ملیکا و مامک پژمان به خاطر جمشیدی با هم دعوا کردند

8




۱۵۶۰۱۷۲


14 نوامبر 1404 10:31

روز گذشته خواهر پژمان جمشیدی چند عکس از ملیکا پارسادوست شاکی پرونده پژمان منتشر کرد.

انتخابتو: روز گذشته خواهر پژمان جمشیدی چند عکس از ملیکا پارسادوست شاکی پرونده پژمان منتشر کرد. در حالی که این عکس ها ملیکا را در حال خوشگذرانی نشان می داد، برخی از کاربران این عکس ها را به گونه ای تفسیر کردند که ملیکا ادعای مادرش مبنی بر “افسرده بودن” خود را رد کرده است.

ملیکا پارسادوست شب گذشته با انتشار رسمی متنی در صفحه شخصی خود واکنش خود را ابراز کرد. پیش از این امین فردین نیز مدعی شده بود که ملیکا در گذشته با یک خواننده چنین رفتاری داشته است. این ادعایی بحث برانگیز بود و اثبات آن غیرممکن بود.

به هر حال، در ادامه نگاهی داریم به اتفاقات دیروز و دیشب و در ادامه دو یادداشت تحلیلی درباره ماجرا.

ابتدا به داستان مامک جمشیدی نگاه کنید، سپس به متن منتشر شده توسط ملیکا پارسادوست نگاه کنید و سپس دو یادداشت تحلیلی را بخوانید.

10

11

6

شهرازد همتی در یادداشتی درباره این ماجرا نوشت: این متن خشونت علیه زنان را بدون توجه به تصمیم طرفین توصیف می کند.

خواهر پژمان جمشیدی که متهم متجاوز به عنف که در مصاحبه خود گفته بود ۶ ماه است که از وضعیت روحی خوبی برخوردار نبوده، متهم به آزار و اذیت و تجاوز جنسی شده است، در مجموعه استوری های حاوی عکس های صفحه این دختر جوان، این سوال را مطرح می کند که اگر روحیه خوبی نداشته باشد چگونه خوش می گذراند.

صرف نظر از اینکه بین این دو نفر چه اتفاقی افتاده است، نظر شما در مورد قربانی تجاوز چیست؟ یک فرد افسرده چه می کند؟ آیا او زندگی خود را به طور کامل تعطیل می کند و در اتاق خود پنهان می شود؟ واکنش خواهر پژمان جمشیدی پس از خشونت جنسی و اساساً این گونه قضاوت ها درباره «ظاهر» یا «رفتار روزمره» زنان، بازتاب مکانیزم فرهنگی ریشه ای به نام «سرزنش قربانی» است.

در این منطق، به جای تمرکز بر خشونت و عامل آن، نگاه به بدن، لباس، رفتار و حتی احساسات قربانی زن معطوف می‌شود – گویی او باید دائماً نشانه‌هایی از «رنج» و «افسردگی» را داشته باشد تا قابل باور باشد.

جامعه مردسالار به طور کلی قربانی را بر اساس کلیشه های فرهنگی به عنوان «زن سرکوب شده، ساکت و گوشه نشین» تعریف می کند. اگر زنی در عکس هایش بخندد، سفر کند یا لبخند بزند، «اعتبار رنج او» زیر سوال می رود. این همان چیزی است که جودیت باتلر آن را “نظم هنجاری اندوه” می نامد. این بدان معنی است که فقط برخی از اشکال رنج مشروع هستند و فقط برخی از بدن ها سزاوار همدردی هستند. در نتیجه، زنانی که به جای انزوا سعی در بازسازی خود دارند، توسط همان جامعه به دروغگویی یا «ایفای نقش قربانی» متهم می شوند.

