عبدالرسزا خزی ؛ دریاچه Elimalat Mazandaran زمانی بخشی از میراث طبیعی این سرزمین و پایتخت عمومی بود. در جنگل استراحت کنید ، نفس بکشید و مکانی برای بلیط. اما امروز؟ اکنون برای به دست آوردن این کار باید چندین فیلتر مالی و کنترل را تصویب کنید. اتومبیل های شخصی را کنار بگذارید ، چند صد هزار بسته تومان به نام “بسته رفاه” را پیدا کنید. برای مکرر یا بدون بدترین امکاناتی که ممکن است.
بودن یک دریاچه رایگان در همان زمان نشانه مدیریت یا لمس دولت نیست. این فقط چیزی را نشان می دهد: خالی کردن جیب های مردم در زیر پرچم محافظت از طبیعت. از همه بدتر ، چرا وقتی از مقامات می پرسید؟ شما هیچ پاسخی غیر از شعار ندارید. طبیعت بدون پاسخ به کیفیت خدمات یا حقوق عمومی فروخته می شود.
امروز دیگر کشور شمالی گردشگری نیست. مزارع معدن فاکتورهای کوچک هستند. هر روستا دارای یک دروازه است ، یک کارت خوان هر آبشار دارد. لبخند طبیعت در پشت چاه ناپدید می شود. تجربه سفر ، تست برای تصاویر کوچک: کثیف و گران تر از برنامه های شکسته هتل. مقامات محلی و منطقه ای فقط یک چیز را می دانند: در همه چیز ، نصب ، بسته شدن و قیمت گذاری ، حتی تنفس.
و به هر حال ، هیچ کس جواب نمی دهد. مردم سال گذشته می پرسند و چرا امسال رایگان است؟ آنها می شنوند: بخش خصوصی رسیده است! کدام بخش خصوصی؟ کدام سرمایه گذاری؟ کدام بازسازی؟ آیا کسی جرات نامگذاری یا انتشار قراردادها را دارد؟ آنها طبیعت گروگان را گرفتند و چیزی به او ندادند. چه امنیتی ، بدون تسهیلات ، بدون احترامی.
حقیقت این است که این شکل از گردشگری “مدیریت” نیست ، نه “عرضه”. اگر هدف کسب درآمد است ، صادق باشید. بسته ورودی Multi -Milyon را برای کل شمال قرار دهید تا مردم بتوانند ابتدا وظایف خود را بدانند. اینقدر از مردم ، یک قطعه ، یک درخت و یک سنگ درآمد کسب نکنید. اگر کاری نکردید ، چیزی را خراب نکنید.
اگر این گرایش را “گردشگری” می نامید ، بیایید آن را “زورگویی مدرن” بنامیم. طبیعت ، فاکتورها با دیوارها وجود دارد ، و شما همه چیز را برای هر چیزی می خواهید. این همان چیزی است که عدالت ، بدون توسعه ، بدون مدیریت منبع. این فقط در لباس رسمی غیرمسئولانه است.
طبیعت در حال فروش نیست. اگر حوصله ندارید ، حداقل لکه دار نشوید.
ارسال پاسخ