به گفته Etemad Online ، همسایگان در شمال شهر به پلیس گزارش دادند که بوی یک مرد میانسال سال گذشته بوی آن داده شده است. وقتی مأمورین رسیدند و قفل در را شکست ، مردی میانه به نام مهران ظاهر شد. این قابل درک بود که جسد در اثر سکته مغزی کشته شد. پلیس بدن پزشکی قانونی را بالا برد.
این تحقیقات نشان داد که مهران که بسیار ثروتمند بود ، یک پسر و یک دختر داشت. سالها پیش ، او با یک زن پرتغالی به نام ایندیلا ازدواج کرد و به ایران آمد. بعداً ، معلوم شد كه دختر ایندیلا و دختر كریستینا شش ماه پیش ایران را ترك كردند و در اروپا زندگی كردند ، اما پسرانش در ایران دستوراتی بودند و در خانه ای كه پدرش در آن زندگی می كرد زندگی می كردند.
امیر فراخوانده شد و مورد بازجویی قرار گرفت. در ابتدا ادعا كرد كه پدرش از سرنوشت پدرش آگاه نیست ، اما دوربین های امنیتی نشان دادند كه او آخرین كسی است كه وارد خانه مهران شد. سرانجام با کمک دوستش سیرس ، اعتراف کرد که پدرش را ترور کرده است و گفت: “پدر من با سیروس همکاری کرد و به خواهرم حمله کرد.
پلیس همچنین سیروس را دستگیر کرد. وی گفت: “سرپرست مرتکب قتل شد.” او با پدرش موافق نبود.
پس از اتمام تحقیقات و کیفرخواست ، این پرونده به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه دادرسی ایندیلا ، وی شکایت خود را به پسرش داد و کریستینا خواستار انتقام از برادرش شد. البته آنها در این جلسه ناپدید شدند و از طریق وکلا خود درخواست کردند.
سپس سرپرست آمد. او گفت ، “من متوجه شدم که پدرم مدتی قبل از قتل به خواهرم تجاوز کرده است.” مادرم این را به من گفت. من آنقدر ناراحت شدم که تصمیم گرفتم پدرم را بکشم. در روز حادثه ، با کوروش به خانه پدرم رفتیم. سیروس او را گرفت و طناب خود را جابجا کرد.
من به چاقو ضربه زدم. پدر من با کودکان نامناسب رفتار کرد. من چند فیلم را از طریق تلفن تماشا کردم. من تصمیم گرفتم که او را بکشم زیرا شنیدم پدرم به خواهرم تجاوز کرده است و خواهرم خودکشی کرده است. برای من ، او مهدور الد بود.
با توجه به سرقت خانه پدرش ، وی گفت: “من طلای خودم را خریداری کردم.” من دو هزار دلار به کوروش دادم.
سپس متهم بود. وی گفت: “من هیچ نقشی در قتل ندارم.” امیر ثروت خوبی داشت. بعضی اوقات او به همراه دختر مورد علاقه خود به خانه من می آمد ، شاهدانه و کوکائین را با هم مصرف می کرد. او گفت که می خواهد آن روز ماشین را به پدرش تحویل دهد. من با او رفتم ، اما وقتی به آنجا رفتیم ، او به پدرش حمله کرد و مرتکب قتل شد. من فقط کمک کردم
متهم حدود دو هزار دلار گفت: دلار خرید کوکائین بود. امیر کوک می خواست. دلار را به دامن دادم و خیاطی را نگه داشتم. من حتی به امیر گفتم که از قتل پدرش پشیمان شود ، اما او اهمیتی نمی داد.
در آن زمان ، وکیل امیر در آنجا بود. وی گفت: “مشتری من مطمئناً قصد کشتن را نداشت.” او وقتی مادرش خودکشی کریستینا را مطرح کرد ، ناراحت شد و گفت که این به دلیل آزار و اذیت پدر است. مشتری من در دوران کودکی مورد تجاوز قرار گرفت و دوران کودکی او شاهد رفتار اشتباه پدرش بود.
بعداً ، وکیل کریستینا به تریبون آمد و گفت: “کریستیتا و مادرش جواهرات زیادی در صندوق امانات داشتند.” مادر کریستینا می گوید که هیچ یک از خدمات طلایی که از زمان ازدواج دریافت کرده است ، و 6000 دلار در صندوق امانات وجود دارد. مشتری های من گفتند که شخصی که در یک کارخانه در شمال کشور قربانی شده بود ، خانه ای را برای پسرش فراهم کرده بود ، اما همه به دلیل اینکه متهم به ماری جوانا معتاد شده بود ، می فروختند و مواد گسترده می فروختند. در این میان ، بحث مهدور اد-باراج اکنون مطرح شده است و از ابتدا به دستور کار خود آورده نشده است.
وی توضیح داد: کریستینا توضیح داد که خطوط موجود در دست او به نوعی خودآزاری بوده و دوست دارد به بدن وی آسیب برساند ، اما خودکشی نکرد. او به مادرش به پدرش برهنه در کودکی گفت ، اما هرگز او را لمس نکرد. مادر کریستینا به دلیل اینکه اروپایی است ، تعریف تجاوز خاصی می کند ، اما می گوید چنین چیزی وجود ندارد.
شاید کلماتی که متهم به آن اشاره شده است سوء تفاهم است. پدر کریستینا ثروت زیادی داشت و معتقد است که امیر پدر خود را به دلیل پول به قتل رساند. در همین حال ، کریستینا گفت که برادرش او را برای خرید و فروش مواد در راه مدرسه ترک کرده و به او هیچ قیمتی نمی دهد. چگونه چنین برادر اکنون می تواند این کار را انجام دهد؟ به گفته مشتری های من ، قتل فقط با هدف به دست آوردن ثروت انجام شده است.
در این میان ، قضات از وکیل خواستند که پرونده های ادعای خود را به دادگاه ارائه دهد.
سرانجام ، قضات تصمیم گرفتند.
ارسال پاسخ