هیچ مدل واحدی برای پاسخ به پرخاشگری از منظر روانی اجتماعی وجود ندارد. قربانی ممکن است به طور متناوب بین انکار، عصبانیت، فرار، خنده عصبی یا حتی ظاهری آرام تغییر کند. بسیاری از زنان یاد می گیرند که ظاهر خود را حفظ کنند تا در یک جامعه قضاوت کننده زنده بمانند. آنچه از بیرون «زندگی عادی» به نظر می رسد در واقع یک مکانیسم دفاعی و تلاشی برای بازپس گیری کنترل بدن و دنیای خود است. به قول فمینیست های تروما، «بقا خود نوعی مقاومت است». وقتی یک زن قربانی تجاوز جنسی را بر اساس ظاهر یا سرگرمی‌اش قضاوت می‌کند، به‌ویژه در یک محیط عمومی، در واقع در درون سیستم مردسالارانه سلطه بازی می‌کند. بوردیو این را «خشونت نمادین» می نامد. خشونت بی سر و صدا و از طریق ارزش های درونی شده انجام می شود. چنین واکنش هایی به تداوم چرخه شرم و سکوت کمک می کند. این همان چرخه ای است که باعث می شود بسیاری از زنان هرگز درباره تجربه تجاوز جنسی خود صحبت نکنند.

گرفتن

به نظر می رسد این تصاویر متعلق به دختری است که شاکی پرونده پژمان جمشیدی است. مامک جمشیدی خواهر پژمان این مطالب را در صفحه اجتماعی خود منتشر کرد و با لحنی تحقیرآمیز ادعاهای منتسب به مادرش در مورد افسردگی دخترش را به سخره گرفت… مهم نیست که این تصاویر چگونه به دست خانم جمشیدی می رسد و نتیجه پرونده تشکیل شده علیه پژمان هر چه که باشد، این دعوای مجازی و به چالش کشیدن شاکی یا حتی به نظرم متهم، فقط شامل حال شاکی و یا حتی متهم نیستم. تصویر پژمان جمشیدی در خصوص جنجال های اخیر. در مورد احتمال و احتمال تجاوز یا اعمال جنسی افراطی نوشتم و از تعصب و حمایت بی چون و چرای بخشی از جامعه نسبت به افراد مشهور انتقاد کردم…

اگر خانم جمشیدی اظهارات خود را در واکنش به اظهارات مادر شاکی منتشر می کرد، شاید مادر صرفاً می خواست تغییر رفتار یا کاهش ملاقات دخترش را توصیف کند. طبیعی است که در اظهارات احساسی و مادرانه اش دقت قانونی و رسانه ای لازم را رعایت نکرده و حرف هایش اغراق آمیز بوده است… فکر می کنم خواهر آقای جمشیدی با انتشار این تصاویر اشتباه کرده و احتمال افسردگی و خانه نشینی شاکی را صرفاً به دلیل حضور در کنسرت یا مسافرت رد کرده است. بدیهی است که او به دلیل رابطه با برادرش مدافع است اما انتشار این تصاویر و نظرات حتی ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. به عنوان مثال، بسیاری از مردم ممکن است به این سوال فکر کنند: ظاهر و زندگی روزمره فردی که ادعا می کند مورد تجاوز قرار گرفته چگونه باید باشد تا دیگران او را باور کنند؟ آیا او باید خود را قربانی کند؟ میخوای خودکشی کنی؟ آیا باید گوشه ای از اتاق بنشیند و به دنبال داروی گیاهی آرامبخش و خواب آور بخورد؟

گورستان زادگاه همسرم گلی مملو از قبر دختران جوانی است که به دلیل فرار از ازدواج اجباری، افشای روابط عاشقانه خود با نوشتن نامه و یا به دلیل خشونت خانگی دست به خودکشی زده اند. پاسداری از غرور مردان قبیله، برافراشته نگه داشتن پرچم حفظ ناموس، زندگی هایی که خدای ناکرده زود به پایان رسید تا عفت زیر سوال نرود… واکنش مردمی که قربانیش را تا قبر می دویدند، حداقل کمی متقاعد شده بودند که فردی که خودش را به قتل رسانده بود، درد و ترس زیادی داشت… آیا خانم جمشیدی، که سال هاست در آن دختر زندگی می کند، چنین عکس العملی را انتظار داشت؟

