داستان دزدی فرانسوی ها از اموال آفریقایی; از مجسمه تا دختر/ روح آفریقا از تنه درخت بیرون آمد

داستان دزدی فرانسوی ها از اموال آفریقایی از مجسمه تا

امید بی مورد: نمایش فیلم؛ در سینماهای فرانسه با استقبال خوبی مواجه شد. همچنین نسخه جهانی; در زمستان شروع می شود. سایر اخبار؛ انتخاب این اثر به عنوان نماینده سنگال; در مراسم اسکار بود. این فیلم توسط سه تهیه کننده از سنگال، بنین و فرانسه ساخته شده است. بنابراین، حدس و گمان در مورد بازنمایی فیلم; آنها از کشورهای ذکر شده بودند.

شاید در این میان جمهوری بنین بتواند با چنین فیلم خلاقانه ای شانس خود را در بزرگترین جشنواره فیلم جهان امتحان کند. اما فال؛ نام خود را از سرزمین کارگردان (سنگال) گرفته است. بنین (کشور سابق داهومی) در سال 1904 توسط فرانسوی ها اشغال شد. این کشور قدیمی؛ در سال 1960 از استعمار فرانسه رهایی یافت. و با نام جمهوری بنین استقلال یافت. فیلم داهومی; به کارگردانی ماتی دیوپ، برشی هنری; برگرفته از تاریخ این کشور است.

داستان و داستان فیلم

فیلم; تقریباً 26 اثر هنری آفریقایی از داهومی. (1600-1904) دوره. این اشیاء هنری; دزدیده شده توسط فرانسوی ها (دوره استعماری)؛ اکنون گنج؛ تا کشور آفریقایی باستانی (داهومی/جمهوری بنین کنونی) امتداد دارد. بنین، در غرب آفریقا؛ از زمان های بسیار قدیم؛ او در صنایع دستی و هنرهای تجسمی شهرت داشت.
پرتغالی، بریتانیایی و غیره گردشگران از ارزش مجسمه های این کشور صحبت کردند. کتاب از قرن 15 تا 17; پر از توصیف مجسمه های این سرزمین است. البته اشیاء هنری فیلم عبارتند از؛ چند مجسمه از این نوع؛ این موارد عبارتند از: اکثر آثار به سبک «فیگوراتیو» هستند. مجسمه هایی به سبک صنایع دستی; و ریشه های آن به ده ها هزار سال پیش در آفریقا برمی گردد. همچنین کشور داهومی; در دنیای قبل از استعمار؛ این شهر به داشتن بزرگترین ارتش زنان در جهان معروف بود.

این قدرت مردمی; برای پیشگیری؛ از دزدی و قاچاق دختران ایجاد شده است. دخترانی که توسط گروه های مافیایی خارجی ربوده شده اند. یا بی اختیاری داخلی؛ و به عنوان برده به اروپایی ها فروخته شدند. آنها جمعیتی به نام نیرو مینو (ارتش مادران) هستند. متشکل از 3 هزار کماندوی محلی؛ در راس ارتش؛ تعداد آنها به چند هزار نفر می رسید.
شهرت نیروی مینو؛ این نیز به استعمار مربوط می شود. زیرا؛ این ارتش زنان است. مهاجمان زمین گیر در بنین؛ آنها ضربات مهلکی هستند (چون بر شرایط آب و هوایی تسلط دارند). آنها به ارتش فرانسه حمله کردند. اما در نهایت؛ پس از دو جنگ طولانی و فرسوده؛ آنها قافیه را به استعمارگران مسلح با تفنگ و توپ باختند. پانزده هزار نفر؛ کشتند؛ و سرزمین داهومی. به عنوان بخشی از آفریقای غربی فرانسه؛ زیر چکمه های استعمار افتادید. قطعا؛ متی دیویت؛ وارد این لایه جمعی شوید. تاریخ مشخص نشده است. چون در فکر گویندگی فیلم داهومی است! ایده ای که در ادامه تجربه غرورآفرین قبلی او در عرصه بیان سینمایی (آتلانتیک-2019) است.

