جمعه ، 23 فوریه 2008 ، قلب نامرئی با مربا …

جمعه ، 23 فوریه 2008 ، قلب نامرئی با مربا

جمعه ، 23 فوریه 2008 ، قلب نامرئی با مربا

فلاپی سقوط از آثار ادبی یکی از اعتقادات قدیمی این مرز است. با گذشت زمان ، ساکنان این سرزمین حق داشتند از کلمه ای که فکر می کردند بهره مند شوند. با این حال ، با گذشت زمان ، فقط در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.

قلبی با نامرئی و مربا
خاتامی که دم را از دست داد غمگین است

به گدایان خط و قلب
شهبوشی محترم ده

هیچ درخت تحمل نمی کند
خندق

دریافت
من با شش درم به پاها آرزو می کنم

اکنون طلا برای قیمت ماه مه.
همه اینها متهم به اشتباه است

رئیس نامرئی از داستان آگاه نیست
محرم دهلی در این معبد است

گرم است
صبح با باد من به بوی بوی تو

بنابراین قلب من نپرسیدم.
این ظاهر و سبک یک سبک است

کدام طرف را می توان در جیب حافظ بسته کرد
ما خواستار صمد و او شدیم

فرهنگ لغت: Runge: Deravity

نظرات عرفانی:

شما یک فرد بسیار ارزشمند هستید و از یک خانواده واقعی هستید. غم انگیز است که عشق ، عشق و عشق خود را در پای نادان قرار دهید. پس دوباره فکر کنید ، بسیار شگفت انگیز تر.

1- هافیز می گوید شپش سوم ، چهارم و نهم:

هر درخت نمی تواند فشار پاییز را تحمل کند. من یک برده آزاد و آزاد هستم که در غرفه تعیین می شود.

* همه گفتند که شش درهم وجود دارد ، خوشبختی و خوشبختی مانند خوابیدن در پایین فنجان و اینکه مانند مواد مخدر هستند.

* فواید حافظ و تصرف ریاکاری و تقلب چیست ، زیرا ما می خواستیم او بی نظیر و سامد باشد ، اما او به عنوان بت پرستی و بت پرستی کار می کرد.

نظر غزل:

ارزش قلب شما چیزی بیش از آن است که فقط آن را به شخصی با چهره خوب بدهید. اطمینان حاصل کنید که عشق شما به فداکاری و بخشش به کسی ارزش عشق شما را می داند ، و دقیقاً مثل شما به شما وفادار خواهید ماند. همه محرمانه بودن اسرار قلب خود را دارند که شایسته ورود به قلب شما نیستند.