Mahnaz Zarei: سفر تایلند از بانکوک آغاز شد. شهری که هرگز به خواب نمی رود. خیابان ها با رنگ و صدا مخلوط شده اند ، فروشندگان خیابانی فریاد می زنند ، بوی ادویه تند ، شیرینی انبه و صدای توک توک. میوه ها و غذاهای باورنکردنی در بازارهای شب وجود دارد: حشرات سرخ شده ، حشرات و عقرب های بو داده که هم افراد محلی و هم گردشگران بومی را برآورده می کنند. و علاوه بر این بازارهای خیابانی ، بازار شناور بانکوک متفاوت است. قایق های چوبی کوچک در کانال ها حرکت می کنند و میوه های گرمسیری تازه ، غذاهای گرم خیابانی و سوغات رنگارنگ را از همان قایق ها می فروشند. صدای Rives در آب ، چانه زنی شاد و رنگهای روشن میوه همه چیز را به یک نمایش پر جنب و جوش تبدیل کرد.
اما تایلند تنها جزایر افتخار مانند بانکوک و پوکت و پاتایا نیست. به درستی “کشور لبخند” خوانده می شود ، خاک بسیاری از شگفتی های قلب او را پنهان کرده است. بنابراین من به شمال کشور رفتم و به آرای چیانگ رسیدم. شهری در آغوش کوههای مه آلود ، جایی که ناگهان سیل ها به زمین برخورد کردند و با طراوت خشن هوا را تجدید کردند. من در اینجا معابد منحصر به فرد را دیدم: معبد سفید ، کان رونگ مانند یک داستان تخیل می درخشد. او چشمان معبد آبی را با نقاشی ها و رمز و راز آسمانی خود جلب می کند. و معبد وات وات پلاگ با یک مجسمه بزرگ بودا که به عنوان کوهی سفید که در دشت ایستاده است ایستاده است.
من از چیانگ ری به روستاهای قبیله کارن رفتم. همان “گردنبند”. بازدیدهای وی فقط برای من تعجب آور نبود ، بلکه سفری به تاریخ و سرنوشت یک ملت بود. آنها از میانمار آمده بودند ، جنگهای آواره غیر عمدی و مجرد بودند. دولت تایلند هنوز آنها را به عنوان یک شهروند نمی بیند. زنان قبیله ای با حلقه های گردن و طلایی تنش یافته که نمادی از زیبایی ها ، هویت ها و منابع درآمد آنها است. بافندگی و صنایع دستی و این گردن های بلند راهی برای زنده ماندن در دنیایی است که با آنها مهربان نیست.
اما این حلقه ها یک داستان قدیمی از ریشه دارند. در زمان های قدیم ، هنگامی که مردان قبیله را به دلیل شکار و کار رها کردند ، گفته می شود که ببرها به زنان حمله می کردند و ابتدا گلو خود را پرورش می دادند. بنابراین ، حلقه های فلزی روی گردن زن نشسته اند تا آنها را از خط مقدم محافظت کنند. این سنت به تدریج به نشانه زیبایی و وضعیت اجتماعی تبدیل شده است ، زیرا از آنجا که او هفت سال داشت ، حلقه های برنج و طلا را به دور گردن خود قرار داده و هر سال یک حلقه جدید اضافه می کند ، به طوری که شانه ها کشیده شده اند و بنابراین فشرده سازی گردن آن کشیده شده است. و امروز ، این سنت بیش از هر چیز دیگری برای جذب و جذب گردشگران است. زنان با لباس های ساده اما رنگارنگ با خطوط هندسی آرام و ساکت می نشینند. و در پشت چشمان او ، داستانی از درد ابدی ، استقامت و هویت وجود دارد.
این کل داستان تایلند من نبود و بعد از دیدن جشن های لوی کراتونگ ، فهمیدم که این داستان در این شب رویایی است. یک شب با ماه کامل ، هنگامی که رودخانه ها پر می شوند و مردم برای الهه آب آیینی می کنند. هر خانواده قایق کوچک یک برگ موز با گل ، شمع و آرزو در قلب درست می کند. زوج های جوان به دنبال قایق هستند. اگر کراتونگ روی آب بماند ، این نشانه عشق آنها است. در همان زمان ، فانوس های کاغذی یکی پس از دیگری می روند و شب را به دریایی از نور تبدیل می کنند. من همچنین یک فانوس را سوزاندم ، در قلبم خواب دیدم و یک قایق کوچک را در آب قرار دادم. فهمیدم که چرا من آسمان شب را در آنجا دوست داشتم. زیرا رویاهای من در فانوس ها پرواز می کردند و در کراتونگ کنار رودخانه جاری می شدند.
این سفر تنها توریستی برای من نبود. این مصاحبه با روح تایلند بود. طعم عجیب حشرات صورتی و سرخ شده بانکوک ، از بازار زنده و پر جنب و جوش شناور گرفته تا شب جادویی لوی کراتونگ در چیانگ مای ، از قبیله گردنبندهای دردناک و مرموز گرفته تا معابد خلاق Chiang Ray.
فراتر از سواحل معروف ، تایلند ، این “کشور لبخند” ، دنیای زیبایی ، اسرار و زندگی را پنهان کرده است.
۴۷۲۳۲
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین
ارسال پاسخ