بزرگترین مشکل سینمای بعد از انقلاب اسلامی، نگاه تحریف شده برخی ناظران است که از فیلتر شرع و قضاوت (که برای هر مسلمانی بدیهی است) به سینما می نگرند. اینها کاملاً شفاف، دقیق و مثال زدنی هستند. اینها به تعبیری به عنوان مرجع و رهبران نظام زیاده روی کرده اند، این گروهی هستند که به تفسیر و تحلیل نگرش های حقوقی و حاکمیتی توجهی ندارند، نمی خواهند و نمی خواهند از این مدرن استفاده کنند. پدیده ای برای منافع عمومی مزایا و ایده های سیستم بیانیه امام در پاسخ به کسانی که در سریال پاییز صحرا به معترضان می گفتند «مخاطب خود را اصلاح کنند» یا حضرت آیت الله خامنه ای که در فیلم «بازمانده» گفته بودند بازیگران محجبه نیستند، نمونه هایی از این دست است. «در این فیلم حجاب ندیدم» یعنی وزارت ارشاد و سازمان سینمایی که نتواند به شدت جلوی این تعصبات و انتظارات گمراه کننده را بگیرد و حتی گاهی به آنها بپیوندد یا بستری برای قدرت بیشتر این جامعه فراهم کند، دیگر سینما نیست. وزارت. اداره ارشاد جمهوری اسلامی که بر اساس دیدگاه ها و نقش رهبرانش بنا شده، به عنوان راهنما عمل می کند!
نبود مدیریت مدبرانه و مدبرانه برای بیان جسورانه این دیدگاه ها و ناکارآمدی مدیریتی مدیران مربوطه، سینمای ایران را در بن بست قرار داده است! اکثر تهیه کنندگان و کارگردانان حرفه ای و سرشناس حتی به گفته برخی «خودی ها» انگیزه ای برای کار ندارند! صنعت سینما همچنان معترض است! فضای امنیت، عدالت، حذف، سانسور و بازداشت کسل کننده، ملال آور و نفرت انگیز شده است.
سینمای متفکری که پس از انقلاب اسلامی تأسیس شد و تنها افتخار فرهنگی جمهوری اسلامی در جهان بود، شکست خورد! به عنوان مثال، تعطیلی فاجعه بار بخش مستقل جشنواره جهانی فجر یا جشنواره فیلم فجر، نماد فعالیت فرهنگی رژیم، در این سه سال با تنش های جنجالی انجام شد که اکثر فیلمسازان تمایلی به شرکت در آن نداشتند. تعداد فیلم های زیرزمینی از تعداد فیلم های جشنواره بیشتر شد! نادیده گرفته شدن نهایت علاقه و اعتراض تعداد اندکی از تماشاگران سینما به منزله براندازی و ایجاد فضای رعب و وحشت یا رفتارهای فریبنده و نادرست در اعلام رونق سینما با فروش بالا اما توضیحات سطحی و سطحی به تعداد معدودی از مردم. فیلم های بی کیفیت! طبیعتا حضور این دسته از مدیران روحیه امید و نشاط را زنده نمی کند!
در راس این سازمان و جشنواره «محمد خزاعی» تهیه کننده سابق سینما قرار دارد که سه سال پیش بازی اش متفاوت بود! با توجه به اینکه او تا قبل از این سه سال همان «خزایی» خواهد بود، سؤالات زیادی وجود دارد که باید پاسخ داده شود و این دگرگونی به صلاح شخص او نیست.
در شرایط کنونی تولید فیلم در جهان، لغو پروانه ساخت و واگذاری تولید به شرکت های معتبر و همچنین واگذاری امور اداری به کارشناسان، یکی از موثرترین و سودمندترین روش هایی است که دولت های ایران نمی توانند آن را نادیده بگیرند. پشت این مدل موفق به این دلیل است که امروزه در ایران ساختن فیلم، تماشای فیلم و انتشار فیلم آسانتر شده است و کنترل شدید دولت پاسخگو و مؤثر نیست. تیم نظارتی سینمای ایران که ظاهراً توسط «اعضای شورا» رهبری می شود که به اعتقاد من با «سهرابی» و «ایلبیگی» دولت سایه اصلی است، نماد و نشانه دیکتاتوری و سانسور شده است! البته این مدل مورد قبول نظام نیست، برخی از تولیدات سینمایی دغدغه نظام و بزرگترین گلایه و اتحاد آن در سینما همین دغدغه هاست، یعنی تولید فیلم های اعتقادی، ارزشی و فاخر. . و ایده آل ها، خوشبختانه شرکت های متعدد و قابل اعتمادی مانند اوج، روایت فتح، حوزه هنری و … هستند که بدون مجوز قبلی قادر به انجام این وظایف شده اند!
یکی دیگر از دغدغه های سینماگر ایرانی احساس امنیت، آرامش و اطمینان است که اگر این حوزه تقویت شود کمک کننده و همراه با همه مشکلات است. وزارت ارشاد نیازمند ایجاد این فضا با تدابیر مختلف و تسامح اصولی و ارزشی در عرصه سینما است. ولگردی، دوقطبی سازی و حمایت از گروهی و کنار گذاشتن عده ای دیگر بلای این مسیر است و در جمهوری اسلامی وزارت ارشاد برای ایجاد این فضا برای همه سینماگران نه برای عده و گروه خاصی و یا نمایندگی ایجاد شد. یک گروه خاص طبقه روشنفکر! تعامل و اجتماع جمعی، احساس امنیت و اقناع را نمی توان مثال زد. پس در این سه سال چیزی جز چند عکس یادگاری مکرر و افطار با سینماگران محترم اتفاق نیفتاد. اما اینها محور اصلی نیستند!
شفافیت و حمایت از بودجه و مهمتر از آن ابلاغ، اجرا و نظارت بر این بخشنامه به کلیه حرکات زیر مجموعه سینما کد مرجع نظام و وزارت ارشاد و سازمان سینمایی است. مبتنی بر حق خواهی و مبارزه با ظلم و بی عدالتی است! اما این بخش محقق نشده و شفاف نیست. هیچکس به این سوال پاسخ نمی دهد که چرا سازمان سینمایی جرات ندارد حمایت خود را علنی اعلام کند؟ حتی اگر برای حمایت از دغدغه های فکری راهبردی باشد! چرا جرات نمی کند این حرف را بزند؟ بستن این قسمت حساس و تامل برانگیز شبهه پولشویی، بار مالی لجام گسیخته و ترس از بیان استراتژیک قطعی و ده ها نکته ظریف را ایجاد می کند که در فرصتی دیگر مطرح می شود.
روزنامه نگار و منتقد سینما
منبع: صفحه شخصی نویسنده
5655
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین
ارسال پاسخ