آینده – محسن صالحی خواه; در دو روز گذشته نتایج انتخابات عراق و موضوع اکثریت کرسی های پارلمان متعلق به شیعیان از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گرفت. برخی در مورد این نتایج تحلیل های نادرستی انجام دادند و برخی دیگر بدون توجه به سایر تحولات عراق به ویژه در دو سال اخیر، راهپیمایی پیروزی را پیش گرفتند. در گام اول باید به این نکته اشاره کرد که 65 درصد جمعیت عراق را شیعیان تشکیل می دهند و این جمعیت اکثریت پارلمان را در پنج دوره اخیر تشکیل می دهند.
نکته بعدی این است که همه گروه های سیاسی شناخته شده شیعه بر سر روابط بغداد و تهران اتفاق نظر ندارند. برخی به طور سنتی به جمهوری اسلامی نزدیکتر هستند (مانند نوری مالکی، هادی العامری و سید عمار حکیم) و برخی از نیروهای جدیدتر در این حلقه هستند، مانند نیروهای قیس خزعلی شخصیت برجسته نظامی-سیاسی عراق (ائتلاف صادقون). یک گروه ضدایرانی وجود دارد و یک گروه چهارم که راه استقلال عراق را دنبال می کند و روابط خارجی را با کشورهای منطقه و قدرت های بزرگ تنظیم می کند.
تفکیک این موضوع در تهران و بغداد بسیار مهم است. حتی نیروهایی که به ایران نزدیک هستند عراقی هستند و در نهایت به منافع و منافع کشور خود فکر می کنند و باید در نظر بگیرند. تا زمانی که خیلی آرمان گرا نباشند. اما کشف برخی از ارتباطات آنها با ایران به دلیل رویکردهای تبلیغاتی در سال های گذشته خسارات زیادی به تهران و بغداد وارد کرد. با این حال، این نگاه ملی توانسته است در عراق به ویژه پس از فروکش کردن بحران داعش، بیش از هر زمان دیگری جایگاه خود را به دست آورد.
نکته ای که مورد توجه قرار نمی گیرد این است که در انتخابات عراق لیست نخست وزیران این کشور توانست بیشترین کرسی ها را به خود اختصاص دهد. با این حال، ائتلاف برنده در عراق لزوماً نباید کرسی نخست وزیری را به دست آورد و تعدادی از عوامل و ملاحظات داخلی و خارجی در سال های اخیر بر آن تأثیر گذاشته است. البته شایان ذکر است که محمد شیعه سودانی نخست وزیری بوده که عراق را در دو سال گذشته از درگیری های منطقه ای دور نگه داشته است. او اجازه نداد نیروهای حشدالشعبی و نیروهای مقاومت خارج از چارچوب حشدالشعبی مانند انصارالله یمن و حزب الله لبنان وارد درگیری با اسرائیل شوند و وارد جنگ عراق شوند.
عملیات محدود برخی از نیروهای مسلح عراق در روزهای اولیه این جنگ که اغلب با حملات هواپیماهای بدون سرنشین همراه بود، به زودی متوقف شد و ادامه پیدا نکرد. در جنگ 12 روزه عراقی ها در درگیری ایران با اسرائیل و آمریکا شرکت نکردند و کنار ماندند. ناظران بر این باورند که السودانی در تلاش است تا بر توسعه عراق، خروج کامل آمریکا و آنچه از نیروهای ائتلاف باقی مانده، بازسازی مشکلات و ویرانی های به جا مانده از اشغال آمریکا و جنگ با داعش تمرکز کند. ایران نه عراق را می خواهد و نه آمریکا به دنبال عراق است. با این حال، او اهمیت زیادی برای تنظیم روابط بغداد با تهران و واشنگتن قائل است.
کاری که عراقی ها در این زمینه انجام خواهند داد محدود کردن فعالیت های گروه های مقاومت، تصمیم گیری در مورد حشدالشعبی، تقویت روابط با آمریکا و غیره است. این تصمیم آنهاست. وقتی سفرهای متقابل مقامات امنیتی و سیاسی دو کشور به پایتخت ها بررسی می شود، مشاهده می شود که رایزنی هایی در خصوص مسائل و دغدغه های مشترک صورت گرفته است، اما در نهایت تصمیم با عراقی ها بوده و بهترین نتیجه تنظیم روابط بوده است.
شاید این اظهار نظر فواد حسین، وزیر خارجه دولت عراق، به نظر حاکم عراق نزدیکتر باشد: اختلافات آمریکا و ایران بر سر آنهاست نه ما و ما با ایران به عنوان یک کشور همسایه رابطه داریم و آمریکا هم متحد استراتژیک ماست. طبیعتاً خروج نیروهای آمریکایی از عراق و تثبیت اوضاع در آن کشور به نفع عراق و ایران است. با این حال باید دید فعالیت این گروه ها چه تاثیری در تسریع روند خروج دارد. اینجاست که نگاه واقع بینانه به مسائل جاری اهمیت بیشتری پیدا می کند. همین تغییر دیدگاه باید در مورد مسائل لبنان نیز رخ دهد.
هندسه امنیتی خاورمیانه پس از 7 اکتبر و جنگ نزدیک به دو ساله دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است. این جنگ دو ساله نقاط عطف بسیاری داشت. برخی معتقدند درگیری 12 روزه بین ایران و اسرائیل مهم ترین درگیری است. اولین مفهومی که پس از مشاهده عینی همه این تحولات به ذهن خطور می کند این است که برخی سیاست ها باید در تهران بازنگری شود.
نکته اینجاست که ممکن است زمانی برخی سیاست ها با منافع ملی ایران سازگار بوده باشد. با این حال، ادامه این سیاست ها در شرایط جدید لزوماً به معنای برآیند همان کارکرد نیست، بلکه می تواند به عکس تبدیل شود. آنچه در فاصله سالهای 2023 تا 2025 رخ داد، به وضوح نشان میدهد که باید در این سیاستها تجدید نظر شود و منافع ملی ایران در اولویت قرار گیرد. احتمالا از این طریق می توان با تمرکز بر منافع مشترک، گفتگوهای منطقه ای و فرامنطقه ای و به حداقل رساندن تنش ها، صلح به منطقه بازگردد. در غیر این صورت، در چرخه تنش و بی ثباتی کنونی در خاورمیانه باقی خواهیم ماند. در شرایطی که ما از بسیاری از تحولات کنار گذاشته شده ایم و تقریباً هیچ فعالیت فعالی در تهران وجود ندارد، این موضوع نیز صادق است.






ارسال پاسخ