فرهاد مهراد نامی است که آهنگ های خاطره انگیزی را به ارمغان می آورد.
بهترین برای: فرهاد مهراد نامی است که آهنگ های خاطره انگیزی را به ارمغان می آورد. اما در اینجا میخواهیم رازی را با شما در میان بگذاریم، آیا میدانید چرا نشریات اصلاحطلب در بیست سال گذشته تا این حد تمایل به توجه به شخصیت و آثار فرهاد داشتهاند؟ مثلا چرا هیچکدوم از کارنامه ابی چیزی نمینویسن؟ ما نه داریوش و نه حتی هایده را نوشتیم! ما فرض میکنیم که داریوش هم مخالف نظام است، زیرا زنان حسابهای جداگانه دارند و ایدئولوگها در حوزه رسمی ممنوعیت دارند. اما ابی که موسیقی فیلم زیاد خوانده و زن نیست! چرا فرهاد بر دیگران برتری دارد؟ او یک جریان ساز و تأثیرگذار بود، دارای یک حرفه هنری بسیار محترم بود و همچنین در تبعید دچار مرگ غم انگیزی شد. اما آیا نمونه های دیگری از این دست نداشته ایم؟ چرا هنوز در کانون توجه است؟
پاسخ ممکن است اینجا باشد: او شخصیت و سابقه کم خطری داشت. او هنرمند بسیار محترمی است که هیچ گاه چیزی را نسبت به نظم موجود تهدید نمی کند و در این میان از ترانه جمعه تا آواز گنجشکک، آشیشمشی و حتی والا سفیران او در مسیر ریل فرهنگی فعلی هستند.
فرهاد مهراد فردی فوق العاده دوست داشتنی و قابل احترام بوده و هست، اما کسانی که هر سال نام او را برجسته می کنند، فقط جسورانه و خلاقانه به دنبال پست نیستند، از یک دوره زمانی خاطره انگیز نامی را انتخاب می کنند و بقیه نام ها را حذف می کنند. چون کسانی که در آن روزها نیستند در خطر هستند، مثلا فرهاد در خطر نیست و ژست دلخواه را انجام می دهد. بار دیگر تاکید می کنیم که فرهاد غیرقابل انکار و جاودانه است، اما انگیزه حضور هر ساله او، انزجار است.
محافظت از خود
روزنامه سازندگی در روز تولد او چنین نوشت: سال ها پس از انقلاب، فرهاد برای آلبوم «خواب در بیداری» درخواست مجوز داد. با این حال، به دلایلی نمیتوان آن را هر بار منتشر کرد. جالب اینجاست که آخرین مشکلی که انتشار این آلبوم را به تاخیر انداخت و مانع از صدور مجوز شد، کاور آرت بود. عکسی که درونش و فریادهای سرکوب شده اش را توصیف می کند. بنا به گزارش ها، مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تصویر این خواننده را تلخ و غم انگیز دانسته و آن را برای انتشار نامناسب دانسته اند.
همانطور که گفته شد قرار نبود فرهاد به خواست کسی تغییر شغل دهد و به همین دلیل در پاسخ به مدیران، در نامه ای خطاب به سلمانیان معاون وقت وزیر، تصویر غم انگیزتری نوشت:
در مورد عکسی که پذیرفته نشد، عکس دیگری با این نامه وجود دارد که از صمیم قلب معتقدم دردناکتر از عکس قبلی است، اما امیدوارم فعلا رد نشود، لازم می دانم به یکی اشاره کنم. نکته، و آن روح و هویت ژانر موسیقی است، مخصوصا صدای من، کاملاً سالم نشان دهنده حال و هوای صاحبش است و البته صدایی است که دارد، خوب یا بد، و لاجرم اگر غیر ممکن باشد. ، تصویر خوب و بد. کنیز هم یکی از مصادیق بارز تلخی سکه است…» هرچند بعد از این نامه آلبوم «خواب در بیداری» اجازه انتشار پیدا کرد، اما این نامه و این اصرار بر مواضع و مسیر. قابل تحسین است که بود برای هنرمندی که زندگی اش موسیقی است، نه در هنرش و نه در ارائه اش بر «اصل خود بودن» تاکید کرد و تحت هیچ شرایطی از این اصل عدول نکرد. .
یک هنرمند واقعا باسواد
شیوه خواندن فرهات منحصر به فرد بود و شاید این به تحصیلات و سواد او مربوط می شد. هنرمندی که عاشق کار است معمولاً باهوش و منتقد است و بنابراین کمتر به این و آن گرایش دارد. کتابخانه شخصی فرهاد هم نشان می دهد که او اهل مطالعه بوده است. اینطور نیست که قفسه هایش پر از کتاب باشد. چون آنها را با دقت می خواند و در حین ارائه هنر از مطالعاتش استفاده می کرد.
بهروز غریب پور کارگردان تئاتر در بخشی از گفت و گو با روزنامه همدلی با بیان اینکه معتقدم باید بیان فرهاد را از دیگر خوانندگان موسیقی پاپ و راک ایران متمایز کرد، گفت: فرهاد بر خلاف بسیاری از نوازندگان زمان خود چیزهای زیادی داشت. از زبان های دیگر، از جمله انگلیسی و فارسی.” او همچنین می توانست به زبان ها روان صحبت کند. فرهاد مهراد یک کتابخانه بزرگ با کتاب های زیادی در خانه خود داشت. ممکن است تصور شود که این کار فقط برای نمایش بوده و فرهاد هرگز مطالعه نکرده است. این کتاب ها «این فرصت را داشتم که کتابهای فرهاد را ببینم و مرور کنم، چیزی که توجه من را جلب کرد این بود که فرهاد از تمام کتابهای کتابخانه یادداشتبرداری میکرد، یعنی هر کدام از این کتابها را میخواند و زیر مواردی که برایش جالب و مهم بود خط میکشید. “
یکی از دلایلی که فرهاد چیزی نگفت و به آهنگ هایش احترام گذاشت، سواد او بود. هنرمندی که به طور روزانه امرار معاش می کند، بدون توجه به معنای آهنگ یا آنچه می گوید، آلبوم می سازد. خواندنش برایش بس است و نانش می آید، اما فرهاد هرگز نان روزی نخورده است و هر چه را که بخواند، قبل از خواندن با آن ارتباط برقرار می کند و شاید برای همین است که در سکوت می گوید: «مثل کوه. “بلند، رویایی، کوتاه می خواند” و تمام احساسات خود را به شنونده منتقل می کند تا شنونده خود را در جایگاه آن مرد تنها ببیند.
به گزارش رسانه انتخابتو
ارسال پاسخ