در مهر 1333، درست یک سال پس از کودتای 28 مرداد، در زمان نخست وزیری سرلشکر فضل الله زاهدی، علی شعبانی از خبرنگاران خوش ذوق مجله «خدانی ها» لباس هایش را درآورد و به پشت سر گذاشت. برای اطلاع از آمار قهوه خانه های خیابان های تهران که قهوه خانه های معروف در کجا قرار دارند، کارکرد هر کدام چیست و چه کسانی به آنها سر می زنند.
نتیجه مطالعه کاملاً خواندنی بود. در این تحقیقات میدانی به قهوه خانه های عجیبی برخورد کرد… البته شعبانی در ابتدای گزارش خود نگاهی به اولین قهوه خانه های افتتاح شده در پایتخت انداخته بود… چرا بر آن دوره تاکید شد؟ اول اینکه دولت کودتا یک سال پس از سقوط دولت ملی اجتماعی شد تا توجه را به گوشه ای از تاریخ جلب کند نه بیشتر. در زیر بخش هایی از این خبر جالب را از شماره پانزدهم مجله کاشانی ها مورخ 27 مهر 1333 می خوانیم:
اولین قهوه خانه در تهران
تا جایی که سپیدپوشان شهرمان به یاد دارند، اولین قهوه خانه ای که در تهران تأسیس شد، قهوه امامزاده زید بود. این قهوه خانه که مدتی است تعطیل شده، روزی با «قبله» قهر کرده بود و وقتی ناصرالدین شاه به زیارت امامزاده زید رفت، از تنور این قهوه خانه خوشش نیامد و دستور داد آن را بردارند، اما چون نشد. مطابق با دستور روح القدس، بادمجان ها را در اطراف قاب ها قرار دادند. باید عملکرد بهتری داشته باشند، کل ساختمان کافی شاپ را بازسازی کردند!
قهوه خانه امامزاده زید تا همین چند سال پیش محل اجتماع خوانندگان بود و بیشتر بچه های زیبا در این قهوه خانه جمع می شدند و البته از این بچه های زیبا به جای خانم ها برای اجرا استفاده می شد!
قهوه خانه هایی که مردم در آن می نشینند!
قهوه خانه باغ نایب السلطه بعد از قهوه خانه امامزاده زید قوی ترین قهوه خانه تهران است و صاحب اصلی آن کامران میرزا نایب السلطنه (پسر ارشد ناصرالدین شاه) است. در زمان ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه این قهوه خانه آنقدر شلوغ بود که روزی پنجاه تن شکر خرد می کردند و حداقل پنجاه شاگرد قهوه خانه در اینجا کار می کردند. والی که جمعه ها نزد شاه عبدالعظیم می رفت، در این قهوه خانه خستگی را از تنش بیرون می کرد.
در آن زمان که هنوز میلهها برداشته نشده بود، این کافه نیز تعطیل بود و هرکس آن را میدزدید، سر کسی را میشکست یا حتی میکشت.
در این کافی شاپ چای رایگان ارائه می شود
شاید معروف ترین قهوه خانه شهر ما قهوه خانه «یوزباشی» باشد. کاپیتان چند ماه پیش جانش را به تو داد. خدا رحمتش کند آدم بدی نبود.
در گذشته به پنج تختی «پنجباشی»، به ده تای آن «دهباشی» و به کسانی که صد تخت داشتند «یوزباشی» می گفتند و این یوزباشی یکی از آنها بود. صد تشک سبیل زیر فرمان داشت.
ناخدا از سال اولی که قهوه خانه را افتتاح می کرد ده روز قهوه خانه را سیاه می پوشاند، از پنج روز قبل از عاشورا تا پنج روز بعد از عاشورا سفره روضه می چیند و در همان زمان قهوه خانه را باز می کند. . چای و آب سرد رایگان به مردم بدهید. و امسال پسر محرم آن واقعه را نبست.
مظفرالدین شاه از این قهوه دیزی می خورد
در مقابل بازار مروی قهوه خانه ای بزرگ وجود دارد که به قهوه خانه آینه معروف است. گل های مروارید این قهوه خانه در زمان های قدیم بسیار معروف بودند، ریش های سفید ما می گویند روی گل های مروارید سه انگشت روغن است. حاجی کریم از معماران مشهور تهرانی گفت:
– یادم هست، آن زمان دانشجوی ساختمان بودم، تالار شمس العماره را می ساختیم. ظهر رفتم قهوه خونه آینه و پنج تا دیزی روی سرم گذاشتم. از پله ها که بالا می رفتم، مظفرالدین شاه با درباریانش پایین می آمدند، پسرم، این روی سرت چیست؟ او فریاد زد.
