به گزارش خبرگزاری انتخابتو، اگر فیلمی را دوست دارید که «به یکنواختی زندگی انسان و جزئیات زندگی روزمره، با نماهایی ثابت و بلند، بازی با صدا و سکوت می پردازد». یا فیلمی که در آن «روابط انسانی شکست خورده، تنهایی، انزوا، ناامیدی و سردرگمی در مکانهای دور با رنگهای سرد به تصویر کشیده شده است»، احتمالاً فیلمهای کارگردان ترکیهای گیلان را هم دوست دارید. فیلمسازی که رئیس هیئت داوران چهل و سومین جشنواره جهانی فیلم فجر (14 تا 22 آذر، شیراز) خواهد بود.
از استانبول تا چناغ قلعه، از فرانسه و نپال تا ساخت اولین فیلم کوتاه
نوری بیلگه جیلان شصت و سه سال پیش در منطقه باکرکوی استانبول به دنیا آمد. باکرکوی یکی از قدیمی ترین محله های استانبول است و در قسمت اروپایی شهر واقع شده است. اکثر ساکنین این منطقه از طبقه متوسط و بالای اجتماعی هستند. اما دوران کودکی جیلان در روستای ینیس از توابع چناق قلعه سپری شد. چناغ قلعه ای استانی در شمال غربی ترکیه و بخش آسیایی این کشور است. او به خاطر شغل پدرش از بارکرکوی به روستای ینیس می رفت. با این حال، افزایش سطح تحصیلات خانواده را در سال 1969 به استانبول بازگرداند. جیلان در دوران دبیرستان در استانبول عکاسی را آموخت و در 17 سالگی در گروه مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی استانبول پذیرفته شد. اما در آن سال به دانشگاه نرفت. دو سال بعد دوباره در آزمون ورودی شرکت کرد و در رشته مهندسی الکترونیک دانشگاه بوغازیچی پذیرفته شد.
پس از گذراندن تحصیلات «مهندسی الکترونیک»، 9 سال بعد، به لندن رفت و مدتی هنر غرب را فرا گرفت. بعدها برای مطالعه هنر شرق به کاتماندو، پایتخت نپال رفت. حالا باید به سربازی می رفت و مدتی را سپری می کرد. او بعداً در گفتوگو با مجله «اسکرین اینترنشنال» با ترجمه کیکاوس زیاری در ماهنامه فیلم گفت: خدمت سربازی برایم خیلی خوب بود، چون اولین بار بود که مجبور به تصمیمگیری نبودم، کتابهای زیادی خواندم، یکی از آنها خاطرات و زندگینامه رومن پولانسکی بود. پس از خواندن این کتاب، برای اولین بار به ذهنم رسید که تبدیل به یک سوژه شود. پس از پایان خدمت سربازی، تحصیل در رشته سینما را در دانشگاه معمار سینان استانبول آغاز کرد. بعد از دو سال مدرسه را رها کرد و رفت تا بازیگر شود. اما او فیلمساز شد. کارگردانی که کوزا اولین فیلمش در عرصه سینمای کوتاه را در 34 سالگی کلید زد. اثری که پدر و مادر جیلان در آن نقش یک زوج پیر را بازی می کنند. این فیلم داستان تلاش یک فیلمساز روستایی برای ساخت یک فیلم بلند با حداقل امکانات را روایت می کند. جیلان بعد از «پیله» شروع به فیلمبرداری فیلم بلند کرد. سه گانه: «کاسبا»، «ابرهای می» و «دورها». عجیب است که در هر سه نویسنده، کارگردان، تهیه کننده، تدوینگر و کارگردان فیلم و صدا است. ساخته جیلان
او پس از این سه گانه، 8 فیلم را کارگردانی کرد که برخی از آنها نه تنها از مهم ترین های سینمای ترکیه، بلکه از مهم ترین های سینمای جهان هستند. او در تمام این فیلم ها سعی داشت سفرهای مردم به ویژه متولدین ترکیه را به تصویر بکشد. فیلم های کیلان به ترتیب زمانی به شرح زیر است: “پیله” 1995، “کسبا” 1997، “ابرهای می” 1999، “دور یا دور” 2002، “اقلیم” 2006، “سه میمون” 2008، “Anatolia” در روز آفتابی 20. 2014، “Wild” Pear Tree” 2018 و “On the Dry Grass” 2023. سه فیلم در این بین؛ موفق ترین فیلم های او، “سه میمون”، “روزی روزگاری در آناتولی” و “خواب زمستانی” برنده سه جایزه مهم: کن 2001 بهترین کارگردانی، جایزه بزرگ کن 2001 و بهترین کارگردانی کن 2001 2، به ترتیب.

