در تاریخ هر باشگاه ، برخی از نام های روشن و برخی دیگر به عنوان نمادی از روزهای تاریک خود ثبت می شوند.
بالا: در تاریخ هر باشگاه ، برخی از نام های روشن و برخی دیگر به عنوان نمادی از روزهای تاریک خود ثبت می شوند. در دهه گذشته ، استقلال با این همه افتخار و ستاره چهره هایی را دیده است که نه تنها افتخار را ایجاد می کند ، بلکه تنها چیزی که برای هواداران در هواداران باقی مانده بود شجاعت ، کشش داخلی و پشیمانی بود.
دیشب ، او دوباره این زخم ها را رد کرد. از چشم روزبه به زمین و زمان برای تجزیه و نارسایی های پرتاب استفاده نمی شد. آخرین حسین حسینی ، که تیم مجبور به باز کردن آن شد ، مانند یک شوخی تلخ تر از یک اشتباه عادی گل گرفت. هدفی که امید میلیون ها استقلال را ناامید می کند. و فقط دیشب نبود. دیشب ، تعداد انگشت شماری نمونه ای از آنچه در تمام این سالها مستقل بود ، بود. وقتی به عقب برگردیم ، می بینیم که برخی از افراد در تمام سالها پیراهن استقلال را می پوشند ، به جز یک فصل با فرهاد ماجیدی ، افتخار بزرگی به همراه نمی آورند. آنها بیشتر به دلیل “عدم آمدن” و “شکست” خود با توجه به تلاش ، تعصب و درخشش شناخته می شوند.
استقلال این روزها پر از دو بازیکن است که سهم پول و حداقل کیفیت را ارائه می دهند ، احتمالاً آخرین اولویت زندگی آنها. مهره ها تحت چندین مربی کار می کنند اما هرگز برای آبی قابل اعتماد نیستند. آنها همیشه دوست داشتند برای شکست یک برنامه ضعیف در جیب او بسازند و هنگام شکست ، او را به گردن خود پرتاب کنند. روزگاری ، استخوان جام جهانی 2014 ، The Independence ، Endo ، Jabari و Khosro Heidari مانند Eyes ، Hosseini و Rezavand به چشم آمدند. این توسط دربی فتح شده است و اکنون همان سابقه تاریخی را دارد. روز فعلی این روزهای استقلال شبیه به روزهای پناهندگان جنگهای کلاسیک است. این تیم برای بازسازی به یک ویرانه بسیار دشوار تبدیل شده است و اگر اکنون از آن جلوگیری نشود ، آسیب جدی عمیق تر خواهد شد.
با حضور افرادی مانند Eye ، Hosseini و Rezavand ، Esteghlal می تواند تضمین کند که رقبای آنها راهی بدون مشکل تر برای مسابقات قهرمانی خواهند داشت. در واقع ، افرادی که فکر می کنند در اندازه پیراهن تیم هستند و فکر نمی کنند که ممکن است بد نیست که هواداران خود را برای یک لحظه از خداحافظی خوشحال کنند. این تیم نفس جدیدی می خواهد ، استقلال روزبه نمی خواهد در حوزه اسیر غیر ضروری باشد. حسین حسینی و آراش رضاوند نتوانستند مسئولیت زیادی را بدرخشند. اما این فقط مشکل استقلال نیست. این نمای نسل استقلال است.
استقلال می تواند روزی این بازیکنان را ببخشد ، اما تاریخ و حافظه طرفداران را ببخشید. آنها اشکهایی را که در تلویزیون می ریزند فراموش نمی کنند ، شعارهایی که در ورزشگاه اعلام می کنند و تمام لحظات امید و هر چیز دیگری غیر از ناامیدی. ممکن است سه نفر از آنها در پیراهن استقلال لباس پوشیده باشند ، اما او هرگز روح خود را تجربه نکرده است ، و این تفاوت بین جاودانگی و انتقال است. تاریخ نام سالمندان را می خواند و از شکست عبور می کند.
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