در نجیب

در نجیب

دو دیدگاه در مورد اینکه آیا این هنرمند با سانسور یا تنگناهای اجتماعی روبرو است ، وجود دارد. یکی یک هنرمند ترکی است که در حال کار و بازگشت به خانه است. و او دیگر تحت هیچ شرایطی متوقف ، ایجاد و زندگی نخواهد کرد. تصمیم هر هنرمند برای کار زیبا و قابل ستایش است ، اما اولین شکل این قرار گرفتن در معرض پوپولیستی در جامعه محبوب تر و محبوب تر است. اگر کسی با چیزهای مختلف و افکار تحصیل کند و پنجره را پشت سر بگذارد ، قسمت پایین پنجره منتظر هیجان تماشای او در حال سقوط و سپس رفتن به کار و زندگی است. شاید اگر او در مقابل هنرمند و خانه داران جامعه ای را تشویق نکرده و خانه ای را تشویق نکرده باشد ، خانه ای را در هر صورت ایجاد و ایجاد کرده باشد.

پس از جنبش سین ، بسیاری از هنرمندان تحت تأثیر رسانه های سوزاندن هیزم قرار گرفتند. و با تشویق این “پایین پنجره” آنها کار خود را متوقف کردند و تصمیم گرفتند که کاملاً رعایت شده است. آنها سرزمین Khosrow هستند ، اما آرزو می کنم که آنها بتوانند درباره آنچه در هنر اتفاق می افتد اظهار نظر کنند. موج فیلم های منزجر کننده که در سالهای پس از اعتراض 1401 در این کشور منتشر شد ، نتیجه این غیبت است. و آنچه در چند سال گذشته فاجعه بار تر شده است ، فاجعه بار تر است.

“هر تخریب عدم وجود یک انسان است ؛ یعنی حضور یک انسان.” آیا از خودمان پرسیده ایم که در این دنیا خانه و دستان ما است؟ چرا این روزها سینما و موسیقی در حال ناسازگاری هستند؟

مدت کوتاهی پیش ، اثری که شبیه نسخه ای از یکی از کارهای صحنه کیهان کالور بود که در تالار Wahdat اجرا شد ، در اینستاگرام منتشر شد. وقتی پرونده صوتی آن کنسرت را دنبال کردم ، عکسی پیدا کردم و آن را به همراه عکس برای یک دوست ارسال کردم. “لعنتی! ما به چه کنسرت هایی می رفتیم؟ برای این کنسرت ها چه نوع انتقادی دریافت کردیم ؛ اما امروز چه؟” او پاسخ داد.

بله ، این چهارمین سال بود ، پس از روزهای آتشین ، اما هیچ کس کیهان کالور ، حسین آلیزاد و شاهرام نظری را مقصر دانست که به دلیل عدم حضور در کنار مردم نبودند. همه در کنسرت و فعالیت بودند. حتی پروفسور محمد رضا شجاریان به دنبال مجوز کنسرت بود. هیچ کس ممنوع یا متهم به رفتن به ایران نبود. اما امروز ، موسیقی این سرزمین ها سالهاست که روی صحنه نمی رود. ابزار Kalhor و Alizadeh در اروپا و آمریکا ظاهر می شود ، و ما ، افرادی که با تشنگی ، جنگ ، جنگ و تحریم ها و تحریم ها سر و کار دارند ، باید از رسانه های آتش نشانی و جامعه “پنجره پایین” برای زخم ها و فلش های بی رحمانه آلیزاده تشکر کنیم.

با توجه به زندگی Nasir Tahavai عزیز ؛ ما نمی توانیم با عقاید آنها موافق باشیم. می توان آن را رها کرد ، می توان آن را کار کرد ، می تواند ایجاد شود ، می توان آن را ایجاد کرد ، و روحهای تشنه هنر می توانند سیراب شوند ، و این هنر آزاد کننده است.

5959

گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین