفر آمدند که 4 نفر آنها کودک بودند.


مهرداد احمدی شیخانی در کوسه نوشت: قبل از انقلاب در شهرمان خرمشهر در حسینیه ای به نام حسینیه اصفهانی جمع می شدیم که در آنجا سخنرانی می کردند و اساتید می آمدند و درباره تاریخ، جامعه شناسی، دانش، تاریخ اسلام، نقد مارکسیسم، ایدئولوژی اسلامی و… صحبت می کردیم، یک سری درس می دادیم:

از آن گروهی که روزگاری در حسینیه جمع کرده بودیم، امروز تقریباً هیچکس زنده نیست و بیشترشان یا در جنگ شهید شدند یا به دلیل عوارض شیمیایی و مجروحیت جنگ آرام آرام از دنیا رفتند و از آن گروه انگشت شماری باقی مانده است. برخی از درس هایی که از آموزش آنها به یاد دارم شامل دوره شناخت بود. یادم هست روزی استاد آن درس از روایت معروف پیامبرمان (ص) صحبت می کرد: «انما العاملو بالینیات» یعنی چه؟

استاد ما گفت آنچه در رفتار انسان مهم است نیت انسان است. اما مشکل این است که هیچ کس نمی تواند به قلب و ذهن کسی برسد که با اطمینان بگوید قصد هر فرد از انجام کاری که انجام می دهد چیست و هیچ کس جز خداوند متعال از نیات مردم خبر ندارد.

بنابراین در زندگی و زندگی روزمره انسان قضاوت می‌شود نه نیات و آن اعمال که عواقب قابل توجهی به بار می‌آورد و مثلاً من قصد انجام فلان کار را داشتم، این نتیجه پیش می‌آید و حالا که نتیجه حاصل نمی‌شود، قصد نداشتم به این نتیجه برسم، بنابراین من مقصر نیستم و اتفاقاً در این دنیا، ما مسئول عواقب و عواقب آن نیستیم. بعد با هم به روستایی در کنار دریا رسیدند. او داستان موسی و نبی خضر را گفت و نبی خضر کشتی ماهیگیری پسر یتیمی را سوراخ کرد و موسی به این امر اعتراض کرد.

اما فردا که صیادان به دریا رفتند و قایقشان در طوفان غرق شد، موسی فهمید که خضر قصد دارد قایق را سوراخ کند، اما دلیل جدایی آنها همین بوده است، زیرا در این دنیا قضاوت درباره رفتار آدمی بر اساس اتفاقی که معلوم نیست در آینده چه زمانی رخ خواهد داد، درست نیست و به همین دلیل است که مردم باید قوانینی را وضع کنند که بین مردم به طور مساوی اداره شود و این قانون برای همه اعمال نشود. وضعیتی که قانون در مورد چند نفر اعمال می شود. برخی دیگر از قانون مستثنی هستند و هر زمان که بخواهند می توانند هر کاری که بخواهند انجام دهند.

هفته گذشته مثل تمام این 47 سال اتفاقاتی افتاد که می تواند گویای ورود فوق باشد و برای اینکه درنگ نکنم فقط به دو مورد از آنها اشاره می کنم.

تصویر اول حاصل یک خبر است و فیلترینگ ادامه دارد. آن وقت است که همه فیلترشکن دارند. این که گفتم مبنای قضاوت نتیجه است نه قصد، شاید در این خبر بیشتر مشهود باشد.

هیچکس نمی تواند بفهمد که در دل کسانی که بر ادامه فیلترینگ اصرار دارند چه می گذرد، اما وقتی فیلترینگ مانعی ایجاد نمی کند و فقط تداوم فروش فیلترشکن را تثبیت می کند، نیت هر چه باشد، نتیجه خالص این است که جیب فروشندگان فیلترشکن را خط بکشند. تا آخرین روزی که استارلینک چادرش را در سراسر دنیا پهن می کند، فروشندگان فیلتر شکن می توانند تا آخرین لحظه به کار خود ادامه دهند، پس خدا بزرگ است.

تصویر دوم جلسه ای در یک سالن خالی بود که برخی از نمایندگان مجلس که در آن سال ها اصرار عجیبی بر قانون باکرگی و حجاب داشتند و بعداً از لاوروف در مجلس حمایت کردند، او را به جلسه محاکمه روحانی و ظریف دعوت کردند. طبق عکس های منتشر شده، حداکثر 25 نفر از جمله 4 کودک در این جلسه که قرار بود برای عموم آزاد باشد، آمده بودند.

فکر می‌کنم هرکسی حق دارد برای هر کاری که می‌خواهد یک تجمع برگزار کند و مردم را به آن تجمع دعوت کند و هیچ مشکلی وجود ندارد که چه کسی می‌خواهد تلاش کند. مشکل این است که مردمی در چنان فقری هستند که حتی کسانی که دعوت کردند کم بودند. یعنی حتی کسانی که به جلسه دعوت شده بودند خودشان نیامدند، بلکه در مهمترین نهادهای تصمیم گیری و قانونگذاری کشور شرکت کردند.

پس گفته می شود که آنها سه درصد مردم را نمایندگی می کنند اما در این جلسه مشخص شد که آنها حتی نماینده خودشان هم نیستند. اما دشوارتر این است که آیا هرکسی اجازه دارد چنین جلساتی را برگزار کند و خواستار محاکمه افرادی شود که دوستش ندارند یا اینکه چنین اجازه ای مختص برخی افراد است و بس؟