جنگ ایران -اسرائیل ؛ چرا پکن فقط تماشا می کند؟

امیلی گرانتر است


کف EMLI گران تر ، واشنگتن ، موسسه سیاست های نزدیک به شرق کارشناسی ارشد روابط بین الملل

به گفته پلیس فارن ، فارارو ، حمله هوایی اسرائیل ایران ، همه بازیگران منطقه ای را وادار کرد تا مواضع واقعی خود را فاش کنند. اسرائیل با حداکثر قدرت حرکت کرد و یک حمله تهاجمی سنگین را از طریق نیروی هوایی آغاز کرد. در حالی که پایتخت های عرب خلیج بصره نسبت به بی طرفی محتاط بودند ، واشنگتن نشان داد که او هنوز هم بازیکن اصلی و مصمم است. در همین حال ، پکن محدود به انتشار اظهارات رسانه ای بود و سیاست وی در مورد خاورمیانه بدون اقدام عملی تقریباً به لفاظی کاهش یافت.

جنگ دوازده روزه ایران و اسرائیل ؛ زنگ هشدار برای محاسبات تایوان

اکنون و با فروپاشی گرد و غبار ، پیام اصلی جنگ آخر برای چین فراتر از مرزهای خلیج فارس است. این درگیری کوتاه مدت بار دیگر یکی از اصول اساسی استراتژیست های چینی را تأیید کرد: در رقابت بین قدرتهای بزرگ ، تعیین سرنوشت بحران ها دشوار است. با این حال ، ورود ناگهانی ایالات متحده به جنگ ایران -اسرائیل ، محاسبات پکن را در مورد سناریوی تایوان پیچیده تر می کند.

در بحران تنگه تایوان ، یک رئیس جمهور غیرقابل پیش بینی مانند دونالد ترامپ می تواند سریعتر و شدیدتر از برنامه ریزان چینی باشد. یا یک رئیس جمهور متوسط روتر ناگهان موضع خود را تغییر داده و در دفاع از تایوان اقدام می کند. به ویژه ، این جزیره می تواند بر اولین کودتای چین غلبه کند و عموم مردم را برای حمایت از تایپه بسیج کند. به عبارت دیگر ، حتی اگر چینی ها بتوانند تایوان را در یک حمله برقی اشغال کنند ، ایالات متحده ممکن است به عنوان یک بازیگر باقی بماند.

این واقعیت باید برای رئیس جمهور چین شی جینپینگ جدی باشد. با این حال ، بعید است که مورد توجه قرار گیرد. اعتماد به نفس بیش از حد منجر به همان مسیری می شود که نیروهای مانند تجدید نظر چین و روسیه. و اگر پکن از تبلیغات نظامی خود راضی باشد ، ممکن است با سرنوشت مشابهی روبرو شود.

پشت امنیت خاورمیانه ؛ آیا پکن یک بازیگر منفعل است یا یک واسطه واقعی؟

برای رهبران کشورهای خلیج فارس ، جنگ شش روزه بار دیگر ثابت کرد که فقط ایالات متحده می تواند حقایق میدانی را تغییر دهد. تلاش این کشورها برای بستن پکن تا حد زیادی براساس این ایده بود که واشنگتن علاقه خود را به منطقه کاهش داده است. با استفاده از این منطقه خلاء ، چین نقش واسطه گر در توافق بین عربستان سعودی و ایران و افتتاح سفارتخانه ها و پایان دادن به حملات وکالت به تأسیسات نفتی خلیج بصره ایفا کرد.

پکن این موفقیت را به عنوان نشانه ای از استعداد خود به عنوان واسطه ای بی طرف و نشانه اولین موفقیت بزرگ برای “ابتکار امنیت جهانی” توصیف کرد. این ابتکار متمرکز بر حمایت از حاکمیت دولت ها بود و به طور عمدی اختلافات غرب را در مورد حقوق و اصلاحات بشر به تصویب رساند. این توافق نامه نمادی از ورود رسمی چین به نقش یک بازیکن امنیتی در منطقه بود. نقشی که ابتدا با کار و سپس با دیپلماسی همراه است.

