داستان رهبر انقلابی و آیت الله هاشمی

داستان رهبر انقلابی و آیت الله هاشمی








داستان رهبر انقلابی و آیت الله هاشمی


خاطرات آیت الله هاشمی: آقای سید 15:30[شیرازی] آمد وی از پذیرش تقسیم خاک خودداری کرد و عملیات خود را توضیح داد.







آیت الله هاشمی رافسانجانی در تاریخ 5 ژوئن به یاد “امید و اضطراب” نوشت:

من از ساعت 8 صبح در دفتر کار خود کار خود را انجام دادم. در دفتر آقای آیت الله علی خانی ، ما با فرماندهان IRGC جلسه‌ای داشتیم تا برنامه های وی را در مورد آینده جنگ بررسی کنیم. پس از عمل BADR ، به ما اختصاص یافتیم تا برنامه های آنها را بیاوریم. آنها چند سال دیگر انجام داده اند و بیماریهای بدی هستند که به نیروهای بزرگ انسانی و مالی نیاز دارد و به نظر می رسد آنها برنامه های طولانی مدت هستند. ما برنامه های آنها را به طرز دردناکی رد کردیم و به آنها گفتیم که باید با امکانات موجود بجنگیم. آنها پیشنهاد ادغام با ارتش را رد کردند و همچنین پیشنهاد کردند که زمین را بین ارتش و IRGC برای کار بیشتر تقسیم کند.

بعد از ظهر ، سه و نیم ، آقای سید[شیرازی] آمد وی از تقسیم زمین خودداری کرد و عملیات خود را اعلام کرد. عصر هیئت مدیره[مجلس] ما آن را داریم بعد از جلسه ، مشکلات جنگ را مطرح کردم. سرآشپزهای افطار میهمانان من در پارلمان بودند. ما در مورد جنگ در مورد آنها بحث کردیم. ما مجبور شدیم برنامه ماهیگیران را تصویب کنیم و از امام خوشحال شویم که سپاه را مجبور به اطاعت کند.

اوضاع قرمز و ساکت بود ، اما دشمن به تهران نرسید. شب ها در خانه خوابیدم و طلوع آفتاب را تنها گذراندم. سرهنگ [هوشنگ]ستایش [فرمانده نیروی هوایی] آزمون موشکی استاندارد اعلام کرده است که در صورت تکمیل این یک نقطه عطف است.

نقل قول از اخبار آنلاین