آخرین تا اول
داستان آخرین فیلم گیلان از این قرار است: «معلم جوانی به نام سامر در روستایی دورافتاده در شرق آناتولی به امید مهاجرت به استانبول تدریس می کند، اما یکی از دانش آموزان دختر او را به آزار و اذیت متهم می کند و این اتهام زندگی آرام روستا را مختل می کند.
درخت گلابی وحشی: داستان فیلم درباره مرد جوانی به نام سینان است. سینان به نویسندگی علاقه مند است و اخیراً از دانشگاه فارغ التحصیل شده است. او به زادگاهش برمی گردد و سعی می کند پول لازم برای انتشار اولین کتابش را جمع آوری کند. با این حال، او متوجه می شود که پدرش به دلیل اعتیاد به قمار مرده است.
خواب زمستانی: آیدین تنها چیزی که دارد آرمان هایش یا شاید ایده داشتن آنهاست. اما به گفته نهال او فقط برای تحقیر دیگران از آن استفاده می کند. آیدین چنان منیتی دارد که به نهال هم فرصت نفس کشیدن نمی دهد. در عین حال تنها چیزی که او می خواهد نهال است، اما غرورش اجازه نمی دهد در این باره صحبت کند.
روزی روزگاری در آناتولی: روزی روزگاری در آناتولی شامل بسیاری از داستان های در هم تنیده در تلاش برای یافتن جسد یک قربانی است. افسران پلیس، یک پزشک، یک دادستان و دو برادر که مظنون به ارتکاب قتل هستند، در طول شب در اطراف آناتولی سفر می کنند و برای یافتن جسد تلاش می کنند.
سه میمون: داستان با یک تاجر ثروتمند شروع می شود که می خواهد وارد دنیای سیاست شود و با یک عابر پیاده فرار می کند. با این حال او از راننده خود ایوب می خواهد که در ازای دریافت پول، تصادف را به عهده بگیرد. با رفتن ایوب به زندان، زندگی خانواده، پسر و همسرش در خارج از زندان تغییر می کند.
آب و هوا: جیلان و شوهرش ابرو در فیلم کلیماتز بازی می کنند. جیلان در یکی از سریال ها نقش معلم معماری ایسا و آبرو نقش کارگردان هنری بهار را بازی می کنند. در نقطه ای عیسی تصمیم می گیرد که آنجا را ترک کند. با این حال او پس از چند ماه می خواهد رابطه خود را با بهار از سر بگیرد اما دیگر دیر شده است و در این بین چیزی تغییر کرده است.
اوزاک یا فاصله: 2 پسر عمو: محمود عکاس است و در استانبول زندگی می کند، یوسف اهل یک شهر کوچک است. او برای یافتن شغل به استانبول آمد و به طور موقت در خانه محمود زندگی می کند. محمود نمی خواهد با کسی رابطه داشته باشد. او به تماس های مادر و خواهرش پاسخ نمی دهد و یوسف را ناراحت می کند. محمود می خواهد از شر یوسف خلاص شود زیرا او را به یاد گذشته خود می اندازد که سعی می کند فراموش کند.
ابرهای اردیبهشت: مظفر برای فیلمبرداری فیلم به زادگاهش بازمی گردد و پدر و مادرش را به عنوان بازیگر انتخاب می کند. شخصیت های مهم فیلم امین پدر مظفر هستند. او با دولت برای جنگلی که زندگی خود را وقف آن کرده است می جنگد. صفوت پسر عموی مظفر است و می خواهد شغل خود را در روستا رها کند و به استانبول برود. آخرین شخصیت علی کوچولو است که معتقد است اگر بتواند یک تخم مرغ را 40 روز بدون شکستن در جیبش نگه دارد، رویاهایش به حقیقت می پیوندند.
شهر: داستان از منظر کودک روایت می شود و در 4 فصل اتفاق می افتد. قسمت اول درباره زمستان است و در مورد یک مدرسه معمولی در یک روستا می گوید. بهار اولین برخورد کودکان با طبیعت است. قسمت سوم و چهارم که به ترتیب در تابستان و پاییز اتفاق میافتد، زمانی را نشان میدهد که بچهها با خانوادههایشان (پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ، عمو) میگذرانند.
پیله: این فیلم 17 دقیقه ای درباره زندگی یک زوج مسن و داستان جدایی و دیدار مجدد آنهاست. آنها در نیمه اول فیلم از یکدیگر جدا می شوند اما در نیمه دوم اوضاع تغییر می کند.

ازدواج و خاطرات؛ آنتون چخوف و عباس کیارستمی
از جمله این فیلم ها، «اقلیم ها» اولین تجربه همکاری جیلان با همسر آینده اش بود. این فیلمنامه توسط این دو نفر نوشته شد و شروع یک همکاری طولانی در جلو و پشت دوربین بود. ابرو در نویسندگی تمام فیلمهای بعدیاش از جمله «سه میمون» با جیلان همکاری کرد: «از آنجایی که ابرو همسر من است، او این اجازه و فرصت را دارد که هر چه میخواهد بگوید. گاهی اوقات دعوای سختی با هم داریم. بیشتر اوقات این دعوا تا صبح طول میکشد، اما خیلی خوب و سازنده است. پس از آن تصمیم گرفت که دیگر خواب زمستانی را نپذیرفت. من خودم شروع به کار بر روی فیلمنامه بعدی کردم. سخت ترین تجربه، «خواب زمستانی» بود که جیلان گفت: «این فیلمنامه بر اساس داستان کوتاه آنتون چخوف به نام «همسر» نوشته شده است. این داستان پانزده سال است که در ذهن من بوده است، اما هرگز آنقدر اعتماد به نفس نداشتم که موفق شوم. چند سال پیش احساس کردم که می توانم به این موضوع نزدیک شوم. حدود شش ماه طول کشید تا فیلمنامه را بنویسیم و دیالوگ های بسیار پرمشغله ای داشت. من می ترسیدم در حین فیلمبرداری، این ترس به من الهام می دهد و به من انگیزه می دهد.
۲۴۲۲۴۲
یک نکته دیگر؛ جیلان از ابراز عشق خود به نویسنده روسی آنتون چخوف ابایی ندارد. او همجانین از عباس کیارستمی به عنوان منبع الهام و نزدیکی خود به سینمای ایران یاد می کند.
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین






ارسال پاسخ