نوشتن این یادداشت مربوط به روش عاشقانه نیست ؛ اگرچه بحثی وجود داشت ، اگرچه در بین جوانان محبوب بود ، اما لحظات زاویه ای عاشقانه کمی شتاب و مصنوعی به نظر می رسید. هدف اصلی این متن روایت تاریخی است که در آن سریال شکل می گیرد.
تینا پاکراوان به اصل انقلاب و پیروزی نزدیک نشد ، اما به تجزیه و تحلیل داخلی انقلابیون با تمایلات مختلف پرداخت و نقاط ضعف آنها را به تصویر کشید. به عنوان مثال ، یکی از جریان ها نقش اساسی در تحریک دانش آموزان دارد. او کمونیست به رهبری رجزاده بود. علیرغم شعارهای پرشور ، پاکراوان نشان داد که جنایات و خیانت هایی مانند خودکشی مانوخور وجود داشته است که باعث شده همسر اول هوری یا نفرت مخاطبان باشد.
در مقابل ، روشنفکران مانند کیمیا و بیضری در آگاهی فکری دانش آموزان به تصویر کشیده شدند. انقلابیون مذهبی مانند هاک رضا و امید با اعتقادات مذهبی کار می کردند و در مورد جنبش مذهبی در بازار بودند. این روایت باعث شد مخاطب منطقی و مثبت باشد.
او همچنین گروهی از دولت پهلوی بود. یک فرمانده نظامی ، رئیس ساواک و جمشید نجت ، نماینده ارتش ، امنیت و سرمایه داری دولت. در آن زمان ، فرمانده نظامی از انجام خشونت یا آزار و اذیت دریغ نکرد ، اما از انقلابیون می ترسید. رئیس جمهور Majid Mozaffari’nin Savak ، دولت را کوتاه نکرد ، شکنجه و دستگیری انقلابیون کوتاه نشد. مثال عمومی گفت: جنگ جوانی وجود دارد که نگرش جوانی وی را تغییر داده و تحت تأثیر روابط عاشقانه امیر و شیرین در لحظات اخیر قرار گرفته است ، اما تصفیه نشده و به اقدامات وی نرسیده است.
جمشید نجت و خانواده وی سرمایه داران دوره پهلوی بودند ، زندگی نسبتاً شاد ، از انقلابیون یا مدافعان پهلوی حمایت نمی کردند ، اما این یک جنبش سرمایه داری بود که به سبک حکومت امپریالیستی برای زندگی و کار علاقه مند بود ، اما رسماً با انقلابیون مخالفت کرد. تنها غم و نگرانی از نجات کارخانه از طرف کارگرانی بود که احساس می کردند کارخانه و سعادت از جهل و مشوق ها شورش نمی کنند و شورش می کنند. او کارخانه را با زندگی و قلب خود تأسیس کرد و نگران آینده خانواده اش بود. او عاشق کارگران بود و به آنها خدمت می کرد. وی معتقد بود كه كارخانه باید مایل باشد با عقاید انقلابیون هماهنگ باشد و او حتی باید مایل باشد ، اما در نهایت تصمیم گرفت كه ایران را برای غرور و خوشبختی ترک كند.
یکی از انقلابیون یک کارگر پاک و نادان تر و بیش از حد است. بیشتر افرادی که توسط محسن اداره می شدند ، و البته برخی از آنها در سوزاندن کارخانه شرکت داشتند. در همین حال ، افراد مذهبی نقش اساسی نداشتند.
طبیعی است که تینا پاکراوان از ظهور انقلاب در این سریال امتناع ورزید ، اما انتقاد خود را مطرح کرده است. انتقادی که باید در یک ظاهر واقع گرایانه پذیرفته و بیان شود.
نکته مهم حذف اقشار مؤثر و کلیدی در انقلاب ، روحانیت است که پاکراوان از آن چشم پوشی کرد. این روند به مدت 6 سال نقش مهمی در بسیج انقلاب های مردم و انقلاب داشته است و سرانجام باعث راهپیمایی های بزرگ تاسوا و آسترارا شد ، منجر به ظهور و پیروزی انقلاب و دستورالعمل های مهم در تخلیه گاریزون ها و حضور مردم در خیابان شد. دلیل حذف این قشر توسط پاکراوان مشخص نیست.
در این میان ، پاکراوان بین سر و صدا ، دو نسل جوان را توصیف می کند که می خواهند زندگی عاشقانه ای را به دور از این روندها زندگی کنند: سرپرست یک کارگر ساده چاپ و کافه ، شراب و پیوند است ، اما یک خواندن و کتاب. و این یک کار و نقاشی ، یک کار و تصویر بود ، پوشیدن زیباترین لباس های مد ، نازی های دردناک و ناز ، که به میدان سرمایه داری خانه خود می آمد ، و همیشه خوشحال و سرزنده بود.
پاکراوان اظهار نمی دارد که همه جوانان آن زمان بسیار سرگرم کننده بودند ، زیرا با این دو ، جوانان پرشور دیگری نیز حضور داشتند که خواستار تحول بودند. این زمینه معتقد است که برخی نشان می دهند که سریال Tasian دوره پهلوی را در قلب جوان امروز نشان می دهد.
با این حال ، برخی بر این باورند که اگر پاکراوان عادلانه تر ، قوی تر و معقول تر به دلایل انقلاب در سال 2 نشان دهد ، این ذهنیت منفی باعث ایجاد مخالفت و معترضین نمی شود. به عبارت دیگر ، وضعیت دشوار مردم ناشی از بی احترامی به دولت پهلوی اگر در مسیر داستان گنجانده شود ، ایجاد نمی شود. من این نظریه و ضعف پاکراوان را در تاسییان رد نمی کنم ، اما به نظر می رسد که برخی از انقلابیون در اوایل سوءاستفاده از انقلاب هنوز مشهود بودند و حتی این ناخودآگاه در سالهای بعد ایجاد شد.
شاید اگر انقلابیون و اقدامات انقلابی آنها با شعارهای اولیه انقلاب سازگار باشد ، این ذهنیت دیگر ایجاد نشود.
5959
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین
ارسال پاسخ