داستانی از درد، خنده و حقیقت

داستانی از درد، خنده و حقیقت

در دوره‌ای که اکران‌های سینما که زیر بار فیلم‌های سطحی خمیده بودند و انعکاس‌ها جای خود را به خنده‌های مصنوعی می‌داد، «آقای زالو» با نام طنز و پیشینه کمدی‌محور کارگردانش، ساده و سبک تصور می‌شد. اما این فیلم کمدی نیست که شما را بخنداند، زخمی بر روح جامعه است. تراژدی عمیقی که طنز تلخ آن چیزی نیست جز نقاب برای واقعیتی بسیار خشن تر. خنده ای که در آن می بینیم در واقع فریادهای سرکوب شده سال های بی رحمانه است.

ژانر کمدی سیاه راوی درد است. دردی که با لبخند گفته می شود اما آرام آرام قلب مخاطب را می فشارد. «آقای زالو» این گونه است: روایتی سنجیده، یک سویه و حساب شده، اما در اعماق آن فریاد خاموشی از فروپاشی، درد، از دست دادن و شکست است. فیلمی است که با لبخند تماشاگر را وارد سالن می کند و در پایان با دلی غمگین و چشمانی غمگین از سالن خارج می شود.
اینجاست که باید قدر مهران احمدی را دانست. او می توانست راه آسان پوچی معمولی را طی کند، اما انتخابش بر خلاف روند سطحی سینما بود. اگرچه برای برخی تلخ و ناخوشایند بود، اما جرأت کرد حقایقی را که دیگر قابل کتمان نبود از دل سال های گذشته بیرون بکشد. به ما یادآوری کرد که اشتباهات دیروز ما را به امروز رساند. و نادیده گرفتن آنها چیزی را تغییر نمی دهد.

تماشاگر پس از تماشای «آقای زالو» تئاتر را تنها نمی گذارد. درک جدیدی را با خود به ارمغان می آورد. درک جامعه، انسانیت، دروغ و ریا، نقابی که چهره حقیقت را پنهان می کند. شخصیت‌هایی مانند «محمد» و «منوچهار» آیینه‌هایی هستند که مخاطب را تشویق می‌کنند تا سره را از ناصره بشناسند. صداقت از خودنمایی، پاکی از خودنمایی.

خلق قهرمان در سینما کار آسانی نیست. قهرمان واقعی همیشه کسی نیست که برنده می شود. گاهی قهرمان آن است که در تاریکی می ماند، در آخرین لحظه قد بلند می ایستد، بی صدا و بی صدا می ایستد، می سوزد و خم نمی شود. اگرچه قهرمان مستر زالو ممکن است پایان تلخی داشته باشد، اما میراث او در روح بیننده نقش بسته است. در «آقای زالو» چنین قهرمانی وجود دارد; راز، ساکت اما همیشه به یاد ماندنی…

«مهران احمدی» به آقای زالو می گوید فیلم را ببینید اما فقط نبینید!

۵۹۲۴۴

گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین