دولت از داستان انرژی و آب فرار کرد. در سال ششم ، این داستان موظف است با ساختن کارخانه و پالایشگاه در کارخانه و حتی پرداخت هزینه سنگین پروژه های غیر برجسته مانند انتقال آب از دریا به کارخانه ، از صنایع بزرگ به آب و امکانات برق ساخته شود.
به گفته شارگ ، این داستان به پایان نرسیده است ، و دولت اکنون به طور رسمی اعلام کرده است که تأمین آب و برق مورد نیاز آنها برای صنایع تازه تاسیس نیست. در نتیجه ، دولت نه تنها با راه اندازی نیروگاه های خورشیدی ، بلکه به خانه شهروندان ، همان الگوی را می بیند ، بلکه بلکوا آب آشامیدنی شهروندان را به عنوان خرید پمپ ها و مخازن آب می بیند.
به گفته اقتصاددانان ، فقدان زیرساخت های اساسی دولت الگویی است که به عنوان یک دولت معلول شناخته می شود و عواقب بسیاری برای اقتصاد ملی دارد.
آغاز داستان از کارخانه های بزرگ
داستان در صنایع آغاز شد و ساخت نیروگاه توسط صنایع اصلی با هدف از بین بردن انرژی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است و دولت آن را در دستور کار خود قرار داده است. در محدوده این طرح ، صنایع بزرگ مجوز ساخت نیروگاه انرژی را برای تأمین برق لازم داشتند و ذخیره برق بسیار گران بود و کارخانه های بزرگ برای فروش برق اضافی خود به دولت ، به جز شرایط مالی کشور ، قرار بود.
داستان در اینجا تمام نشده است ، و دولت برنامه مشابهی را برای تأمین صنایع اجرا کرد و پروژه های هزینه ای و گاه غیر قابل توضیح مانند انتقال آب از آب به صنایع و پرداخت این پروژه ها را مجاز ساخت.
به جای اجرای شبکه تصفیه فاضلاب ، شهرداری توپ را به داخل خاک انداخت و آنها را وادار کرد تا آب مورد نیاز خود را تأمین کنند و وارد فرآیند تصفیه فاضلاب و ورود به فاضلاب شهری به صنایع شوند. به گفته رضا شهرتانی ، عضو هیئت مدیره انجمن فولاد ایران ، این داستان طولانی بود و به جایی رسید که دولت در حال حاضر متعهد به صنایع تازه تأسیس شده است که وظیفه تأمین آب و برق برای صنایع را ندارند!
به عبارت دیگر ، ایجاد نیروگاه برق و تأمین صنایع از پیشنهاد صنایع بزرگ به یک ضرورت برای ایجاد صنایع تبدیل شد و دولت در واقع تأمین آب و زیرساخت های برقی را رد کرد.
به گفته صاحبان صنعتی ، هزینه تولید برای کارخانه ها افزایش یافته و تولید کنندگان با اندازه کوچک و متوسط که نمی توانند چنین زیرساختی را راه اندازی کنند ، خارج از رقابت هستند. اکنون داستان آب و شانه های برقی دولت به دفاتر و خانه های شهروندان رسیده است.
“در تابستان ، بخش ها به بخش های برقی داده نمی شوند مگر اینکه از پنل خورشیدی استفاده کنید.” گفت اکنون مردم و صاحبان خانه آنها “سقف خانه خود را برای حفظ برق خود می گیرند.”
وزیر انرژی به طور رسمی از مردم خواسته است تا پنج و برق خیار را با سیستم های خورشیدی تأمین کنند و دولت اعلام کرد که از پمپ ها و مخازن ذخیره آب برای تأمین آب مورد نیاز برای خانه های خود استفاده کرده است.
این ممکن است دسترسی شهروندان فقیر به نقشه و برق و نابرابری سوخت را محدود کند. با این حال ، طبق ماده سوم قانون اساسی ، تأمین تسهیلات برای رفاه مردم و توسعه صنعت بر روی شانه های دولت است.