یکی از دستاوردهای جامعه شناسی فمینیستی معاصر، تأکید آن بر «کارگزاری بازپس گیری» قربانی است. این آژانس می تواند حتی در کوچکترین اقدامات خود را نشان دهد: انتخاب لباس، مسافرت، لبخند زدن یا نوشتن در شبکه های اجتماعی. جامعه عموماً این تغییر ساختار را تحمل نمی کند. زیرا تصویر زن ساکت و شکسته را به عنوان الگوی مشروع رنج ترجیح می دهد. قربانی زن ممکن است در عین حال درد، عصبانی و زنده باشد.

رسول اسدزاده روزنامه نگار نیز نوشت: به نظر می رسد این تصاویر متعلق به دختری است که شاکی پرونده پژمان جمشیدی است. مامک جمشیدی خواهر پژمان این مطالب را در صفحه اجتماعی خود منتشر کرد و با لحنی تحقیرآمیز ادعاهای منتسب به مادرش در مورد افسردگی دخترش را به سخره گرفت… مهم نیست که این تصاویر چگونه به دست خانم جمشیدی می رسد و نتیجه پرونده تشکیل شده علیه پژمان هر چه که باشد، این دعوای مجازی و به چالش کشیدن شاکی یا حتی به نظرم متهم، فقط شامل حال شاکی و یا حتی متهم نیستم. تصویر پژمان جمشیدی در خصوص جنجال های اخیر. در مورد احتمال و احتمال تجاوز یا اعمال جنسی افراطی نوشتم و از تعصب و حمایت بی چون و چرای بخشی از جامعه نسبت به افراد مشهور انتقاد کردم…

photo_2025-11-05_10-22-06

اگر خانم جمشیدی اظهارات خود را در واکنش به اظهارات مادر شاکی منتشر می کرد، شاید مادر صرفاً می خواست تغییر رفتار یا کاهش ملاقات دخترش را توصیف کند. طبیعی است که در اظهارات احساسی و مادرانه اش دقت قانونی و رسانه ای لازم را رعایت نکرده و حرف هایش اغراق آمیز بوده است… فکر می کنم خواهر آقای جمشیدی با انتشار این تصاویر اشتباه کرده و احتمال افسردگی و خانه نشینی شاکی را صرفاً به دلیل حضور در کنسرت یا مسافرت رد کرده است. بدیهی است که او به دلیل رابطه با برادرش مدافع است اما انتشار این تصاویر و نظرات حتی ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد. به عنوان مثال، بسیاری از مردم ممکن است به این سوال فکر کنند: ظاهر و زندگی روزمره فردی که ادعا می کند مورد تجاوز قرار گرفته چگونه باید باشد تا دیگران او را باور کنند؟ آیا باید خودش را به آتش بکشد؟ میخوای خودکشی کنی؟ آیا باید گوشه ای از اتاق بنشیند و به دنبال داروی گیاهی آرامبخش و خواب آور بخورد؟

گورستان زادگاه همسرم گلی مملو از قبر دختران جوانی است که به دلیل فرار از ازدواج اجباری، افشای روابط عاشقانه خود با نوشتن نامه و یا به دلیل خشونت خانگی دست به خودکشی زده اند. پاسداری از غرور مردان قبیله، برافراشته نگه داشتن پرچم حفظ ناموس، زندگی هایی که خدای ناکرده زود به پایان رسید تا عفت زیر سوال نرود… واکنش مردمی که قربانیش را تا قبر می دویدند، حداقل کمی متقاعد شده بودند که فردی که خودش را به قتل رسانده بود، درد و ترس زیادی داشت… آیا خانم جمشیدی، که سال هاست در آن دختر زندگی می کند، چنین عکس العملی را انتظار داشت؟

به گزارش رسانه انتخابتو