وقتی تاج و طوق شاه را دیدم زبانم بند آمد و نتوانستم جوابی بدهم ولی یکی از درباریان گفت: آقا سرم گیج رفت. شاه با تعجب پرسید: گل مروارید چیست؟ یارو گفت: ناهار آقا، بعد مظفرالدین شاه از یکی از گلهای مروارید لقمه نان گرفت و در دهانش گذاشت و گفت: چه خوشمزه. این دیزی ها را به داخل خانه بیاورید. ناهار را برای خودت ببر داخلش.» خلاصه آن روز، یک ناهار غنی با کاسه های رنگارنگ خوردیم که در عمرمان تصورش را هم نمی کردیم!
می گویند مظفرالدی شاه چندین بار دیگر دیزی را فرستاد تا او را به داخل قهوه خانه آینه ببرد.
قهوه خانه های زیرزمینی
البته منظور از قهوه خانه های زیرزمینی این نیست که در زیرزمین هستند، می گوییم زیرزمینی چون ظاهراً مخفیانه کار می کنند، چون کشیدن تریاک در قهوه خانه ها جرم است، ظاهراً کباب پز و بخارپز را دور کار می کنند. از چشم پلیس علاوه بر مشکلات پلیس و مشکلات پلیس به خصوص قهوه خانه های دارای مشتریان نخبه، مشتریانی که به هر طریقی می خواهند با دور شدن از عموم مردم «بسته» شوند، با وضعیتی نسبتاً مضحک و مرموز مواجه می شوند!
مثلاً در قسمت اول باغ سپه سالار قهوهخانهای وجود دارد که غالباً در این قهوهخانه کارمندان، افسران نظامی و مستهای شبانه یافت میشوند. درب این قهوه خانه همیشه بسته است و اگر می خواهید به آنجا بروید، ابتدا باید زنگ مخصوصی را که بالای در گذاشته اند با رمز به صدا در بیاورید، سپس یکی از طبقه بالا سرش را خم کرده و بپرسد: «کیست؟ ؟” در اینجا لازم است نام مستعار قهوه خانه را بگویید و اگر در مراسم شکست نخورید، در را به روی شما باز می کنند!
یکی از همین قهوهخانههای مخفی در خیابان منوچهری وجود دارد، ظاهراً قهوهخانهای است که در آن چیزی جز چای و قلیان پیدا نمیکنید، اما اگر قهوهخانهدار به شما مشکوک نشود، به باغ کوچکی هدایت میشوید. می توانید هر چقدر که می خواهید بخورید. مدفوع و منقل زیاد است!
در خیابان «هندان» قهوه خانه ای مخفی نیز وجود دارد که در انتهای یک مغازه کوچک واکس فروشی درب مخصوص دارد و این واکس زن کفش های مردم را جلا می دهد و در عین حال نگهبان و افسر کنترل این قهوه خانه مخفی است!
اول خیابان سوم اسفند [سرهنگ سخایی کنونی] یک قهوه خانه مخفی هم هست، برای ورود به این قهوه خانه باید از هفت خان رستم گذشت، از راهروی باریک و تاریک و راه پله چوبی بلندی گذشت تا به باغ کوچک و تمیز این قهوه خانه اسرارآمیز برسید!
از این قبیل قهوه خانه ها زیاد است و بیان تمام جزئیات آنها البته از حوصله شما خارج است و البته اعتراف می کنید که کلانتری ها از این مکان های مخفی اطلاعی ندارند و دیگر چگونه نمی توانند جلوی این جنایت آشکار را بگیرند؟!
ابتدا «خواندن» مجلس را بشنویم
در بعضی از قهوه خانه ها قصه می گویند و شاهنامه می خوانند. چطور می شود برای رفع خستگی یک تلاوت مجلسی گوش کنیم و بعد به قهوه خانه ها سر بزنیم؟
برای نگاه کردن! قهوه خانه آنقدر شلوغ است که اگر سوزن را بیاندازی پایین نمی آید. راوی در میان جمعیت شلنگی را در دست می گیرد و با صدای دورگه اش شروع به گفتن می کند…
-اما منادیان خبر و طوطیان شکر، دروگران خرمن، صرافان مزرعه ارباب و سواران تندرو میدان دانش، فصاحت کلام را چنان ساخته اند که; پسر زال زال، گنبد صورت چرخان، عرض سینه، بازوها و طول گردن همه با هم برابرند! سیمین فام با دست آشنا به مهره پشت شلاق رفت – زد به دهن آبادی، چهار دست و پای آبادی مثل میخ انبار آهنی در زمین فرو رفت، آورد، دستش را به کمرش برد. – دسته عمودی را گرفت و پایه گنبد زخمی را گرفت – سرش را برگرداند و به یکصد و هفده کوپک حریف رساند و روی سپر خود گذاشت…»
اگر چیزی را متوجه نشدی، اشکالی ندارد، حالا «مرشد» برایت شاهنامه می خواند…
ستون چپ را چرخاند و به راست خم شد/ از خم چرخ چاچی خروشان
قیامت گفت بگیر و تقدیر گفت ده / آسمان بهترین مال است که گفت شلیک کن
اینجا مربی در حاشیه ایستاده است…
– بنابر شایعه، زمانی که فردوسی (علیه السلام) این شعر را می سرود، دشمنانش نزد سلطان محمود رفتند و گفتند که فردوسی نباید کلمات عربی را در شعر خود بیاورد، پس چرا در این شعر «احسن» گفته است؟ . سلطان محمود با اذن خدا فوراً حکیم را صدا می کند و او را از جریان خبر می دهد، اما می دانی حکیم با چه شیرینی جواب سلطان را داد؟ قاضی می گوید بنده خودم نگفتم فلک گفت احسن ملک ضح گفت…
قهوه خانه قاچاقچیان
معروف است که در گذشته بیشتر کسبه در قهوه خانه «سنگ تراش ها» در بازار حلبی سازی پاتوق می کردند و از همه مهمتر تریاک غیرمجاز در این قهوه خانه خرید و فروش می شد، اما اکنون چند سالی است که این قهوه خانه تعطیل شده است. می گویند حاجی علی اکبر گیلیگیلی که دیگر گوش شیطان ندارد، نیازمند است. قهوه خانه ندارد، می خواهد سرقفلی قهوه خانه را نود هزار تومان بفروشد. رحمت به چیزهای کوچک!
