کف استیو جابز ، بنیانگذار اپل ، پیاده روی روزانه را به وسیله نقلیه خلاقیت و حل مسئله تبدیل کرد و آن را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از زندگی حرفه ای خود تبدیل کرد. عادت به رتبه بندی تحقیقات علوم اعصاب امروز در استنفورد.
با توجه به پرتاب لاک ، استیو جابز ، بنیانگذار اپل ، یک عادت ساده اما قدرتمند داشت که به اعتقاد وی با نوآوری های بزرگ خود ، ذهن خود را واضح تر و خلاق تر می کند: پیاده روی. امروز عادت تحقیقات علمی در علوم اعصاب حمایت جدی دارد.
آثاری که نام آنها همیشه به تغییر روابط و فناوری انسان وابسته است ، یکی از اسرار دائمی موفقیت خود را در یک جنبش بسیار اساسی مشاهده کرد: راه رفتن. این به بخشی از کار و زندگی شخصی او تبدیل شده بود. اجازه دهید جلسات کاری غیررسمی ، مکالمات عمیق با همکاران یا پیاده روی های تنهایی و گاهی اوقات به صورت پابرهنه. دانشمندان علوم اعصاب دانشگاه استنفورد نشان داده اند که این عادت ساده تأثیر مستقیمی بر خلاقیت ، حافظه و انعطاف پذیری ذهنی دارد.
راه رفتن جرقه ای برای خلاقیت
یکی از مشهورترین نمونه ها ، روایت اندی هرتسفلد ، عضو اصلی تیم اولیه مکینتاش است. یک روز او به یاد می آورد که اوضاع او را قدم گذاشته و توجه به این واقعیت را جلب کرده است که جهان پر از مستطیل است. بسیاری از اشیاء روزانه از ویندوز و نقاشی. این مشاهدات ساده الهام بخش هرتسفلد برای طراحی نرم افزار QuickDraw اپل برای پشتیبانی از مستطیل های هرتسفلد است. این ویژگی است که به یکی از عناصر بصری دایرکتوری در رابط MAC تبدیل می شود.
این لحظه خلاقیت نه در سالن کنفرانس و نه پشت میز ، بلکه در حرکت و فضای خالی تأسیس نشده است. جایی که ذهن جابز آماده دیدن الگوهای جدید است. چنین روایتی نشان می دهد که پیاده روی برای امور فقط راهی برای آرام کردن نیست بلکه ابزاری برای باز کردن محدودیت های نوآوری است.
والتر ایزاکسون ، نویسنده بیوگرافی در جابز گفت: “پیاده روی طولانی راه مورد علاقه او برای گفتگوهای جدی بود.” حتی وقتی ایده نوشتن زندگی نامه خود به خط مقدم رسید ، او هنگام راه رفتن با ایزاکسون پیشنهادی ارائه داد. این جزئیات بارها در روایت های مختلف زندگی وی تکرار شده است ، نشان می دهد که همه چیز یک حواس پرتی نیست ، بلکه سکویی برای شفافیت ذهنی است.
برای طراحی محصولات اپل ، نزدیکترین همکار وی جانی ایو تأکید کرد که بخش بزرگی از همکاری های وی در سکوت The Common Walk شکل گرفته است. وی توضیح داد که این مراحل فضایی را فراهم می کند زیرا بدون عوامل عجله و آزار دهنده ، گوش دادن و تفکر عمیق امکان پذیر است و طبیعتاً ایده ها در طول مکالمه پدیدار می شوند.
علوم اعصاب و تصویب “قانون ده محور”
آنچه تحقق کار آنها با شهود آنها اکنون توسط شواهد علمی پشتیبانی می شود. یک مطالعه در دانشگاه استنفورد نشان داده است که قدم زدن به طور قابل توجهی “تفکر متفاوت” یا تفکر را تقویت می کند ، که اساس خلاقیت است. شرکت کنندگان در این مطالعه ایده های اصلی تری نسبت به پیاده روی تولید کردند.
جالب اینجاست که این مطالعه در یک تردمیل در هر دو محیط باز و بسته مشاهده شد. به عبارت دیگر ، عامل اصلی منظره اطراف آن نبود ، بلکه خود بدن بود. تحقیقات دیگر این یافته ها را تقویت کرده است. دانشمندان نشان داده اند که حتی یک زمان تمرین سبک کوتاه ، مانند یک پیاده روی ده دقیقه ای ، می تواند اتصال شبکه های مغزی مرتبط با حافظه را افزایش دهد. این باعث می شود هیپوکامپ مغز باشد که به بزرگداشت و تفکر انعطاف پذیر کمک می کند.
در عمل ، این بدان معنی است که جابز قدرت بسیار ویژه ای از “قانون دقیقه” دارد: وقتی به یک مشکل گیر می کنید ، ده دقیقه ذهن شما را بازگرداند. چیزی که با نشستن طولانی حاصل نمی شود. روانشناسی معتبر و انتشارات پزشکی نیز بر این امر تأکید می کنند: پیاده روی های کوتاه برای فعال کردن ذهن و تغذیه ایده های خلاق مؤثر هستند.
چرا راه رفتن مفید است؟
علت علمی این پدیده نسبتاً ساده است. پیاده روی فعالیتی است که بر بدن تأثیر می گذارد اما به اندازه کافی شدید برای خالی کردن انرژی نیست. این حرکت توجه ذهن را تغییر می دهد و اجازه نمی دهد مغز در یک فکر مکرر قفل شود. هنگام راه رفتن ، مغز باید همزمان با محیط کار کند ، حرکت پاها و تعادل بدن. این تعدد باعث می شود حوزه ذهنی برای ارتباطات جدید و شکل گیری راه حل های جدید باز باشد.
علاوه بر این ، سطح هورمونهای استرس مانند کورتیزول کاهش می یابد و اندورفین هایی که نقش مثبتی در بهبود خلق و خوی دارند ، در حال افزایش است. این فرایند مه ذهنی را که در فشار رخ می دهد از بین می برد و شفافیت فکری را ایجاد می کند.
انتقاد از فرهنگ “تجارت مداوم”
روش Jobs همچنین برای فرهنگ “کار مداوم” در محیط های اداری امروز مشکل است. در بسیاری از شرکت ها ، این به عنوان نشانه ای از بهره وری که روی میز و صفحه کلید نشسته است ، دیده می شود ، اما علوم اعصاب نشان می دهد که چنین رفتارهایی می تواند نتیجه متضادی باشد. تصمیم جابز برای ترک جدول پس از ده دقیقه شکست ، فرار نبود ، بلکه این یک استراتژی هوشمندانه بود. این به مغز او این فرصت را می دهد تا با یک دیدگاه جدید مجدداً تنظیم شود و به موضوع بازگردد.
میراث یک عادت ساده
قاعده ده دقیقه ای جابز چیزی فراتر از یک عادت فردی عجیب بود. این رویکرد شبیه این واقعیت است که بسیاری از ایده های عالی هنگام آزاد شدن ذهن از فشار رخ می دهد. وی در مذاکرات مهم در مورد زندگی نامه خود ، دریافت که این پیاده روی در ایجاد اصول طراحی که صنعت یا شنوایی و صحبت با همکارانش را تغییر می دهد ، درب بسته را در دفتر باز کرده است.
ارسال پاسخ