قتل داماد همسر آذر/ قاتلان فرار کردند

قتل داماد همسر آذر/ قاتلان فرار کردند

این زن که شوهرش توسط برادرانش با ضربات چاقو کشته شد، با جزئیات کامل زندگی وحشتناک و شکنجه های شوهرش را توضیح داد.

به گزارش اعتمادآنلاین، این زن که از دست شوهرش فرار کرده و در خانه پدری خود پناه گرفته بود، گفت که شوهرش حتی یک بار دخترش را گروگان گرفته است.

آنها به مأموران اطلاع دادند که ساعت 1400 در شهرری درگیری شدیدی رخ داده است. مجروح به نام سلمان که با حضور تیم های پلیس در محل به بیمارستان منتقل شده بود، جان باخت. پلیس متوجه شد که این فرد با دو برادر همسرش محمد و حسن درگیر شده و توسط آنها مجروح شده اما پس از ضرب و شتم فرار کرده است.

بنابراین ماموران تحقیقات در این زمینه را آغاز کردند و متوجه شدند که محمد و حسن از کشور خارج شده اند.

مینا خواهر دو مظنون و همسر مقتول در توضیح ماجرای این حادثه گفت: من در ایران متولد شدم، در ایران بزرگ شدم. اما همسرم در افغانستان به دنیا آمد و بزرگ شد و پدرم مرا به سلمان سپرد و فکر می‌کرد که ما فامیل هستیم.

سلمان اعتیاد بسیار شدیدی داشت و فردی بسیار خشن بود. ما هم بچه داشتیم اما بچه نمی توانست رفتارش را عوض کند و من و بچه ها را خیلی کتک می زد. گاهی آنقدر روی ما تاثیر می گذاشت که چندین روز مجروح و بی حس در خانه می ماندیم. من و پسرم کار می کردیم و شوهرم پولمان را می گرفت تا غذا بخرد.

کار به جایی رسید که دیگر نمی توانستیم در آن خانه زندگی کنیم. بچه ها را گرفتم و فرار کردم. به خانه پدری ام در شهری رفتم و در آنجا زندگی کردم. بچه های من می ترسیدند چون پدرشان آنها را زیاد کتک می زد. هر چند روز یکبار به خانه پدرم می آمد و به من می گفت برگرد، رسوایی درست کن و دعوا درست کن.

حتی یک بار دخترم را گروگان گرفت تا من پسرم را بگیرم و به خانه برگردم. او در خانه پدرم کاری کرده بود که باعث شده بود احساس ناامنی کنم و نتوانم از خانه بیرون بروم، خودم و بچه ها را پنهان کردم.

شغلم را از دست دادم و نتوانستم خرج بچه ها را بدهم. پدرم و خواهر و برادرم تا روز حادثه مشغول کار بودند و دوباره به خانه آمد و گفت می خواهد بچه ها را ببیند. اجازه ندادم بچه ها بیرون بروند چون می دانستم بچه ها را خواهد برد. وقتی ناگهان متوجه شدم شوهرم مجروح شده است، برادرانم بیرون رفتند تا او را ببرند.

بلافاصله بیرون رفتم و برای بردن سلمان به بیمارستان کمک خواستم. وقتی مردم او را به بیمارستان بردند، در خیابان منتظر بودم که کسی خبری از او برایم بیاورد و بعد متوجه شدم که او فوت کرده است. بعد از این من خواهر و برادرم را نمی شناسم.

افسران متوجه شدند که این دو برادر به افغانستان رفتند و دیگر برنگشتند. بدین ترتیب برای دو متهم به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست تنظیم و پرونده برای بررسی به شعبه سوم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. از آنجایی که سلمان سرپرست دو فرزندش است و هر دو فرزند نیز اعلام عفو کرده اند، این دو متهم به صورت غیابی محاکمه خواهند شد.

منبع: اعتماد آنلاین