قهوه خانه جیب برها
بعضی قهوه خانه ها هم محل جمع شدن جیب برها هستند و همیشه رهبر جیب برها در قهوه خانه می نشیند و به بچه ها کار یاد می دهد!
قفس دزدان
در خیابان سیمتری قهوه خانه های زیادی وجود دارد که به قهوه خانه های دزد معروف هستند و در این گونه قهوه خانه ها اغلب افراد به اصطلاح «خانه دار» دیده می شوند!
قهوه خانه دستفروشان خیابانی
اگر به دنبال لباس ارزان هستید می توانید به کافه دستفروش در «سیداس اسماعیل» در سد معروف چهلستون بروید و آنچه را که نیاز دارید از دستفروشان خریداری کنید و همچنین با بازدید از مکان های تاریخی اطلاعات خود را افزایش دهید. نقاشی های رنگ روغن بزرگ این قهوه خانه! این تصاویر نشان می دهد که مختار چگونه شمر لعین را در دیگ می جوشاند، چگونه خولی ها را تقسیم می کند و چگونه مردان چاق زلیخا با دیدن زیبایی بی نظیر یوسف، انگشتان او را به جای سیب قطع می کنند!
کافه دلالان
قهوه خانه معروف «قنبر» که روبروی بازار قرار دارد محل اجتماع و ازدحام دلالان بازار است و این کافه مخصوصاً عصرها چنان شلوغ می شود که اگر یک روز عصر به آنجا بروید و کافه خالی پیدا کنید. اگر جایی برای نشستن پیدا نکردی، نزدیک بود سر خدمتکار را بشکنی!
قهوه خانه ترکی
قهوه خانه های زیادی هستند که مراکز اجتماعی برادران ترک زبان ما هستند و طبیعتا این قهوه خانه ها بیشتر در خیابان سپه یا خیابان اسلام قرار دارند. معروف ترین آنها قهوه خانه “Yıldız” روبروی اداره پست است. .
کافه سرآشپزها
اگر مهمانی می گیرید و نیاز به آشپز دارید حتما می دانید قهوه خانه «سید حسینی» واقع در اسلامبول، پاساژ پروانه پاتوق بهترین آشپزهای تهران هستند.
کافه قماربازان
برخی از قهوه خانه ها دارای اسباب بازی هایی مانند Domena هستند. [دومینو] و ظاهراً «نرد» و احتمالاً «کارت» برای سرگرمی مشتریان قرار داده شده است، اما اینها اغلب برای قمار استفاده می شود، مثلاً ساعت تخته نرد به دو بخش اجاره داده می شود و البته کلانتری از این موضوع کاملاً بی اطلاع است!
قفس لال
خوشمزه ترین آنها قهوه خانه “پنجاباشی” (زیر شمس العماره) است که لال ها در آن رفت و آمد می کنند. هر روز غروب افراد لال در این قهوه خانه دور هم جمع می شوند و با حرکات و حالات چهره مشکلات خود را با هم در میان می گذارند و گاهی با پا گذاشتن بر گلوی یکدیگر داستان می گویند. البته به زبان غیرکلامی!
کافی شاپ های سیار
بعضی از قهوه خانه ها سیار هستند، یعنی تمام قهوه خانه یک سماور حلبی، دو قوری سرپوشیده و چند لیوان شکسته است که از این مربع به آن مربع می برد و هرجا که عصاهای هوشیار را جمع شده ببیند فوراً پهن می کند. میز او
منبع: خبرآنلاین
ارسال پاسخ