با این حال ، وقایع اخیر نشان داده اند که وعده های شکننده چین چقدر است. بدون شک ، پس از تهاجم حماس در تاریخ 9 اکتبر پکن ، نگرش لفاظی بر اسرائیل تا حد زیادی به عموم جهان عرب منعکس شد. با این حال ، گامر بزرگتر چین از سطح رسانه ها و مانورهای درام تجاوز نکرد. میزبانی در برابر گروه های فلسطینی هرگز به سربازان آنها منجر نشده است و ابتکارات مسالمت آمیز چین منجر به راه حل مشخص نشده است.

در همان زمان ، هنگامی که یمن حوثی ها از اواخر مسیر دریای سرخ جلوگیری کردند ، انتظار می رفت پایتخت منطقه در پکن مداخله کند. با این حال ، چین فقط راهی امن برای کشتی ها فراهم کرد و دیگران را مجبور به انتخاب مسیر آفریقا با هزینه های بیشتر کرد. ناوگان دریای چین حتی وقتی که حملات حوثی ها -ساالدر فراخوانده شد ، پاسخ نداد و این نشان داد که پکن به جای تأمین امنیت جمعی منطقه ، به دنبال منافع خود بود.

چین سالهاست که حدود 2 درصد از نفت خام ایران را خریداری می کند. در اصل ، انتقال کشتی ها به کشتی ها و پالایشگاه های کوچک برای غلبه بر تحریم ها ، و اغلب با تخفیف های مهم وارد می شود. در مقابل ، پکن در جامعه بین المللی دیپلماتیک دامنه به ایران دست یافت و طبق برخی شواهد ، سوخت موشک های بالستیک و برخی از هواپیماهای بدون سرنشین ایران. این توافق برای هر دو طرف سودآور بود: چین با ذخایر نفتی ارزان یک بازوی ضد آمریکایی در منطقه کسب کرد و از حمایت تهران پکن دریافت کرد. با این حال ، حمله اسرائیل دیپلماسی چینی را به طور منفعلانه مشاهده کرد و شکنندگی مشارکت را بر اساس تخفیف و انکار انجام داد.

دومینیکو شک و قمار ؛ قفل ایمنی پکن در تست تایوان

نتیجه چنین رویکردی تقویت درک او بود که چین تمایل به صحبت مؤثرتر از فعالیت جدی و مؤثر دارد. تحولات اخیر همچنین نشان داده است که ائتلاف چین -روسیه ، به رهبری پکن ، از نظر هماهنگی عملیاتی ، لجستیک و از همه مهمتر اعتماد سیاسی هنوز ضعیف است. رهبران خلیج فارس و پیام آزاد برای تایپه: با آغاز جنگ ، وعده های بزرگ چین و متحدین آن رنگارنگ هستند.

هشدار جدی در مورد این ضعف وجود دارد: هرگونه خصومت علیه تایوان ممکن است با پاسخ ایالات متحده روبرو شود. اگرچه ترامپ خود را به عنوان یک چهره مسالمت آمیز تعریف می کند ، اما وی نشان داد که قابلیت اطمینان ایالات متحده و منافع متحدینش در هنگام تهدید به قدرت نظامی تمایلی ندارند. این پیام برای چین مشخص است: حتی اگر واشنگتن در ابتدای بحران شک کند ، کنگره ، پنتاگون یا عموم مردم ممکن است باعث شود رئیس جمهور ایالات متحده در رئیس جمهور ایالات متحده مداخله کند.

اگرچه مبارزان G3 و واحدهای هواپیمای بدون سرنشین پیشرفته چینی هنوز سطح عملیاتی و اثبات شده نیروهای ایالات متحده و اسرائیلی را برابر نمی کنند ، اما بدون شک یک مزیت مهم نسبت به F-1 قدیمی و معجزه تایوان است. برای پکن ، هر تمرین جدید حلقه محاصره را در اطراف تایوان محکم می کند ، و هر سلاح جدید شکاف کیفی را با رقبای منطقه ای عمیق تر می کند. در دوئل بین سخت افزار و نیروی انسانی ، نشانه ای واضح مبنی بر اینکه این مقیاس به نفع چین سنگین تر می شود. اکنون چین انتخاب است.