قانون تولید و زیرساخت های اتخاذ شده سالانه بیان می کند که باید از پروژه های حمایت و تأمین مالی دولت و زیرساخت ها استفاده شود ، باید از آب ، جاده ، بنادر و فاضلاب استفاده شود. قانون سازمان برق ایران همچنین طراحی ، توسعه و توزیع برق به وزارت انرژی را برآورده کرده است. حتی قوانین برنامه های توسعه پنج ساله ، از جمله برنامه هفتم ، اجرای پروژه های زیرساختی را وظیفه مستقیم دولت می داند.
در قانون مدیریت خدمات عمومی و مدیریت سیاست های اقتصادی ، دولت باید خدمات اساسی و زیرساختی را توسعه دهد. جعفر خیرخخان ، متخصص توسعه ، اکنون معتقد است که ما با چیزی به نام دولت “معلول” روبرو هستیم. این دولتی است که برای پنج سال گذشته اقتصاد را کاهش داده و ذخایر و ذخایر جمع آوری شده را بدون در نظر گرفتن از بین می برد.
اقتصاددان توضیح می دهد که برخی از آنها به مرحله ای به نام “دولت ناموفق” یا “دولت معلول” رسیده اند. این بدان معناست که دولت دیگر نمی تواند کاری انجام دهد ، اما ساختار آن هنوز وجود دارد.
در این حالت ، همان تعداد کارمندان دولتی که قبلاً فعالیتهای مفیدی را انجام داده اند ، دیگر مورد استفاده قرار نمی گیرند ، اما آنها هنوز هم باید معیشت و جیره های خود را صرف کنند. دولت همچنین هیچ منبع و امکاناتی برای تخصیص فعالیت های بخش خصوصی ، توسعه ، توسعه و فعالیت های اجتماعی ندارد. این کارشناس تأکید می کند که وضعیت دولت ناموفق در کشورهایی مانند عراق و افغانستان یا کشورهای آفریقایی مانند آب یا سومالی رخ داده است و شهروندان این کشورها دیگر نمی توانند انتظار خدمات اساسی را داشته باشند.
نتایج دولت -سیستم از عرضه
براساس سازمان امدادی ، طبق تجربیات جهانی ، در چنین مواردی ، گروه های مختلفی با هزینه های غافلگیرانه برای تأمین این خدمات و نیازها به جای دولت ایجاد می شوند. در نتیجه ، به عنوان مثال ، به جای استفاده از برق جهانی ، فرد مجبور به تولید موتور قدرتی می شود که چندین برابر قدرت مشبک جهانی ، بدون قدرت و کیفیت هزینه دارد و آلودگی ایجاد می کند. یا در بخش آب ، هنگامی که سیستم نظارتی برای استفاده صحیح از منابع آب در دسترس نیست ، منابع آب نادر و گران قیمت برای فعالیت های بسیار کم و بی فایده هزینه می شود ، در حالی که بخش هایی که واقعاً به آب احتیاج دارند باید تلاش های زیادی و هزینه های سنگین را فراهم کنند.
این همچنین به طور مستقیم بر قیمت کالاهای تولید شده تأثیر می گذارد و قیمت مصرف کننده را افزایش می دهد. بنابراین ، در این شرایط ، رشد اقتصادی انتظار نمی رود و یک کشور وجود دارد ، و تولید کنندگان و افرادی که قصد دارند با این برنامه تجارت بزرگی انجام دهند ، چنان غافلگیر کننده هستند که انگیزه و امید برای محافظت و کاهش وضع موجود صرف می شود. ”
از منظر متخصص ، علاوه بر آب و برق ، بنزین مسئله دیگری است که در آن دولت به یک بحران تبدیل می شود.