اقیانوس اطلس؛ تا دقیقه 90 گزینه اصلی نخل طلای کن بود. در نهایت؛ جایزه بزرگ هیئت داوران به کارگردان؛ بسیاری از منتقدان آورده اند; همان جایزه هنری معتبر؛ آنها آن را یک رویداد نادر توصیف کردند. یک دختر جوان سیاه پوست 35 ساله; مهمترین جایزه؛ بعد از نخل، طلا را می گرفت. رویدادی که برای اولین بار برگزار شد؛ این اتفاق در تاریخ سینما نیز افتاده است. با این حال؛ با الهام از ارتش زنان بنین؛ در فیلم پلنگ سیاه (تهیه کننده رایان کوگلر) با گروهی از ستاره های سیاه پوست دنیای سینما ساخته شد. این فیلم؛ همچنین با واکنش های مثبت منتقدان مواجه شد.

* طنین رئالیسم جادویی آفریقایی. در گوش زمان

فیلم داهومی حداقل شامل سه نوع صدا در بافت روایی خود است. گنجانده شده است. اول؛ بحث و گفتگوی دانشجویان دانشگاه “ابومی کالوی”. با وجود؛ شکل عینی روایت مستند است; اما برداشت ذهنی از این; این نمادین است. خوب دانش آموزان، نماد طبقه نخبگان و نماینده؛ جامعه بنین دارای لایه های گسترده ای است. به گفته این صدای جمعی؛ 7 هزار اثر هنری؛ دزدیده شده از جمهوری بنین اما تنها 26 مورد; به کشورش بازگشت.

یکی دیگر از لایه‌های روایی فیلم، آرشیو است. این روایت؛ تصاویر دوربین های امنیتی در موزه Quai Branly. و کاخ مارینا (کوتونو). هدف کارگردان از آوردن تصاویر از دوربین های موزه، مشارکت دادن مخاطب در داستان فیلم است.
با این حال؛ صدای مرکزی که همه این روایت ها را خلاصه می کند، صدای خود مجسمه است. شما به سادگی نمی توانید؛ اسمش را بگذارید بیان مجسمه! زیرا این داستان رئالیسم جادویی است. حدیث روح روح است! روح در بدن چوبی مجسمه آفریقایی صحبت می کند. یا صدای پادشاه گزو! گویی احضار شده است؛ و از محیط چوب; یا درخت آفریقایی برای بازماندگان. واقعه را می گوید.

شناخت نمادشناسی چوب، مجسمه و درخت (به عنوان یک مفهوم آیینی) تاثیر بسزایی دارد. این دیدگاه؛ همانطور که در جهت خانم دیوپ بحث کردیم، او بررسی کرد. با این حال؛ چیزهایی که او در بیان بصری خود کشف می کند. محتوای روایت یک روح است. او این بیان ذهنی را در فیلم آتلانتیک نیز تجربه کرد; و موفقیت بزرگی بود.
مشابه این شایعه؛ در تاریخ ادبیات؛ سینما هم سابقه دارد. شاید آغاز ژانر مدرن؛ با رمانی مثل «پدرو پارامو» از خوان رولفو. توصیف یک فرد متوفی؛ از دهکده ای مرموز (کومالا) که محل سکونت هم هست. آنها مردند؛ همچنین در سینما؛ خاطرات کشیش روستا (رابرت برسون) یک راوی مرده دارد. یا نمونه های بعدی؛ “حس ششم”؛ M. این نایت شیامالان است. فیلم «دیگران» به کارگردانی الخاندرو آمنا بار; همچنین با بازی نیکول کیدمن; نمونه معروف دیگری است. ترمینال؛ داهومی کدام کارگردان را مد نظر دارد؟ با کارهای قبلی تفاوت زیادی دارد.
تا حدودی به ادبیات آمریکای لاتین نزدیک است، اما فقط روایت است. نه به همان سبک. به عنوان مثال، این ممکن است: در داستانی از مارکس؛ سه روز پروانه زرد، بگذار باران ببارد! این فقط برای مخاطب محلی منطقی است. خوب مردم همان روستای “ماکوندو” مارکز; چیزی شبیه این؛ آنها در آنجا معتقدند. یا منطقه آمریکای لاتین چنین ایده ای است. وارد حوزه فانتزی می شود.
اما متی دیوپ; به نوعی روایت معتقد است; این ممکن است در چارچوب واقعیت باشد. او آن را توجیه کرد و آن را باورپذیر کرد. فیلم قبلی او؛ «آتلانتیک» چنین حال و هوایی دارد. کارفرمایان برخی از کارگران جوان (از سواحل داکار) حقوق آنها را نمی دهند. سلیمان؛ او یکی از همین جوانان است. مشکل از دو جهت است. چون نامزدش (آدا) مجبور است؛ با شخص دیگری؛ برای ازدواج

داستان دزدان فرانسوی از اموال آفریقایی; از مجسمه تا کنیز/ روح آفریقا از تنه درخت بیرون آمد

در نهایت؛ جوانان؛ با قایق؛ آنها از اقیانوس اطلس مهاجرت می کنند. قایق در حال غرق شدن است؛ و همه می میرند. اما روح این جوانان؛ آنها به ساحل داکار برمی گردند. تا حقوق او؛ دریافت از یک کارفرمای ظالم علاوه بر این؛ ارواح از دریا بازگشتند. مراسم ازدواج اجباری نامزد سلیمان (آدا) هرج و مرج ایجاد می کند.
به گفته دیوپ؛ این شکل بیان محدودیت های تخیل را از بین می برد; زیرا؛ جوانان؛ آنها در دریا مردند. به همین دلیل است که آن را به عنوان مقبره ندارند; آنها به نوعی سیال هستند. و می توانند به هر کجای دنیا بروند. خوب این برداشت ذهنی را می توان در منطق عینی و واقعی روایت گنجاند. به همین دلیل؛ مرزهای فانتزی در حال حذف شدن است. به شکل سینمایی هم هست. با الهام از فیلم «مه» جان کارپنتر. داستان مرد شهری; کسانی که مقصر هستند پس ارواح؛ آنها به شهر می آیند تا آنها را عذاب دهند.

نیازی به گفتن نیست؛ این سبک روایی، رمان شاهکار نویسنده بزرگ دنیای سیاه (تونی موریسون) را برای ما زنده می کند. داستان یک مادر سیاه پوست؛ ترس از سرنوشت اجتناب ناپذیر برده داری؛ فرزندش را می کشد؛ تا اینکه روزی سرنوشت مادر؛ برای کودک تکرار نکنید. زن سیاه پوست؛ این کودک بی نام؛ او فقط می خواند (عاشق). برخی از منتقدان آمریکایی بر این باورند. در مورد داستان این کودک؛ در رمان؛ توضیح داده شده است؛ این صدای راوی (مادر قاتل) نیست. بلکه صدای فرزند خود نوزاد مقتول است. از گلوی مادرش؛ صحبت می کند؛ و بیوگرافی خوش را از منظر سوم شخص می گوید!

داستان دزدان فرانسوی از اموال آفریقایی; از مجسمه تا کنیز/ روح آفریقا از تنه درخت بیرون آمد

رازهای یک کارگردان بزرگ

اول، ظرافت کار دیوپ؛ روشی برای کارگردانی نمایش عروسکی است. بنابراین، او مجسمه را دراماتیزه کرد. از مجسمه مانند یک بازیگر; یا عروسک گردان حرفه ای یک نمایش را به عهده می گیرد. بنابراین، مجسمه های چوبی; او بازی باشکوه خود را در نقش شخصیت اول فیلم به نمایش می گذارد. موضع مجسمه Gezo در قاب، صداگذاری بالغ، لحن شاعرانه، یادآور مهمان نوازی. و رویای بازگشت به وطن… سرشار از خلاقیت فنی و شنیداری و بصری.

