رویکرد چین به جنگ اسرائیل -ایران چیست؟

رویکرد چین به جنگ اسرائیل -ایران چیست؟


پاسخ این سؤال هم به استراتژی در خاورمیانه و هم یک تحلیل دوگانه نیاز دارد که باید شامل یک رقابت استراتژیک گسترده تر با ایالات متحده باشد. در نگاه اول ، به نظر می رسد اسرائیل ارتباط چندانی با چین ندارد. با این حال ، این درگیری می تواند کمربند و برنامه جهانی جاده ، امنیت انرژی چین و حتی رقابت چین را مختل کند ، به عبارت دیگر ، منافع چین در معرض خطر است.

استراتژی چین در خاورمیانه عمدتاً بر تأمین امنیت انرژی متمرکز است. زیرا چین تا حد زیادی به واردات نفت از کشورهای خلیج فارس و ایران وابسته است. اولویت دوم منافع اقتصادی چین در منطقه ؛ به ویژه ، اجرای پروژه های پروژه Kemer و Road و سرانجام همکاری سیاسی با کشورهای عرب و ایران که به دو هدف اول خدمت می کنند. بدیهی است ، اگر چین به نفت خاورمیانه وابسته نباشد و نیازی به انتقال ظرفیت صنعتی به علاوه به منطقه نداشته باشد ، حفظ روابط نزدیک با خاورمیانه یا واسطه بین ایران و عربستان سعودی کمتر انگیزه خواهد بود. اگرچه چین پس از جنگ اوکراین ، میزان مصرف نفت را از روسیه افزایش داده است ، اما بیشتر ذخایر نفتی هنوز از خاورمیانه تأمین می شود. اگر آتش بس نقض شده و درگیری ها گسترش یابد ، پروژه های جاده ای در چین و خاورمیانه به ناچار تأثیر می گذارد. در دهه گذشته ، پروژه کمربند و جاده در خاورمیانه پیشرفت چشمگیری داشته و از بسیاری از مناطق دیگر فراتر رفته است. کاهش همکاری های جنگ و حتی توقف مستقیم به صادرات و اقتصاد چین آسیب می رساند.

با این حال ، این سناریو بدترین نتیجه برای پکن نیست. بزرگترین نگرانی چین پروژه تغییر رژیم از ایالات متحده و اسرائیل است. در صورت بروز چنین تغییری ، سرمایه گذاری ها و توافق هایی که چین برای چندین دهه در ایران ایجاد کرده است می تواند از بین برود ، و این امر قیام طولانی مدت پکن را تأیید می کند.

هماهنگی فعلی پکن با ایران روابط چین با اسرائیل را مجبور کرد. هرگونه تهدیدی برای این تراز احتمالاً توسط چین به حاشیه رانده خواهد شد ، که این یک ضربه بزرگ برای موضع چین نه تنها در ایران بلکه در خاورمیانه خواهد بود. از نظر استراتژی خاورمیانه ، چین نمی خواهد این جنگ تشدید شود و به ویژه به یک درگیری منطقه ای کاملاً تحت پوشش تبدیل شود. ثبات و ثبات منطقه ای چین و خواسته های ایالات متحده برای محکوم کردن حملات ایران به ایران نه تنها اخلاقی بلکه یک نگرانی واقعی برای پکن است.

از طرف دیگر ، تأثیر درگیری اسرائیل بر روابط چین و US دیده می شود. اهمیت پیروزی در این رقابت ممکن است بر استراتژی منطقه ای چین حاکم باشد. اگر تشدید درگیری به پکن کمک کند تا در برابر تأثیر ایالات متحده مقاومت کند ، چین ممکن است تمایل به تحمل یا حتی پشتیبانی از تشدید محدود باشد. حتی اگر قیمت ضرر اقتصادی کوتاه مدت ؛ این شبیه به کاری است که ایالات متحده برای حمایت از اسرائیل انجام داده است.

محققانی مانند جان میرسامر استدلال کردند که چین به نفع ایالات متحده در ایالات متحده در ایالات متحده است. در مصاحبه اخیر ، میرسامر از دولت اسرائیل و ترامپ به دلیل تقویت بحران انتقاد کرد. وی تصریح کرد: ایالات متحده با تهدید استراتژیک بزرگتر از چین روبرو است و باید منابع خود را در شرق آسیا به شکلی که در خلیج ایران هدر نرفت ، شدت بخشد.

واشنگتن قصد داشت ناوگان دریا و هوا را از خلیج فارس به شرق آسیا منتقل کند ، اما تنش های اسرائیل به یک ناو هواپیمابر و بمب افکن به خلیج فارس بازگشت. یک جنگ منطقه ای گسترده تر ایالات متحده را وادار می کند تا منابع نظامی بیشتری را نسبت به آسیای شرقی ، برای کاهش ذخایر مهمات و تضعیف توانایی وخیم تر شدن در برابر چین ، انتقال دهد. به گفته میرسیمر ، تحولات در خاورمیانه به وضوح در ایالات متحده آمریکا نیست.

اگر تنش ها درگیری را گسترش دهد ، ایالات متحده ممکن است نیروها را به خود جلب کند و از حضور آنها در شرق آسیا جلوگیری کند ، بنابراین توانایی ایالات متحده در رقابت با چین را تضعیف می کند. اما آنچه به آمریکا آسیب می رساند لازم نیست در چین باشد. برای تعیین منطق میرسامر ، غلظت درگیری باید همراه با ادغام دولت فعلی ایران و حفظ توانایی ایران در ادامه مبارزات نظامی طولانی مدت خود باشد.

در غیر این صورت ، مشخص نیست که آیا تولید تغییر دشمن چالش برانگیز برای ایالات متحده خواهد بود یا خیر. از طرف دیگر ، مشخص نیست که منابع نظامی ترامپ قادر به مقابله با طولانی مدت نخواهد بود. اگر درگیری اسرائیل از پکن بخواهد چیزی مانند “II افغانستان” باشد و ایالات متحده را در بر بگیرد ، ایران باید مقاومت نظامی خود را حفظ کند. تأیید این احتمال نیاز به کمک مستقیم یا نظامی به واسطه هایی مانند پاکستان یا صنعت دفاع نظامی دارد. اگرچه هیچ پشتیبانی نظامی باز از پکن وجود ندارد ، اما احتمالاً کمک های مخفی باعث تقویت اثر خودی ایران می شود.

به طور خلاصه ، برای کاهش فشار استراتژیک ایالات متحده در شرق آسیا ، پکن ممکن است تشدید محدود درگیری اسرائیل را ببیند. با این حال ، این تنها گزینه تغییر هورموز ایران و گزینه تغییر رژیم ایالات متحده و اسرائیل نیست. اگر درگیری دوباره شروع شود ، پیش بینی نقطه توقف دشوار است. با این حال ، موضع پکن با تناقضات روبرو است. اما خواسته های چین برای آتش بس حداقل کمی صادقانه است.

تاکنون ، پکن به وضوح نگرش خود را نسبت به آخرین درگیری بیان کرده است. در آستانه قزاقستان ، در اجلاس اخیر چین و آسیای میانه ، رئیس جمهور چین شی جینپینگ با شورت میرزیاف ، رئیس جمهور ازبک ، این موضوع را به دستور کار آورد و اقدامات نظامی اسرائیل را برای تغذیه تنش های منطقه ای محکوم کرد. این شی همچنین با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه در مورد درگیری ها صحبت کرد و از هر دو طرف خواستار شد ، به ویژه اسرائیل برای کاهش تنش ها و بازگشت به کانال های دیپلماتیک.

وزیر امور خارجه چین با همكاران ایران و اسرائیل و سایر وزرای خارجی در خاورمیانه صحبت كرد و به شدت از اسرائیل انتقاد كرد. راهنمای وزیر امور خارجه اسرائیل ، سار گفت كه حمله اسرائیل به ایران نقض قوانین بین المللی است. پکن همچنین اعتصابات هوایی ایالات متحده را به مناطق هسته ای ایالات متحده به شدت محکوم کرد.

پیام پکن واضح بود: او با ایران دیپلماتیک بود ، اسرائیل و ایالات متحده را محکوم می کرد و خواستار محدودیت برای جلوگیری از بی ثباتی گسترده تر منطقه ای شد. با این حال ، در عین حال ، او در تلاش است تا از جنگ کامل جلوگیری کند و بازگشت به دیپلماسی را ترغیب کند. اگرچه برخی از چین خواستار تشدید هستند ، اما تأکید مداوم پکن بر صلح. به ویژه ، نسل چینی و برنامه جاده ای و ایمنی نفت مورد توجه قرار می گیرند ، حداقل نشان می دهد که پکن نمی خواهد کنترل درگیری را ببیند.