وی می گوید: “دولت ، که دارای شعار عدالت و شعارهای مشابه است ، ده ها دلار مهمتر از واردات بنزین صرف کرده است.” اگر این آمار صحیح باشد ، حدود 4 میلیارد دلار برای بنزین هزینه می شود که با هزینه حمل و نقل و توزیع حدود 4000 دلار در هر لیتر هزینه خواهد داشت ، اما بهینه ترین قیمت خواهد بود. بهینه ترین آنها ، بنزین دولت دیگر یارانه نمی گیرد و این منطقه به بخش خصوصی منتقل می شود. ”
نتیجه مضر مداخلات دولت در اقتصاد
هاشم اورای متخصص انرژی همچنین توضیح می دهد: بسیاری از زیرساخت ها از روز اول در دست بخش خصوصی هستند ، اما دولت اصرار داشت که به منافع مالی برسد. به عنوان مثال ، هنگامی که او وارد ایران شد ، برق ویژه بود ، سپس دولت وقت گرفت. امروز با انتخاب دولت ، تأمین آب و برق یکی از وظایف دولت است ، زیرا این شرکت های آب و برق هستند. مهمترین دلیل این معضل وضعیت این شرکت ها است.
دولت همچنین اصرار دارد که این شرکت ها ایالت را داشته باشند. “اکنون ، دولت می خواهد از این شرکت ها محافظت کند ، اما از طرف دیگر ، این قرارداد بسته شده است و از کارخانه ها و مردم برای حق تقسیم برق و آب پول دریافت کرده است.” گفت
به عنوان مثال ، در یک کارخانه ، به عنوان مثال ، باید گفته شود که ظرفیت 2 کیلو وات باید صد میلیون TOM داشته و باریک شود. پس از آن ، دولت اعلام کرد که هیچ برق و تحول در منطقه وجود ندارد. وی سپس تجهیزات را با هزینه همان کارخانه یا شخص خریداری و تأسیس کرد. او حتی کابل ها را تهیه کرد و چهار برابر ظرفیت آن کارخانه برای فروش به دیگران را پشت سر گذاشته است. بنابراین ، وی برای بهبود شبکه پول دریافت کرد و قول داد برق را تأمین کند. در عین حال ، او اصرار دارد که در دست این بخش باشد. چگونه می توان انتظار داشت که هنگام تعهد و امضای این تعهد ، این تعهد را انجام ندهد؟
“این کار به جایی رسیده است که دولت وظایف خود را انجام نداده است ، و همچنین تعهدات خود را انجام نمی دهد.” حتی تولید کنندگان دفتر را دریافت می کنند و به گونه ای امضا می کنند که طرف مقابل برق یا آب ادعا نخواهد کرد. هنگامی که بخشی را که اقتصاد برقی را تولید می کند ، کاهش می دهد – این صنعت ضربه ای سنگین برای اقتصاد ملی است. سهم بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی حدود 4.9 درصد است و من نگران آن نیستم ، اما سهم این صنعت مهم است. اکنون در برخی مناطق ، این صنعت به مدت سه روز در هفته به برق کاهش می یابد. این امر باعث می شود اقتصاد کوچک شود و رشد اقتصادی منفی داشته باشد و مردم فقیرتر شوند. مشکل بزرگتر اتفاق می افتد. ما آینده کشور را خراب می کنیم.
در برنامه توسعه هفتم ، هدف از رشد اقتصادی به عنوان هشت درصد تعیین می شود و سهم بخش صنعت 4.9 ٪ است ، اما چگونه می توانیم به این اهداف برسیم که حتی برق نداریم و به بخش پاسخ منفی می دهیم؟ “
علاوه بر این ، طبق گفته Orali ، بخش خصوصی قدرت تأمین کامل برق و گاز کلمه را ندارد و ابتدا ورشکسته می شود. کسانی که ادعا می کنند می توانند آب و زیرساخت های خود را به روش های مختلف تأمین کنند ، خاص نیستند. اگر آنها بخواهند محافظت کنند و اکنون ، عواقبی مانند سد خواهند داشت که منجر به خشک شدن دریاچه اومیا شد. این متخصص تأکید می کند که زیرساخت ها باید به عنوان “روابط ملی” تلقی شوند. زیرا روابط زیست محیطی بسیار جدی است.
“حتی مسئله انتقال آب از خلیج فارس به اصفهان و مشهاد هم اثری از محیط زیست و هم از نظر اقتصادی کاملاً غیر منطقی و غیر منطقی است.” علاوه بر این ، این خلاف قوانین و قراردادهای موجود است. “
ارسال پاسخ