مکنزی اورسل نویسنده هائیتی این بخش‌های فیلمنامه را نوشته است. گفتار متنی نیز؛ این از اوست صدای او بلند و پرطنین است. شما از شکل چوبی مجسمه در فضا می پیچید. مجسمه؛ از همان لحظه ای که در انبار موزه پاریس دفن شد، می گوید; یا خاطراتی که از آفریقا به گوشه تاریک این انبار مرگبار آورده است. و سرانجام شاعرانه از بازگشت به دیار آفتاب سوزان می سراید.
اما این زیبایی‌های محرک یک بحث هستند، چارچوب و ایده‌ی زیربنای کادربندی بحث دیگری است. و این مهمتر است. بنابراین کالبد شکافی هویت مجسمه ابعاد مختلفی به خود می گیرد. ماتیاس دیوپ; او هنگام معرفی هویت خود از دو خط فکری استفاده می کند. موقعیت اول؛ تفکر بومی یک باور محلی و گسترده در آفریقا است. این اعتقاد ریشه مذهبی دارد. مردم این کشور؛ برای درخت احترام خاصی قائل هستند. این احترام؛ این به وضوح در سبک مجسمه سازی این قاره دیده می شود.

مورخان تاریخ مجسمه سازی آفریقا را (با توجه به آثار کشف شده) هفتاد هزار سال می پذیرند. مواد اصلی نیز؛ همانطور که گفته شد از چوب ساخته شده است. با این حال، در بیشتر موارد هنرمند; با ظرافت خاصی بدون هیچ دخالتی تنه اصلی درخت را ترک کرد. این موضوع؛ ناشی از باور مذهبی این منطقه است. زیرا؛ ضربه زدن با تیغ یا تبر به تنه درخت گناه محسوب می شود. مانند در مجسمه پادشاه داهومی; این ویژگی در دسترس است. نقشه هایی که گارگردان از او دریافت کرده، تنه سالم درخت را نشان می دهد که ارتفاع مجسمه را تشکیل می دهد. این رویکرد؛ تکنیک نشانگر تناسب صحیح؛ و باورهای محلی منطقه.

داستان دزدان فرانسوی از اموال آفریقایی; از مجسمه تا کنیز/ روح آفریقا از تنه درخت بیرون آمد

ماتیاس دیوپ; مدیر

وضعیت دوم؛ باور شکل گرفته، تصور جهانی؛ یا جهانی به عملکرد در آفریقا و عناصر و اهداف اجرا مربوط می شود. این برداشت از نوشته های مسافران جهان (به ویژه پرتغالی) ناشی می شود. مردم این قاره می گویند؛ باور کنید یا نه؛ یا به فتیشیسم اعتقاد دارند. فتیشیسم؛ اعتقاد به وجود قدرت ماوراء طبیعی؛ در حوادث طبیعی؛ یا ساخته دست بشر درختان، گیاهان، چوب خشک و غیره از مواد مذکور؛ به نظر می رسد که آفریقایی ها نیز مراسم و مناسک را در نظر می گیرند. از این اشیا و مجسمه ها بسیار استفاده می شد. البته غربی ها; با عناوینی مانند؛ این اشیاء عبارتند از طلسم، افسون و غیره. ذکر شده است. با این حال، کارگردان؛ از هر دو طرز تفکر؛ و اعتقاد به عناصر فرهنگی سود بخشید. موقعیت اول؛ او از آن به عنوان خمیر مایه برای توصیف مجسمه استفاده می کند. از باور دوم؛ برای روایتی دو طرفه وام می گیرد.

۵۷۵۷

گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین